نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

صلح اجتماعی؛ رهگذر تامین حق و عدالت

  • نیمرخ
  • 8 قوس 1401

مطلب ارسالی از حمید آذر

طی چهار دهه جنگ جاری در افغانستان دست‌کم دو بار به گونه‌ی جدی گفتمان صلح در افغانستان راه‌اندازی شد. نخستین بار در دوره‌ی حکومت داکتر نجیب‌الله احمدزی در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی بحث صلح دولت با احزاب جهادی مطرح شد، دومین بار در دوره‌ی حکومت حامد کرزی، حدود پانزده سال قبل مساله‌ی صلح دولت با گروه طالبان مطرح شد و تا پارسال ادامه یافت. اما هردو گفتمان به بن‌بست رسید. طرح «آشتی ملی» به نتیجه نرسید و احزاب جهادی اسلام‌گرا با کمک امریکا و پاکستان رژیم دست‌نشانده‌ی شوروی سابق را سرنگون کردند. تلاش‌ها برای صلح از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱ میلادی که ظاهرا برای ایجاد حکومت دموکراتیک با حضور طالبان به راه‌ افتاده بود نیز به بن‌بست رسید؛ حکومت تحت حمایت ناتو و سازمان ملل متحد پس از ۲۰ سال سقوط کرد و گروه طالبان دوباره به قدرت رسید.

با توجه به شکست گفت‌وگوهای سیاسی داخلی و بین‌المللی برای تامین صلح در افغانستان، اکنون افکار عمومی در داخل کشور به مباحث مرتبط به «صلح» بی‌باور شده است. این بی‌باوری به تامین صلح در کشور ناشی از شکست پروسه‌های صلح سیاسی است؛ صلح سیاسی که ظاهرا «صلح‌سازی» به نظر می‌رسید اما در حقیقت «صلح‌بازی» بود. دخالت جامعه جهانی در پروسه صلح دولت افغانستان با گروه طالبان و حضور نیروهای ناتو به مدت ۲۰ سال در کشور، ظاهرا برنامه‌ی بلندمدتی برای تامین صلح، امنیت، بازسازی، انکشاف و توسعه‌ي یک کشور جنگ‌زده تبلیغ می‌شد تا دیگر گروه‌های هراس‌افگن با استفاده از خاک آن، امنیت جهانیان را تهدید نکنند. اما آنچه در حقیقت از آب درآمد، بی‌باوری جمعی به پروسه‌های صلح و نقش «صلح‌بانی» نیروهای خارجی در افغانستان بود. یکی از عمده‌ترین دلایل آن، شکست یک پروسه‌ی یک و نیم دهه‌ای و غلبه‌ي خشونت بر گفتمان‌های سیاسی، مدنی و اجتماعی برای تامین صلح بود.

در پروسه صلح حکومت‌های حامد کرزی و محمداشرف غنی احمدزی، طی یک و نیم دهه گذشته، ظاهرا آنچه در گفت‌وگوهای سیاسی میان جناح‌های داخلی جریان داشت، تثبیت جایگاه پس از امضای معاهده‌ی صلح بود و آنچه سازمان‌های بین‌المللی به ویژه دولت‌های دخیل در پروسه صلح افغانستان جست‌وجو می‌کردند، شریک سیاسی متعهد به قرارداد دوجانبه برای حفظ منافع شان در منطقه بود. در این میان، «مردم» از اصل پروسه باز مانده بودند. دولت با ایجاد نهادهایی در حد شورای عالی و وزارت صلح اقدام کرد، جامعه جهانی نیز تلاش کرد از طریق تخصیص بودجه نهادهای مدنی و رسانه‌ها را در پروسه صلح دخیل کند، زنان به عنوان بزرگترین قشر اجتماعی برای فراخواندن جناح‌های سیاسی و گروه‌های مسلح مخالف دولت به پروسه صلح بسیج شدند، برنامه‌ی «مادران صلح» راه‌اندازی شد تا زنان فرزندان شان را از پیوستن به طالبان و شلیک گلوله و قتل و کشتار باز دارند؛ اما هیچ‌کدام نتیجه‌ای را که مردم می‌خواستند در پی نداشت. بلکه سرنوشت صلح توسط یک پیمان مرموز میان امریکا و طالبان در قطر رقم خورد؛ گفتمان صلح لغو شد و گروه طالبان به قدرت رسید.

پس از یک چنین تجربه‌ی بحران‌آفرین، باید به این فکر کرد که امنیت، صلح، آزادی و توسعه پایدار کشور به مثابه‌ی غایت خواست جمعی از کدام رهگذر ممکن می‌شود. براساس ادبیات حقوقی، فارغ از معنا و مصداق آن، اکنون صلح به عنوان یک حق فردی و جمعی انسان‌ها مطرح است. بنابراین درس‌هایی از گذشته شاید بتواند ما را در تغییر وضعیت کمک کند. مثلا در بیست سال حضور جامعه جهانی و وجود کمک‌های بشردوستانه، طی یک و نیم دهه گفتمان صلح در سطوح مختلف سیاسی در داخل کشور، بین کشورهای منطقه و در سطح جهانی؛ آنچه هرگز به محور بحث مبدل نشد، «صلح اجتماعی» بود.

صلح اجتماعی رهگذر تامین حق و عدالت است. تضمین حقوق بشر و تامین عدالت از اصول اساسی برقراری صلح اجتماعی به شمار می‌رود. اما در افغانستان قبل از تامین عدالت در حق قربانیان چهار دهه جنگ و پیش از ایجاد میکانیزم قانونی برای حفاظت از حقوق بشری شهروندان، بر تشکیل یک حکومت سهامی بین احزاب و جناح‌های سیاسی و نظامی مختلف فعال در افغانستان تلاش شد. این پروسه به همان‌جایی رسید که متصور بود.

اکنون که یک و نیم سال از ناکامی طولانی‌ترین گفتمان صلح سیاسی در تاریخ افغانستان می‌گذرد و وضعیت حقوق بشر و عدالت در کشور بحرانی است، باید به امکان‌هایی جهت حل دایمی معضلات افغانستان فکر شود. به نظر می‌رسد اولویت مهم کنونی در کشور روی کار آمدن نظام دموکراتیک و تامین امنیت سرتاسری باشد، سپس عدالت انتقالی و ایجاد سیستمی که در آن «صلح» و «خشونت‌پرهیزی» آموزش داده شود.

طی بیست سال گذشته نظام آموزشی مکاتب و تحصیلات عالی افغانستان نتوانست برای کاهش خشونت و افزایش همدیگرپذیری اجتماعی تاثیر بگذارد. عکس انتظار، نابرابری جنسیتی و دیگر گونه‌های تبعیض در لابلای مواد آموزشی گنجانیده شده بود که با وجود برنامه‌های متعدد و پروژه‌های هنگفت مالی، حتا خشونت علیه زنان به مثابه یکی از ده‌ها نوع خشونت رایج در متن جامعه، کمتر نشد. در واقع فرصت‌ها و امکانات موجود نتوانست خشونت‌پرهیزی را در فرهنگ مردم نهادینه کند. بیهوده نبود که افکار عمومی به صلح سیاسی بی‌باور بود؛ چون خشونت به عنوان منبع تهدید صلح در جامعه به انواع و شدت‌ مختلف جاری بود. با وجود خشونت، شهروندان نمی‌توانستند به هیچ یک از صلح درون‌فردی، صلح میان‌فردی و صلح گروهی دست یابند.

بنابراین ضرورت می‌نماید تا یک بار دیگر جامعه جهانی، نهادهای مدنی و حقوق بشری فعال در امور افغانستان، نهادهای فرهنگی و مدنی و قشر دانش‌آموخته و ایلیت کشور به راه‌اندازی گفتمان صلح بپردازند. اما نه صلح سیاسی، بل صلح اجتماعی؛ که در آن قبل از همه راهکارهایی جهت آموزش خشونت‌پرهیزی، تامین عدالت در حق قربانیان خشونت به ویژه قربانیان جنگ و تبعیض سنجیده شود. مثلا تا زمانی که زنان در خانه و جامعه از حقوق بشری و آزادی‌های مدنی برخوردار نباشند و مورد تبعیض و خشونت قرار بگیرند، هیچ نوع ساختار سیاسی و هیچ حکومتی نمی‌تواند برای زنان ایده‌آل باشد چه رسد که مصالحه میان جناح‌های سیاسی و نظامی را نویدی برای حل معضلات زندگی بپندارند؛ همین‌طور قربانیان جنگ که بدون تامین عدالت انتقالی نمی‌توانند در یک محیط با عاملان خشونت و جنایت که خود را از مجازات معاف می‌دانند، امنیت و آرامش را تجربه کنند.

همچنان بخوانید

بی‌باوری کامل زنان به طالبان؛ صلح با کی‌ها و به چه قیمتی؟

نقش کمرنگ زنان به عنوان معماران صلح افغانستان

شورای مصالحه خواستار توجه ویژه‌ی سازمان ملل به زنان افغانستان شد

تظاهرات در برلین آلمان برای حمایت از زنان افغانستان

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: صلح
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادر-فرزند
هزار و یک شب

پسرم را از پدرش خریدم

3 دلو 1401

اواخر فصل زمستان، آن‌قدر برف باریده بود که هیچ راهی برای آب آوردن از چشمه نمانده بود. هیزم‌ تر و خشک را، کنار هم در دیگدان گلی روشن کردم، دیگ بزرگی را پر از برف کردم...

بیشتر بخوانید
کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم
گوناگون

کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم

9 دلو 1401

گل‌افروز صبح زود که از خواب بیدار شد به طویله می‌رود، به گاو و گوسفند آب و علف می‌دهد. سپس چای صبح را آماده می‌کند، داروهای پدر و مادرش را نیز برای‌شان می‌دهد. 

بیشتر بخوانید
جای خالی زهرا
هزار و یک شب

جای زهرا خالی بود

6 دلو 1401

برای آمادگی کانکور به مزار شریف رفتم. در مکتب آرزو داشتم که طب بخوانم و داکتر شوم. اوایل بهار بود که آمادگی کانکور را با اشتیاق تمام شروع کردم. همه‌چیز با شور و شوق پیش می‌رفت و ‌خودم...

بیشتر بخوانید
شبی که صنم سر قرار نیامد
هزار و یک شب

شبی که صنم سر قرار نیامد

2 دلو 1401

کتاب غزلیات حافظ در دستم از مدرسه برآمدم. باران می‌بارید، آب و هوای مطبوع و ملایم از رسیدن نوروز خبر می‌داد. به خانه رسیدم، دیدم که مهمان داریم، اما خواهرم با چهره‌ی گریان و اندوهگین در گوشه‌ای...

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
نیمرخ
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

طراحی، برنامه‌نویسی و اجرای وبسایت  iNasri ⚒

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی