سال گذشته برای افغانستان از هر نظرکه بنگریم سال زنان بود، جدال زنان و طالبان اغلب سرخط خبرها بود و بیشترین میزان پوشش رسانهای را نیز به خود اختصاص داد. طالبان در این سال تمامی فکر و برنامهشان را بر اعمال محدودیت بر زنان متمرکز کردند و با صدور فرمانهای متعدد مرحله به مرحله زنان را از عرصههای مختلف اجتماعی حذف کردند.
وضع محدودیتهای جدی
گروه طالبان در نخستین اقدام خود، آموزش دختران را تا صنف ششم محدود کردند و در لیسهها یا آموزش ثانوی را به روی دختران بستند. اما دانشگاهها همچنان به روی دانشجویان دختر باز بود، این رویه تناقضآمیز از یک طرف امیدهایی را خلق کرده بود که طالبان آنگونه که میگویند شاید بستن درهای مکاتب ثانوی موقت باشد و چنانکه دانشجویان دختر به دانشگاهها میروند روزی درهای مکاتب نیز به روی آنها باز خواهد شد.
طالبان نیز نمیتوانستند به این وضعیت متناقض ادامه دهند. معنا نداشت که دختران از صنف اول تا ششم و نیز دانشگاهها اجازه داشته باشند و مرحله وسط این دو یعنی دوره لیسه تعطیل باشد، باید این رویه یکدست شود، سرانجام تصمیم همین شد و طالبان دانشگاهها را نیز بستند.
قبل از بستن دانشگاه، فرمانهایی که زنان را از سفر بدون محرم، رفتن به ورزشگاهها و پارکهای تفریحی ممنوع میکرد صادر شده بود. زنانی که در ادارههای دولتی کارمند بودند خانهنشین شده بودند، با صدور فرمان رسمی منع کار در موسسههای خارجی و داخلی، تمامی عرصههای کاری نیز به روی زنان بسته شد و به این ترتیب یک رژیم آپارتاید جنسیتی کامل شد.
مقاومت، شجاعت و سرسختی
گروه طالبان در دهه نود میلادی، بدون هیچ دردسری زنان را کامل و بسیار راحت از تمامی عرصههای اجتماعی حذف کرده بودند. طالبان تصور نمیکردند که اینبار با مقاومت زنان مواجه شوند و هیچ آمادگی برای آن نداشتند. اما از نخستین روزهای تسلط طالبان بر افغانستان، زنان به صورت جدی و با خواستههای روشن (نان، کار، آزادی) علیه طالبان ایستادند؛ بارها به خیابان آمدند، شلاق خوردند، شکنجه شدند، شماری از آنها توسط طالبان اختطاف شدند و ماهها در شکنجهگاههای مخوف این گروه تروریستی به سختی شکنجه شدند، شکنجههایی که هنوز حتا روایت واضحی از آن نداریم و اگر روزی این زنان زبان بگشایند بدون شک بازگویی آنچه بر آنها رفته است، تمام تحمل آدمی را به آتش خواهد کشید.
هنوز آمار دقیقی از زنانی که در یک سال گذشته ترور شدهاند و یا در شکنجههای مخوف طالبان جان خود را از دست دادهاند، در دست نیست، ولی قدر مسلم این است که زنان افغانستان بیشترین قربانی را برای تأمین حقوق انسانی خود در مبارزه با طالبان در این یک سال دادهاند. هنوزهم زنان به مقاومت خود به انواع گوناگون و با خلاقیت تمام ادامه دادهاند.
حضور بینالمللی
در کنار مقاومت شجاعانه زنان در داخل افغانستان، در بیرون از کشور نیز این زنان افغانستان بودند که با استفاده از هرفرصتی روبروی مقامهای بلندپایه نهادهای بینالمللی، در کنفرانسهای مختلف علیه طالبان ایستادند و ماهیت زنستیزانه و تروریستی طالبان را فاش کردند. این فعالیتها به صورت موثری مانع به رسمیت شناخته شدن طالبان به عنوان یک دولت رسمی شد و این گروه را در عرصه تأمین ارتباطات بینالمللی با چالشهای جدی مواجه کرد.
بهرغم مخالفتهایی که علیه شماری از چهرههای فعال در زمینه حقوق زنان و هشدارهایی نسبت به استفاده سوء و شخصی آنها به بهانه دفاع از حقوق زنان وجود دارد، اما اهمیت کار در تنوع و گستردگی حضور زنان در برنامههای مهم بینالمللی بود. به عبارت دیگر، زنان فعال و جوان نگذاشتند تریبیون دفاع از حقوق زنان صرف در اختیار چند چهره به نسبت شناخته شده و مورد انتقاد باشد؛ بلکه با حضور فعالانه خود هم صدای زنان افغانستان را به جهان رساندند و هم به نحوی نشان دادند که زنان امروز افغانستان دیگر متاع قابل معامله برای هیچ نهاد یا فردی نیست.
صدای شکستن طالبان
جدال نفسگیر و هرروزهی زنان و طالبان از کوچهکوچه کابل و دیگر شهرهای افغانستان تا کنفرانسهای بینالمللی شورای امنیت سازمان ملل متحد در یک سال گذشته، تاکنون پیروز نهایی نداشته است. هیچ رهبر و فرمانده طالبان تصور نمیکردند که پس از ۲۰ سال بازگشت به قدرت، از سوی کسانی به چالش کشیده شوند که طالبان آنها را به عنوان طرف مقابل و رقیب سیاسی نمیپنداشتند. در ظاهر امر، طالبان توانستهاند زنان را از ادارههای کار، دانشگاهها، کوچه و خیابان و حتا حمام عمومی و نانوایی جمع کنند، اما هزینه این کار برای طالبان نیز اندک نبوده است.
اکنون جهان یکصدا برای حق زنان افغانستان حرف میزنند. شورای امنیت سازمان ملل برای نخستین بار توانست اعلامیهای را با توافق همه اعضای دایم و غیردایم علیه طالبان منتشر کند. درحالیکه در یک سال گذشته چین و روسیه اعلامیههایی را که علیه طالبان بود امضا نمیکردند.
سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان بزرگترین نهاد بینالمللی بعد از سازمان ملل متحد و یگانه نهاد سراسری کشورهای اسلامی، با لحن صریح و بیسابقه علیه طالبان اعلامیه داد و نهادهای بینالمللی که در افغانستان فعال بودند و فعالیت آنها از هر نظر به نفع طالبان بود، دست از کار کشیدند.
با این حساب، اگر طالبان توانستهاند زنان را در چهاردیواری خانه محصور کنند، اعتراض زنان و مسأله زنان نیز سبب شده است، طالبان خود در قفس بیفتند و روز به روز انزوای بیشتر بینالمللی را تجربه کنند.
فشارهای بینالمللی کمکم خودش را نشان میدهد و تأثیرتحملناپذیرش بر طالبان اندکاندک دیده میشود. مبارزهی زنان و هماهنگی بینالمللی سبب شده است تا بخشی از طالبان خطر را حس کنند و مخالفتشان با سیاست زنستیزانه را آشکارا با صراحت یا کنایی و ضمنی ابراز کنند. آنعده از رهبران طالبان که در مسایل زنان با سیاست عملی رهبر این گروه اختلاف نظر شان را بروز دادهاند بخاطر تغییر دیدگاه شان نیست، بلکه ناشی از خطری است که حس میکنند مبارزه و مقاومت زنان بر قدرت و سلطهی این گروه وارد خواهد کرد.
آنچه طالبان را بیش از هرچیز دیگری نگران کرده است، پیامهای روشن جهان برای کاهش و توقف کمکها و اعمال تحریمهای بیشتر است. اقدامی که بیتوجهی به آن میتواند طالبان را به منجلاب غیرقابل نجات پرت کند.
آنچه به روشنی دیده میشود این است که وضعیت کنونی قابل دوام نیست. گروه تروریستی طالبان نمیتواند صدای زنان افغانستان را خاموش کند. زنان نیز نشان دادند که به هیچ وجه دست از خواستهای انسانی خود بر نمیدارند و جامعه جهانی نیز نمیتواند بیش از این نسبت به زنان افغانستان بیتفاوت و بیتوجه باشند. در نتیجه، با گسترش مقاومتهای داخلی و تحدید و فشارهای جهانی مانند دفعه قبل، این گروه تروریستی امارت خودخوانده خود را بر سر یک لجاجت قمار میزند و میبازد.