طالبان در این 15 ماه که قدرت را در افغانستان به دست گرفتند همواره بر محدودیت و ممنوعیت زنان در عرصهی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی تاکید ورزیده و با وجود مخالفتهای جامعهی جهانی فرمانهایی صادر کردهاند که زنان را از بسیاری از حقوق اولیه منع و زمینهی فعالیتهای اجتماعی آنها را محدود میسازد. این گروه با ایجاد ادارهی امر به معروف و نهی از منکر سیاستهای خود را صبغهی دینی و به توجیه این فرمانها از این منظر پرداختند.
طالبان از همان روزهای آغازین با اجرای اعدامها در ملا عام و اجرای حد و قصاص در نقاط مختلف کشور سعی کردند چهرهی مقدر و رادیکال دینی دهه 90 میلادی را از خود در بین مردم افغانستان برجسته کند تا با ایجاد رعب و وحشت بتوانند اوضاع را در دست بگیرند. ولی از سوی دیگر آنها در پی خواهش مشروعیت از جامعهی جهانی تحت فشار قرار داشته میخواهند تا چهرهی نرمتری نیز از خود به دنیا ارایه دهند.
در واقع زنان برای طالبان به چالشی بدل شده است که آنان را در تناقض تعریف ارزشی فرو برده است. این تناقص گرچه از آغاز قدرت گیری طالبان در نشست و مذاکره با سیاستمداران زن غربی و حتی ژورنالیستان زن کاملا مشخص بود. اما سفر حنا ربانی کهر، معاون وزیرخارجه پاکستان به کابل با همان پوشش عرفی پاکستانی به عنوان یک زن مسلمان و استقبال گرم مقامات طالبان این تناقض ارزشی را برجسته ساخت آن هم درست در برهه زمانی که طالبان بیشترین خشونت را در مقابل زنان افغانستان اعمال میکنند. زنان را بدون محرم شرعی از سفرتحصیلی محروم و آنهایی را که فعالیتهای سیاسی دارند بازداشت و یا با تهدید به سانسور آنها میپردازند.
عکسهای منتشر شده از این نشست در رسانهها و فضای مجازی با سوالات زیادی در این مورد همراه بود و همه بر رفتار دوگانهی طالبان با زنان خارج و داخل افغانستان دست گذاشتند. خیلی از آگاهان اما بر این عقیدهاند که این سفر حنا ربانی به دلایل سیاسی همزمان با نشست امنیتی هرات در دوشنبه ترتیب داده شده است؛ تا بتوانند با ترتیب سفر یک هیات کاری که در راس آن یک زن قرار دارد چهرهی دیگری از طالبان به دنیا ارائه کنند.
با توجه به اینکه عدم دعوت روسیه از طالبان در نشست مسکو که در ماه نوامبر برگزار شده بود انزوای طالبان را بیشتر به نمایش گذاشت، اکنون که رایزنی و نشستهای مخالفان طالبان در بیرون از افغانستان با هدف ایجاد یک راه حل برای ایجاد حکومت پساطالبانی بیشتر شده است، طالبان و حامیان سیاسی آنان ترس اینکه آنها نتوانند از این فرصت طلایی که در یک معاملهی سیاسی به آنها سپرده شده است استفاده کنند و آن را از دست بدهند بیشتر شده و آنها را به تقلا واداشته است. طالبان با تمام اختلافاتی که در بدنهی خود دارند نمیخواهند به آسانی از طرف مخالفان سیاسی خود کنار زده شوند و آنها به خوبی بر موقتی بودن این فرصت در دست خود آگاهند و میدانند دیری نخواهد گذشت که مردم افغانستان خود سرنوشت خود را به دست بگیرند و آن زمان جامعهی جهانی نیز موظف است به خواست مردم افغانستان که انتخاب آنها طالبان نخواهد بود احترام بگذارند.
در این میدان سیاست اما آنچه واقعیت زن افغانستانی، شلاق، تجاوز، سرکوب و بازداشتهای خودسرانه است که از سوی جنگجویان گروه تروریستی طالبان صورت میگیرد. خشونت در این 15 ماه بخشی از زندگی زنان افغانستان شده است که از خانه شروع تا خیابانهای شهرها ادامه پیدا میکند. هرچند جامعهی جهانی در مقابل این خشونتها که از سوی طالبان صورت میگیرد واکنش جدی نشان نداده و موضعگیری صریح نداشته است، با تمام سختیها اما این زنان هستند که هنوز با شعارهای «نان، کار، آزادی»، «مشارکت سیاسی» و «حق آموزش» در سرکها فریاد میزنند و خواستشان از جامعهی جهانی این است که طالبان را به رسمیت نشناسند تا این وضع موجود برای زن افغانستانی به وضعیت همیشگی مبدل نگردد.