نویسنده: دکتر عالمه
در یک و نیم سال اخیر مردم افغانستان روزهای بسیار حساس و سرنوشتسازی را تجربه نمودهاند. در این روزها مسایل بسیار مهمی رخ داده است که نمیتوان آنها را از کانون توجه به دور نگاه داشت. مسألهای که هنوز هم در محراق توجه قرار دارد، همانا «تعامل» جامعه جهانی و عدهای از دولتمدارانی است که عامل سقوط جمهوریت نیز بودهاند، بار دیگر صلح با طالبان را زمزمه میکنند.
آنچه در این روند مشاهده میشود، امتیازدهی بی قید و شرط به طالبان و عدهای از رهبران به اصطلاح سیاسی دو دهه اخیر و شاید هم چند زن به گونه نمونه باشد. این بدان معنا است که بار دیگر صلاحیت و تصمیمگیری که حق مسلم مردم است، به تعداد اندکی از ناقضان حقوق بشر بخشیده میشود. درحالیکه صلح پایدار تنها زمانی تامین میشود که برای مردم عدالت را در پی داشته باشد وگرنه میتوان آن را به آتشبس موقت و گذرا تعبیر کرد.
مردم افغانستان اگر مایل به بخشیدن تفنگسالاران و جنگجویان باشند، حق مسلم و طبیعی آنان است که ببخشند ولی هیچگونه فشار و اجباری از سوی سیاستمداران و از سوی نیروهای بینالمللی قادر نیست تا به مردم افغانستان«بخشیدن» را تحمیل کند.
بحث کلیدی که میبایست به صورت عمیق توجه جهانی و سیاستمداران افغانستان را به خود جلب میکرد مسأله حقوق بشر به ویژه حقوق زنان است. اما این مسأله مهم و حیاتی آگاهانه در ابتدای برگشت طالبان به قدرت به فراموشی سپرده شد.
اما حقوق زنان اکنون به شیوهی ابزاری مورد استفاده قرار میگیرد و بازیگران ناکام عدهای از کشورهای جهان، دستور ریختن مردم به جادهها را میدهند، آیا همینها نبودند که پشت جمهوریت را خالی نمودند و از حکومت جدید اسلامی دم میزدند؟
زنان افغانستان به خوبی واقف هستند که بدون عدالت و اعاده حیثیت برای قربانیان چهار دهه جنگ، در حقیقت این روش جدید تعامل و تقسیم قدرت با طالبان است، نه صلح عادلانه.
سیاستمداران وظیفه دارند، مسئولیت تمامی صدماتی را که بر پیکر این جامعه بویژه زنان وارد شده را به دوش بگیرند. تمام اشکال نقض فاحش حقوق بشر از نسلکشی گرفته تا بیعدالتی، تبعیض نسبت به زنان و اقوام، فقدان آزادی بیان و غیره در افغانستان تجربه شده است. جامعهی جهانی براساس جهانشمول بودن اعلامیه جهانی حقوق بشر وظیفه دارد که از این روند خطرناک جلوگیری کند.
زنان افغانستان دو بار دوران سیاه طالبان را پشت سر گذاشتهاند. ماهیت محوری زنستیزانهی تفکر طالبان را خوب میدانند و آگاه هستند که بدون این محور، طالبان دیگر هویت طالبانی ندارند و نمیتوانند بر سر این اصل خود به مذاکره و یا موافقت با کسی برسند.
بدیهی است که در معامله امریکا و نمایندهی آن کشور، زلمی خلیلزاد با گروه طالبان، زنان افغانستان اولین کسانی بودند که قربانی شدند.
ما خوب میدانیم که مبارزهی نفسگیر زنان افغانستان در جامعه مردسالار زیر حاکمیت طالبان در افغانستان با خطر جانی، زندان و نابودی فزیکی همراه میباشد؛ اما زنان افغانستان بهعنوان پاسداران اصلی آزادی، با وجود مشکلات هنوز میدان مبارزه را علیه قوانین و فرمانهای سختگیرانه طالبان در مقابل زنان و در کل جامعه، خالی نگذاشته و پرچم عدالتخواهی را بلند نگه داشته اند.
آتش پنهان در زیر خاکستر در افغانستان در حال شعلهور شدن است. بعد از بستن دانشگاه به روی زنان، جوانان ننگرهاری در کنار زنان جوان دانشجو قرار گرفتند و با نافرمانی مدنی به آپارتاید جنسیتی «نه» گفتند. دامنه این نافرمانی مدنی در روزهای اخیر بعد از بسته شدن در دانشگاه به روی زنان وسیعتر شد؛ تا کنون بیش از ۶۰ استاد دانشگاه استعفا داده و دانشجویان پسر از دانشگاههای پولیتخنیک، دانشگاه کابل، دانشگاه قندهار و شماری از دانشگاههای خصوصی با شعار «یا همه یا هیچکس» صنف درسی و صحنهی امتحان را تحریم کردهاند. این بار تاریخ را زنان افغانستان رقم میزنند و آغازگر یک تحول اجتماعی سیاسی در کشور زنان افغانستان استند.
ما در کمال تعجب از خود میپرسیم که جامعهی جهانی و کشورهای دموکرات به عنوان تسهیلگر داعیه حکومت فراگیر چگونه نسخهای را برای صلح دوامدار و پایدار در این مملکت تجویز خواهند نمود که در آن زنان افغانستان بار دیگر طعم تلخ تجربیات دهههای گذشته را میچشند.
چگونه جامعهی جهانی و وجدانهای بیدار و آگاه میپذیرند که بار دیگر 50 درصد نفوس جامعه یعنی زنان باز هم شرایط مشابه زمان تحجر دوره اول طالبان را از سر میگذرانند.
به جامعهی جهانی باید گفت که ما زنان افغانستان چند نسل است که در خانهها زندانی شدهایم. دختران و پسران آگاه ما خواستههایی شبیه فرزندان شما دارند. آنها نیز میخواهند که به مکتب و دانشگاه بروند. میخواهند دسترسی به رسانههای باکیفیت داشته باشند. جوانهای ما میخواهند که همسر آیندهی خود را بعد از سن قانونی خود انتخاب نمایند و به ازدواج زیر سن و ازدواج اجباری مجبور نشوند، آنها آرزو دارند به تفریح و ورزش سالم دسترسی داشته باشند و کشور خود را خود بسازند.
زنان آگاه همراه با مردان خوشفکر و مترقی کشور هرگز اجازه نخواهند داد که به نام «تعامل» سرنوشت زنان بیش از این بازیچه سیاسی قرار بگیرد. زنان افغانستان امیدوار اند که وجدانهای آگاه اجازه ندهند تا زنان از متن جامعهی افغانستان محو شوند.
دیدگاهها 1
نباید نی ازپیک. جامعه حذف شود