نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

آزار و اذیت زنان به بهانه فرصت کاری

  • صنوبر
  • 26 قوس 1401
زنان کارجو در معرض آزار و پیشنهاد سکس

با فروپاشی نظام اقتصادی در کشور و حذف زنان شاغل از اداره‌های دولتی توسط گروه تروریستی طالبان، تنها امید زنان سکتور خصوصی و موسسه‌های غیردولتی بود که می‌توانستند با وجود محدودیت‌های شدید طالبان، در بیرون از خانه کار کنند.

اما اخیرا سواستفاده از زنان کارجو توسط اشخاص و بعضی نهادهای خصوصی افزایش یافته است. شماری از زنان در گفت‌وگو با نیمرخ می‌گویند که به بهانه‌ی فرصت کاری، مورد آزار و ‌اذیت قرار گرفته و حتا در بدل کار با تقاضای رابطه جنسی مواجه شده‌اند.

لیلا (نام مستعار) ۳۲ ساله، در گذشته کارمند یک نهاد غیردولتی بوده و پس از آمدن طالبان بیکار شده است. او به نیمرخ می‌گوید که دو بار توسط طالبان از وظیفه‌اش کنار زده شده است. زیرا نباید با مردان زیر یک سقف کار می‌کرد و این بهانه باعث شد که اداره از ادامه‌ی کار با لیلا منصرف شود. برای بار سوم وقتی دنبال کار بود و یک اعلان کاریابی را در صفحه مجازی فیسبوک‌ دیده بود به دام یک شخص سواستفاده‌گر افتاد که از او در بدل کار تقاضای سکس داشت و به سختی خود را نجات داد.

من یک اعلان کاریابی را در یک گروه کاریابی در فیسبوک دیدم که برای یک شرکت خصوصی یک مدیر اداری زن لازم داشتند. من هم شماره تلفن را برداشتم و زنگ زدم. آنها خیلی با من رسمی صحبت کردند و از تجربه کاری‌ام پرسیدند. از نهاد شان به نام (صحت برای همه) نام بردند و سپس یکی از کوچه‌های قلعه‌‌ی فتح‌الله را آدرس دادند که اسناد و رزومه‌ام را ببرم. فردای آن روز به همان آدرس رفتم. وقتی به حویلی داخل شدم شبیه محل مسکونی بود و یک نفر از دروازه مرا به منزل دوم به اتاقی هدایت کرد که مثلا آنجا اتاق مدیر است.

لیلا

به گفته‌ی لیلا او پس از ورود به اتاق فهمید که به جای اشتباهی آمده است؛ چون سر ساختمان تابلویی زده نبود و کسی که خود را مدیر معرفی کرده بود سر و وضع رسمی نداشت.

وقتی دیدم او در فضای سربسته و دودآلود سیگار می‌کشید، متوجه شدم که جای اشتباهی آمده‌ام و پس از سلام دادن در مورد کار پرسیدم. او بی‌شرمانه برایم گفت که کار ما بستگی به کارگر دارد. اگر کارگر خوبی باشی شغلت دایمی می‌شود و با نگاه آزاردهنده‌ای سر تا پای بدنم را برانداز کرد.

لیلا

لیلا برای اینکه سر صحبت را عوض کند می‌پرسد که چرا دفتر شان تابلو ندارد، اما با گستاخی و پیشنهاد رابطه جنسی از سوی آن مرد روبرو می‌شود. لیلا درحالیکه تلفنش زنگ‌ می‌خورد به بهانه‌ی جواب دادن تلفن از آنجا بیرون می‌آید.

به گفته‌ی لیلا، آن مرد ناشناس هنوز بی‌خیال آزار و اذیت او نشده است و از طریق تلفن با شماره‌های مختلف به او تماس می‌گیرد و مزاحمت می‌کند.                                          

شوهر لیلا به ایران مهاجر شده و مسئول تامین مصارف خانواده شش نفره است. لیلا اکنون از یافتن کار ناامید شده و می‌گوید روزهای سخت زمستان کابل در انتظارش است.

سمیرا (نام مستعار) ۲۶ ساله است و از دانشگاه کابل لیسانس ادبیات انگلیسی دارد. او نیز هنگام کاریابی به سرنوشت مشابه لیلا برخورده است.

سمیرا در فضای مجازی فریب یک اعلان کاریابی را خورده و به آدرسی رفته بود که چند نفر مسلح او را در یک خانه حبس کردند. پس از سروصدای زیاد سمیرا، آنها موبایل و‌ کیف پولش را گرفتند و او را آزاد کردند.

به شماره تلفنی که در اعلان کاریابی برای یک معلم انگلیسی خانگی گذاشته بودند تماس گرفتم و آدرس منطقه جای رئیس دارالامان در شهر کابل را برایم داد. اما وقتی به خانه رسیدم فهمیدم که به دام افتاده‌ام. دو‌ مرد مسلح با تفنگچه‌های کمری و یک زن در آن خانه بودند. به محض رسیدنم آنها کیفم را از شانه‌ام درآوردند و مرا به یک اتاق انداختند. چون من خیلی ترسیده بودم به طرف پنجره دویدم و پنجره را باز کردم و با صدای بلند کمک می‌خواستم. نزدیک بود خود را از پنجره به بیرون بیاندازم اما آن زن آمد و مانعم شد و گفت آزادت می‌کنیم.

سمیرا در گفت‌و‌گو با نیمرخ

به گفته‌ی سمیرا، همان زن جوان به شرط صحبت نکردن در مورد این رویداد، او را از حویلی بیرون کرد ولی کیف پول و موبایلش را ندادند. 

همچنان بخوانید

زنان به چه قیمتی پاکبانی می‌کنند؟

زنان به چه قیمتی پاکبانی می‌کنند؟

18 دلو 1401
از پلاستیک فروشی تا دانشگاه

از پلاستیک فروشی تا دانشگاه

11 دلو 1401

من به آنها دشنام می‌دادم و می‌گفتم چرا این کار را می‌کنید و هم گریه می‌کردم. از ترس اینکه بلایی سرم نیاورند و در آن زمان به کودکم فکر می‌کردم که در خانه بود و شوهرم که بیکار بود. فکر می‌کردم آنها مرا می‌کشند، اما فقط پول و موبایلم را گرفتند.

سمیرا

سمیرا در یکی از مراکز آموزشی کابل زبان انگلیسی تدریس می‌کند. او می‌گوید به دلیل معاش کم به دنبال یک‌ کار نیمه‌وقت دیگر بود که این اتفاق برایش رخ داد.

سمیرا و لیلا تنها زنان کارجو نیستند که مورد آزار قرار می‌گیرند. زنان و دختران زیادی این روزها در افغانستان به دنبال کار اند، اما به جای کار با چالش‌های بهره‌کشی و آزار جنسی روبرو می‌شوند.

شاکیان این قضایا جایی برای شکایت ندارند و از رفتن به حوزه‌هایی که جنگجویان طالبان در آن مستقر هستند بیشتر می‌هراسند و امنیت خود را در خطر می‌بینند. افرادی که چنین دام‌هایی را برای زنان جوان می‌گذارند مورد بازخواست قرار نمی‌گیرند. از سویی هم هیچ شخص و نهادی پشت سر زنان کارجو نیستند تا پس از وقوع چنین رویدادهایی از آنها حمایت و یا زمینه کار را برای شان فراهم کنند.

نهادهای حامی حقوق بشر و حقوق زنان نیز با آمدن گروه طالبان حمایت‌های خود را از زنان قطع کردند و آنها را تنها گذاشتند. نهادهایی که در گذشته برای زنان در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زمینه‌ی فرصت‌های شغلی را فراهم می‌کردند، اکنون زنان را به خانه‌نشینی دعوت می‌کنند و به آنها کارهای شاقه در نانوایی، قالین‌بافی و شیرینی‌پزی و خیاطی را آموزش می‌دهند و به گونه غیرمستقیم در حذف زنان از صحنه‌های سیاسی و فرهنگی و دیگر عرصه‌ها، با طالبان کمک می‌کنند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: آزار جنسیحق کار زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
چندهمسری
هزار و یک شب

چندهمسری؛ پاداش زنی که با پول معلمی خرج دانشگاه شوهرش را داد

16 دلو 1401

مروارید در تمام قریه یگانه دختری بود که بیشترین خواستگار را داشت. او دختر باسواد بود و در امور منزل هم به قول زنان قریه، از هر انگشتش هنر می‌بارید. همه می‌خواستند مروارید عروس‌شان شود.

بیشتر بخوانید
زنی که باربار زندگی می‌سازد
هزار و یک شب

زنی که باربار زندگی می‌سازد

13 دلو 1401

گل‌واری 25 سال پیش به خدادا، پسر همسایه‌اش دل می‌بندد و قصه‌ی دلدادگی‌شان نقل مجلس محله می‌شود. قدرت این دلدادگی هردو را به‌هم می‌رساند. پس از دو سال زندگی مشترک، همراه با شوهر و خانواده‌ی...

بیشتر بخوانید
نجمه
هزار و یک شب

زنی که برای آینده‌ی دخترش خانه را ترک کرد

17 دلو 1401

نجمه را در پانزده سالگی به شوهر دادند. خودش می‌گوید به راستی مرا به شوهر دادند، من چیزی از ازدواج نمی‌دانستم.شانزده ساله بود که دختری به دنیا آورد و اسمش را گلنار گذاشتند.

بیشتر بخوانید
ازدواج مجازی
هزار و یک شب

چهار سال ازدواج در فضای مجازی

11 دلو 1401

زندگی در منطقه‌ی اعیان‌نشین شهر کابل به خوبی پیش می‌رفت. بدون هیچ محدودیتی به مکتب رفتم و درس خواندم و برای خودم رویاهایی بافته بودم.

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
EN