زن زیر چادری است و به کودک پنج یا شش ساله که کنارش نشسته اشاره میکند و میگوید این کودک خود را میفروشم، قیمتش ۲۰ هزار افغانی است، ولی اگر کدام مسلمان پول زیادتر داد که خانهاش آباد. بعد از کمی درنگ ادامه میدهد:مجبورم، اگر نفروشم از گرسنگی هلاک میشود، بهجای اینکه بمیرد بهتر است برود در خانه یک مسلمان دیگر، حداقل یک نان شکم سیر بخورد. این ویدیو یکی از صدها ویدیویی است که از فروش کودکان در یکونیم سال گذشته پس از تسلط مجدد طالبان در شبکههای اجتماعی نشر شده است.
انتشار چنین ویدیوهایی هیچ اعتراضی را برنیانگیخته و طالبان به عنوان گروه مسلط بر زندگی مردم که خیلی چیزها را حرام اعلام کرده، هیچ برخوردی با عاملان کودکفروشی نکرده و حتا اعلام نکرده که فروش انسان حرام است و یا ارتکاب آن مجازات در پی دارد.
فروش کودکان زیر ده سال برای زنده ماندن آنها و خانوادهشان، فقط بخشی از فاجعه انسانی جاری در افغانستان است.بخش رایجتر و پذیرفتهشدهتر آن که از لحاظ تعداد نیز قابل ملاحظه است و نه تنها که کودکفروشی محسوب نمیشود بلکه برای آن مراسم خوشی نیز برگزار میکنند، «کودکهمسری» است.
هیچ آماری وجود ندارد که در مدت زمان پس از تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان چه تعداد از کودکان زیر ۱۸ سال و حتا سنین پایینتر به ازدواج مردان مسن و چه بسا مردان پیر درآمدهاند. اما از آنجایی که کودکهمسری پیش از این نیز در افغانستان معمول بوده و همینکه نام ازدواج و عقد به میان آید قضیه شکل شرعی و قانونی نیز به خود میگیرد، به وضوح قابل درک است که وقتی خانوادهای با چندین فرزند در معرض خطر جدی گرسنگی قرار بگیرد، اولین چیزی که به فکرشان میرسد فروش پذیرفته شده یا همان به عقد درآوردن دختر یا دخترانشان است. هم رسم و پذیرفته شده است، هم شمار خانواده کاهش مییابد و هم فوری پولی به دست میآید.
در سالهای گذشته مدیران یکی از مکتبهای خصوصی میگفت وقتی فیس مکتب را افزایش داده بود، شماری از خانوادهها بلافاصله دخترانشان را دیگر به مکتب نفرستاده بودند. وقتی پیگری کرده بود، خانوادهها گفته بودند دخترانشان را به مکتب دولتی که رایگان است فرستادهاند تا بتوانند فیس پسران خود را بپردازند. زیرا در منطق بسیاری از خانوادهها دختر «مال مردم» است، وقتی شوهر کرد به خانه دیگری میرود، لذا سرمایهگذاری و هزینه کردن روی دختر در منطق آنها خرج کردن برای دیگران است.
افزایش فقر و بیکاری در میان بزرگان خانواده از یک طرف، فشارهای طالبان برای محدود کردن دختران و زنان از سوی دیگر، موجودیت دختر را بیش از هرزمان دیگری به پدیده پردردسر تبدیل میکند. چه بسا که در مواردی طالبان وقتی دختری را بپسندند بهزور آن را به نکاح خود درمیآورند و در صورت مخالفت، خانوده را به هزار نوع دردسر و مشکل دچار میکنند.
در چنین وضعیتی به وضوح میشود فهمید که کودکان دختر بیپناهترین قربانیان وحشت، فقر و فرهنگ مردسالار افغانستان استند. این کودکان آنقدر بیپناهند که حتا کسی شمار آنها را نمیداند. در هیچ جای جهان نمیشود شبیه افغانستان قربانیانی را سراغ گرفت که در روز قربانی شدنشان، در خانواده و محله مراسم شادی و خوشی برگزار باشد و شرکتکنندگان سرنوشت تلخ و سیاهی را که برای این کودک رقم خورده، به آنها تبریک بگویند و به آنها تحفه و هدیه دهند. برخی از این قربانیان آنقدرکودک و کوچک اند که خود نیز تصور میکنند تاجی که بر سرش گذاشتهاند، تاج خوشبختی است و آنها عروس شدهاند. اما طول میکشد تا بفهمند در چنین روزی پدر و مادرش او را به مسلخ همیشگی فرستادهاند.
نه درسازمان ملل متحد، نه در جلسههای اعضای این سازمان با مقامهای گروه طالبان، نه در نشست رهبران به اصطلاح اپوزیسیون طالبان و نه در هیچ جای دیگری، بحثی از این قربانیان در میان نیست. انگار یک توافق جهانی برای سکوت در برابر این وحشت آشکار وجود دارد.
کودکانی که تا چشم وا میکنند و به خود میآیند شماری از آنها مادر شدهاند، بیآنکه هیچ چیزی از مادری و زندگی بدانند، بیآنکه بلد باشند برای کودکان خود حتا لالایی بخوانند. در برزخی مادامالعمر با کودک یا کودکان خود همزمان در یک شکنجهگاه ابدی برای همیشه رنج میکشند، بیآنکه حتا حقی برای داد زدن از این همه رنج مضاعف داشته باشند.
نگرانی از این وضعیت درحالی افزایش مییابد که گزارشهای رسیده از افغانستان نشان میدهد که زمستان جاری سختترین و سردترین زمستان در سالهای اخیر بوده است. شدت سرما و فقر مردم سبب شده شماری از مردم جان خود را از دست بدهند که آمار آن هرچند کامل هم نیست اما تکاندهنده است.
افزون بر این، توقف فعالیت شماری از سازمانهای مددرسان به دلیل مخالفت طالبان با کار و آموزش زنان نیز وضعیت فقر و ناچاری مردم را بدتر و شدیدتر میکند. هرچه این فشارها افزایش یابند، خانوادههای بیشتری را به فکر فروش کودک و یا هم افزایش کودکهمسری خواهد انداخت.
یونیسف و دیگر سازمانهایی که در زمینه حمایت از کودکان فعال هستند، باید بیش از هرزمان دیگری با درک این وضعیت برنامههایی را برای نجات کودکان بهخصوص کودکان دختر روی دست بگیرند تا دستکم از یک فاجعه پنهان بشری دیگر در افغانستان جلوگیری شود.
دیدگاهها 1
پلید ترین سازمان های موجود در جهان سازمان ملل و سازمان حقوق بشر و ناتو هست این سازمانها بر خلاف اسمشان سازمانهای شکنجه و تسلط بر انسانهای آزاده هستند و هر چی جنگ و خونریزی و نابودی هست با توافق واین سازمانها هست.