تجاوز جنسی از جرایمی است که در افغانستان کمتر در مورد آن حرف زده شده و بیشتر با سکوت و خودسانسوری از سوی فرد قربانی و نزدیکان او همراه بوده، اکثر موارد آن پنهان و موارد اندکی افشا شده است. به دلیل این پنهانکاری شدید، آمار دقیقی از میزان تجاوز جنسی، دسترسی قربانیان به محاکم و نهادهای عدلی و قضایی و خدمات درمانی، وجود ندارد.
اما بر اساس گزارش رسانهها، از زمان تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان، تجاوز جنسی به صورت چشمگیر افزایش یافته است و در اکثر موارد، عامل تجاوز جنگجویان این گروه بوده است. در تازهترین مورد، تجاوز جنسی یک جنگجوی گروه طالبان بر یک زن در ولایت پنجشیر در یک نوار صوتی که به رسانهها درز کرده، تأییده شده است. با وجود اینکه موارد اندکی از قضایای تجاوز جنسی رسانهای و علنی میشود، اما تلاش برای پنهان کردن آن، هم از سوی خانوادههای قربانیان و هم از سوی گروه طالبان، جریان دارد و پنهانکاری اصلیترین واکنش خانوادهها و جامعه افغانستان در برابر تجاوز جنسی است.
در این گزارش دلایل تمایل شدید قربانیان و خانوادهها به پنهان کردن تجاوز جنسی، پیامدهای تجاوز جنسی بر زندگی و روان قربانی و زمینههای درمان آسیبهای روانی ناشی از تجاوز در افغانستان بررسی شده است.
چرا تجاوز جنسی پنهان میشود؟
یکی از جدیترین سوالها در مواجهه با خشونت جنسی، به ویژه تجاوز، این است که چرا قربانیان این نوع خشونت و جرم را پنهان میکنند؟ چه دلیلی باعث میشود که خانواده، به جای حمایت و ایستادن در کنار قربانی و دادخواهی برای مجازات عامل تجاوز جنسی، فرد قربانی را وادار به سکوت و پنهان کردن این جنایت میکند؟
عادله محسنی، فعال حقوق زن میگوید که باورهای سنتی و مذهبی مردم نقش اصلی را در عدم افشا و پنهان سازی تجاوز جنسی دارد. به گفته خانم محنسی، این باورها باعث میشود که تجاوز جنسی به یک «تابوی بسیار کلان» تبدیل شود که کسی در مورد آن صحبت نتواند و پای مسائلی چون «شرم» و «حیا» و به عبارتی، حثیت و آبروی کل خانواده به میان بیاید.
او میگوید که تبدیل شدن تجاوز جنسی به یک تابو در جامعه مذهبی و سنتی، باعث میشود که افشای آن کل خانواده را (به لحاظ حیثیتی) متضرر کند. خانم محسنی میگوید که در جامعه سنتی، مساله تجاوز جنسی مستقیم با آبرو، حیثیت و عزت خانوادهها تداخل پیدا میکند و خانوادهها به دلیل اینکه آبرو و حثیت خود را در جامعه حفظ کنند، این مساله را پنهان میکنند.
او میگوید که زنان قربانی خشونت نیز به دلیل اینکه در اولین گام از سوی اعضای خانواده و اجتماع به جای حمایت، مورد توهین و تحقیر قرار میگیرند، مجبور میشوند که تجاوز جنسی را پنهان کنند و یک عمر زیر بار فشار و آسیبهای روانی آن زندگی کنند.
اما آمنه اسلامی، قاضی سابق و استاد دانشگاه، حفظ امنیت جانی قربانی تجاوز جنسی و خانوادهاش را از دلایل عمده عدم تمایل به افشای تجاوز جنسی میداند. او میگوید: «با توجه به بافت سنتی و زن ستیزانه خیلی طبیعی و عادی است که قربانیان خشونتهای جنسی در افغانستان بیشتر تمایل به پنهان نگه داشتن هویتشان داشته باشند. موضوع استبداد گروه طالبان از یک طرف و تلاش برای حفظ امنیت شخصی و فامیلی این افراد از دلایل عمده پنهان سازی و عدم تمایل به افشای این خشونتها میباشد.»
پیش از این، اسماعیل زکی، عضو شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر افغانستان(CSHRN)، به نیمرخ گفته بود که بر اساس گزارشهای که آنها دریافت کردهاند، گروه طالبان در تلاش برای پنهان کردن جنایت تجاوز جنسی، قربانیان زن را به قتل میرسانند. آقای زکی گفته بود که ۹۹ درصد از زنانی که به صورت مرموز به قتل میرسند، اول مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند و بعد کشته میشوند.
پیامدهای روانی تجاوز جنسی چیست؟
تجاوز جنسی یکی از دردناکترین و وحشتناکترین تجربههای زندگی قربانیان است و باعث میشود که آنها از آسیبهای جسمی و روانی زیادی رنج ببرند. در جوامع سنتی مثل افغانستان که بیشتر اوقات قربانی خشونت جنسی، مقصر دانسته میشود، پیامدها و آسیبهای روانی تجاوز جنسی نیز به مراتب بیشتر و شدیدتر میشود.
آمنه اسلامی میگوید تجاوز جنسی در کنار اینکه آثار مخرب جسمی دارد، بر روان قربانیان زن نیز آثار مخرب بر جای میگذارد. تجاوز جنسی، نوعی از خشونت حاد است که رابطه جنسی با استفاده از زور و بدون رضایت قربانی صورت میگیرد و به همین دلیل، هم جسم و هم روان فرد قربانی را آسیب میزند؛ بخصوص در مواردی که قربانی مورد تجاوز جنسی گروهی قرار میگیرد.
عادله محسنی، به این باور است که اگر صدمه روانی تجاوز جنسی درمان نشود، برای همیشه در ناخودآگاه ذهن فرد قربانی باقی میماند و او را تا آخر عمر زجر میدهد.
او با اشاره به دلایل پنهان سازی تجاوز جنسی در افغانستان و عدم دسترسی قربانیان به نهادهای عدلی و قضایی میگوید: قربانی سالها با روان بیمار دست و پنجه نرم میکند، اما تجاوز جنسی را به عنوان یک «راز» حفظ میکند.
خانم محسنی میگوید پیامدهای تجاوز جنسی برای قربانیان زن بسیار کلان است و حتا ممکن است زنانی پس از مورد تجاوز قرار گرفتن، خودکشی بکنند و یا از سوی اعضای خانواده به دلایل ناموسی به قتل برسند.
او همچنین میگوید آسیبهای روانی که زنان قربانی تجاوز متحمل میشوند ممکن است بر کودکان و سایر اعضای خانواده آنها نیز اثر بگذارد و در نهایت به جامعه تسری پیدا کند.
آیا در افغانستان آسیبهای روانی ناشی از تجاوز جنسی را میشود درمان کرد؟
روانشناسان میگویند ارائه خدمات روانی به قربانیان تجاوز جنسی میتواند میزان آسیبهای روانی ناشی از تجاوز را کاهش دهد و یا از بین ببرد. آیا زمینه دسترسی قربانیان تجاوز جنسی به خدمات روان درمانی در افغانستان وجود دارد؟ آیا آنها میتوانند به یک روان درمانگر مراجعه کنند؟
عادله محسنی به این باور است که امکان درمان آسیبهای روانی ناشی از تجاوز جنسی در افغانستان «اصلا وجود ندارد.» او اولین سد بر سر راه درمان آسیبهای روانی ناشی از تجاوز جنسی را، تمایل شدید به پنهان سازی آن میداند و میگوید: «وقتی مشکلی پنهان بماند و در موردش صحبت نشود، حل نمیشود.»
خانم محسنی میگوید مراجعه به روانشناس و روان درمانگر نیز این ترس را برای قربانی تجاوز جنسی به همراه دارد که نشود او این مساله را با دیگران در میان بگذارد و در نتیجه افشا شود.
او تابو بودن مراجعه به روان شناس و روان درمانگر، مشکلات اقتصادی خانوادهها، عدم استقلال مالی زنان برای پرداخت هزینه درمان و کمبود روان شناس و روان درمانگر را از دلایل دیگر عدم درمان آسیبهای روانی ناشی از تجاوز جنسی در افغانستان میداند.
آمنه اسلامی نیز تمایل قربانیان به حفظ هویت شان و پنهان ماندن تجاوز جنسی را از دلایل عدم مراجعه آنها به روانشناس و روان درمانگر، میداند.
او میگوید فرهنگ مراجعه به روان پزشک و روان درمانگر در افغانستان بسیار پایین است و این مساله هنوز در بین مردم جا نیفتاده است. خانم اسلامی همچنین به نبود مراکز روان درمانی ویژه زنان قربانی خشونت جنسی اشاره میکند و میگوید که حتا برای ایجاد چنین مراکزی تلاش نشده است.
در حالی که تجاوز جنسی یک جرم و از خشونتهای حاد علیه زنان است، اما همواره از زنان افغانستان قربانی گرفته و هنوزهم پنهانسازی و عدم دادرسی در مراجع عدلی و قضایی آن را تداوم میبخشد. در دوره حکومت جمهوری نیز کمتر برای فرد قربانی امکان دسترسی به نهادهای عدلی قضایی وجود داشت و مواردی نیز صورت قانونی به خود گرفته بود. یکی از مشهورترین قضایای تجاوز جنسی «قضیه تجاوز گروهی به چهار زن در پغمان کابل» بود که پنج تن از عاملان تجاوز گروهی از سوی محاکم سه گانه به اعدام محکوم و در سال 1393 حکم اعدام آنها در زندان پل چرخی کابل اجرا شد.