جنگجویان طالبان به ویژه اعضای استخبارات این گروه تروریستی، به بهانه تثبیت «رابطه محرمیت»، دختران و پسران جوان را در شهر کابل مورد آزار و بازپرسی قرار میدهند و در بسیاری موارد از آنها اخاذی میکنند.
شکیلا(نام مستعار) دختر جوان است که چندی قبل (پیش از مسدود شدن آموزشگاهها) همراه با برادرش توسط سه عضو گروه طالبان به بهانه «نامحرم» بودن، مورد بازپرسی قرار گرفته، برادرش لتوکوب شده و از آنها اخاذی کردهاند.
از کورس ناوقت رخصت میشدم و همیشه پدرم دنبالم میآمد، یک روز برادرم دنبالم آمده بود، از کورس باهم به طرف خانه میرفتیم که نارسیده به ایستگاه نقاش دشت برچی، دو طالب ما را ایستاد کردند، بدون هیچ حرفی برادرم را با سیلی زدند، وقتی دلیلش را پرسیدیم به برادرم گفتند که ما تو را تعقیب میکردیم، تو این دختر را از کوچه کورس با خودت آوردی.
شکیلا در گفتگو با نیمرخ
جنگجویان طالبان به حرفهای شکیلا و برادرش توجه نمیکنند و آنها را با خودشان به طرف حوزه سیزدهم در ایستگاه سرپل میبرند.
مرتضا، برادر شکیلا در مورد آن رویداد به نیمرخ گفت: «هرچه گفتم این دختر خواهرم است، قبول نکردند و ما را به طرف حوزه بردند، به آنها گفتم شکیلا را اجازه دهید که برود، من با شما به حوزه میآیم، بازهم قبول نکردند.»
نزدیک حوزه سیزدهم رسیده بودند که یکی از طالبان به مرتضا میگوید: «تا شما ثابت کنید که خواهر و برادر هستید، باید در حوزه باشید، تا فردا داخل حوزه میمانید.»
مرتضا و شکیلا از رفتن به حوزه و بودن در توقیف طالبان به شدت ترسیده بودند. از یکسو از ترس دزد و رهزن موبایلهایشان را با خود نیاورده بودند که به خانه زنگ بزنند.
مرتضا میگوید طالبان در چند قدمی حوزه ما را داخل کوچه بردند و گفتند، نفر یک هزار افغانی بدهید تا شما را به حوزه نبریم. تازه فهمیدیم که به دست رهزنان اصلی افتادهایم.
تمام پولی که در جیبم داشتم 370 افغانی بود و شکیلا هم 100 افغانی داشت.
وقتی افراد طالبان میفهمند که مرتضا پول زیاد ندارد، به او میگویند: «هرقدر پول داری بده، ولی ما به شما دلسوزی میکنیم که به حوزه نمیبریم.»
طالبان کل پول نقد مرتضا و شکیلا را که 470 افغانی شده بود، گرفتند و آنها را گذاشتند که به خانه بروند.
پول من و شکیلا را گرفتند، یکی از آنها که فارسی را خوب صحبت میکرد به من گفت، میفهمم که خواهرت نیست، ولی بار آخرت باشد دنبالش میایی و باهم راه میروید.
مرتضا و شکیلا دیگر این قضیه را در هیچ جایی پیگیری نکردند.
مرتضا میگوید: «ترسیده بودم، قبل از سوال مرا لت کردند، میخواستم هرچه زودتر خواهرم را که بیشتر از من ترسیده بود از شر آنها خلاص کنم. وقتی فهمیدیم باجگیری میکنند حاضر شدیم برایشان پول بدهیم تا شکیلا را به حوزه نبرند.»
افراد زیادی هستند که بارها به خاطر راه رفتن با یک خانم از سوی افراد طالبان مورد بازپرسی قرار گرفته و لتوکوب شدهاند.
عنایت محمدی، 21 ساله، تجربه مشابه اما با خشونت بیشتر را دارد. او که دو هفته میشود به خاطر انجام کاری از ولسوالی جاغوری ولایت غزنی به کابل آمده است به نیمرخ گفت: «با کابل آشنا نیستم، همراه با دختر مامایم برای گرفتن حواله (پول ارسالی) به مارکت برچی سیتی سنتر رفته بودم، چاشت به رستورانت رفتیم، تازه داشتیم نان میخوردیم که دو طالب آمدند، یکی از من پرسید باهم چه نسبتی دارید؟ گفتم دختر مامایم است، با سیلی به صورتم زد و گفت، دختر ماما چطور محرم است که یکجا نان میخورید!»
عنایت با گفتن اینکه اشتباه کرده است، خواسته بود که خودشان را نجات بدهد، ولی افراد طالبان او را به بیرون از سالون رستورانت میبرند و به شدت لتوکوب میکنند.
وقتی در راه پلهها رسیدیم هردو مرا با مشت و لگد میزدند، گفتم تازه از جاغوری آمدم و با کابل ناآشنا استم، به خاطر همین مجبور شدم دختر مامایم را برای خرید کردن با خودم بیاورم و حالا هم نان خوردن آمدیم. هیچ حرفم را نمیشنیدند. گفتم چه کار کنم که مرا ببخشید؟ یکی از آنها دوباره با سیلی به رویم زد و گفت، خدا باید ببخشد. بعد من چیزی نگفتم.
عنایت را تلاشی میکنند و محتوای موبایلش را نیز بررسی میکنند، بعد پولی را در کیف عنایت میبینند که تازه از حوالهداری گرفته بود.
وقتی پول را دید، نرمتر شدند، دو هزار افغانی از داخل کیف پولم گرفتند و رفتند، به من گفتند که جداجدا بنشنید و نان بخورید.
وقتی عنایت دوباره به سالون غذاخوری برمیگردد، یکی از پیشخدمتهای رستورانت به عنایت میگوید: «از اول اگر پول میدادی این قدر لت نمیشدی، آنها همیشه برای همین میآیند.»
اخاذی از شهروندان به ویژه جوانان به بهانه «رابطه محرمیت» در افغانستان تازگی ندارد، بلکه برخی جوانان ادعا دارند که در زمان نظام جمهوری هم مأموران امنیتی به ویژه پولیس و امنیت ملی از جوانان اخاذی میکردند.
حالا افراد گروه طالبان به نسبت اینکه از روستاها و کوهها به شهر آمدهاند و مهارت مأموران نظام سابق را برای اخاذی ندارند، اما ظرفیت وحشتناک در استفاده از خشونت دارند و از این طریق مردم را به باجدهی و پرداخت پول مجبور میکنند.
سلمان عزیزی، 27 ساله، جوانی که در هردو دوره سوژهی باجگیری شده است، از تجربههایش در نظام جمهوری و سلطهی گروه طالبان در مورد بازپرسی و باجگیری میگوید: «در نظام جمهوری با وجود ممنوعیت قانونی، بازهم بازپرسی از رابطه آدمها و باجگیری به بهانه نامحرم بودن وجود داشت، اما تفاوتش این است که به پولیس و امنیت حکومت سابق میتوانستیم توضیح بدهیم ولی طالبان به حرف و دلیل باور ندارند.»
در دوره جمهوری هم دستکم دو بار زمانی که با دوستم و نامزادم در اماکن تفریحی بودیم مورد بازپرسی قرار گرفتیم، اما لتوکوب نشدیم، مأموران پولیس صرف با گرفتن چند هزار افغانی پولی که ما برای جلوگیری از آبروریزی و جنجال خانوادگی میپرداختیم، ما را رها میکردند.
سلمان در گفتگو با نیمرخ
اما طالبان متفاوت عمل میکنند. سلمان گفت: «فرق طالبان در باجگیری با مأموران جمهوری این است که افراد طالبان، اول لتوکوب میکنند، بعد چیزی میپرسند ولی در پاسخ هیچ دلیلی را هم نمیپذیرند. در یکونیم سال دوره طالبان دو بار وقتی با همسرم بودم ما را ایستاد کردند، وقتی گفتم با این خانم چند سال است که ازدواج کردهام، همسرم است، حتمی از ما نکاحنامه خواستهاند. بار اول وقتی با افراد طالبان مواجه شدم و میخواستم توضیح بدهم هر زن و مردی فقط بخاطر سکس باهم حرف نمیزنند و راه نمیروند، جوابم را با قنداق تفنگ دادند.»
شکیلا، مرتضا، سلمان و عنایت، چهار جوانی استند که از تجربه مشترک باجدهی به طالبان و بازپرسی شدن توسط جنگجویان این گروه به بهانه رابطه محرمیت گفتند.
آنها باور دارند که افراد زیادی تجربه مشابه آنان را دارند. زیرا طبق تصور طالبان هر زن و مردی که در سطح شهر باهم راه میروند یا غذا میخورند ممکن است نامحرم باشند و رابطه جنسی یا عاطفی خارج از ازدواج داشته باشند که به زعم این گروه «گناه و حرام» پنداشته میشود. طالبان با همین طرز فکر فضای عمومی را برای مردم تنگتر ساخته و «رابطه محرمیت» را ابزاری برای باجگیری و اخاذی از مردم قرار دادهاند.