نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

پسرم را از پدرش خریدم

  • صنوبر
  • 3 دلو 1401
مادر-فرزند

اواخر فصل زمستان، آن‌قدر برف باریده بود که هیچ راهی برای آب آوردن از چشمه نمانده بود. هیزم‌ تر و خشک را، کنار هم در دیگدان گلی روشن کردم، دیگ بزرگی را پر از برف کردم و روی آتش گذاشتم تا آب شود. از آب برف یک چای غبارآلودی دم کرده بودم و روی باقی آب داغ، برف انداختم تا آب شود تا به گوسفندان و گاو‌ها آب ببرم. زمستان سختی بود، اما امروز که به آن زمستان می‌اندیشم، آخرین فصل باهمی من با پدر و مادر بود و آغاز یک زندگی مشقت‌بار و بی‌سرپناهی.

بهار آن سال نحس (1383 خورشیدی)‌، پدرم سکته‌ی مغزی کرد. پس از مرگ پدر، مادرم نیز فلج شد و پس از یک سال رنج و بیماری در بستر فوت شد. من ماندم و یک برادر کوچکتر از من که هردو مجرد بودیم. من به مکتب می‌رفتم و برادرم مشغول کشاورزی بود.

من بزرگترین دانش‌آموز در یک کلاس 60 نفری بودم. به‌خاطر کمبود معلم، من به گونه‌ی رضاکار به دختران صنف‌های ابتدایی تدریس می‌کردم و معلمی را نیز از همان‌جا شروع کردم.

آموزش تا مرز کانکور و محرومیت از تحصیل در دانشگاه

پس از تقسیم میراث‌ها، خانه پدری به برادر کوچکم رسید. تمام برادران بزرگم سهم میراث‌شان را گرفتند، اما برای من و سه خواهرم در وصیت‌نامه‌ی پدر حق میراث ذکر نشده بود. من بی‌سرپناه و بار اضافی روی دوش برادر کوچک مانده بودم.

او بارها به من گفت ازدواج کن و من از ترس اینکه پس از ازدواج از رفتن به مکتب منع شوم خانه برادرم را ترک کردم. گاهی با بقچه‌ی لباس‌هایم خانه‌ی یک برادر می‌رفتم و وقتی رویه‌ی زن برادر با من تغییر می‌کرد به خانه‌ی برادر دیگر کوچ می‌کردم. همین‌طور به خانه‌ی خواهرانم بارها کوچیدم تا اینکه از مکتب فارغ شدم و امتحان کانکور را سپری کردم.

آن زمان در روستای ما انترنت و تلویزیون نبود. یک شب سرد و زمستانی، در خبرها از رادیوی محلی شنیدم که نتایج آزمون سراسری کانکور اعلام شده است. مجری خبر گفت: «بعد از ختم سرویس خبری در یک برنامه زنده زنگ بزنید تا ما برای تان بگوییم که در کانکور کامیاب شده‌اید یا خیر.»

میان دلهره و دودلی، به برنامه رادیویی تماس گرفتم، مجری برنامه بعضی معلومات که برای پیدا کردن نتایج ضروری بود از من پرسید و سپس گفت: «در دانشکده‌ی کمپیوترساینس دانشگاه هرات کامیاب شده‌اید، مبارک باشد!»

مانده بودم از شدت هیجان کامیابی در کانکور فریاد بزنم و یا از این‌که برای ادامه‌ی تحصیل کسی از من حمایت نمی‌کند گریه کنم.

چند روز بعد زمستان سر شد و سال نو رسید. پسران و دختران روستا کم‌کم آماده‌ی رفتن به شهر و دانشگاه شدند. اما من که تمام پول درآمدم از معلمی را صرف برادرانم کرده بودم هیچ یکی حاضر نشدند هزینه‌ی تحصیلم را به عهده بگیرند.

دوباره به مکتب رفتم و به تدریس شروع کردم، اما یک فرصت تحصیلی برایم پیش آمد که برای ارتقای ظرفیت در یک مرکز تربیت معلم در شهر نیلی مرکز ولایت دایکندی می‌توانستم برای دو سال درس بخوانم.

همچنان بخوانید

زنان به چه قیمتی پاکبانی می‌کنند؟

زنان به چه قیمتی پاکبانی می‌کنند؟

18 دلو 1401
نجمه

زنی که برای آینده‌ی دخترش خانه را ترک کرد

17 دلو 1401

حسرت تحصیل در دانشگاه چون داغ تازه‌ای بر دلم مانده است، ولی تا جایی که ممکن بود درس خواندم. در جریان رفت‌وآمد به شهر نیلی، با پسری آشنا شدم که تازه از ایران برگشته بود. او از طریق یکی از دوستانم برای من پیشنهاد ازدواج فرستاده بود. با آنکه شناخت زیادی از همدیگر‌ نداشتیم برای گریز از طعنه‌های زن برادر که می‌گفت پیر شده‌ام و دیگر کسی با من ازدواج نخواهد کرد، پیشنهادش را قبول کردم. با شوهر و مادرشوهر و خواهرشوهر نوجوانم زندگی جدید را شروع کردیم.

تجربه‌ی خشونت پس از ازدواج

قبل از ازدواج به شوهرم گفته بودم که می‌خواهم معلم باشم، او پذیرفته بود. اما زمانی که آماده‌ی رفتن به روستای محل کارم شدم او و مادرش مخالفت کردند.

پس از بگومگوی زیاد با شوهرم، او را متقاعد کردم که به روستای مادری من برگردیم. مادرشوهرم با دخترش در خانه ماند و ما به روستای محل کارم برگشتیم.

یک سال پس ازین ماجرا خشونت‌های خانوادگی شدت گرفت و دومین زمستان هم در خانه‌ی شوهر با خشونت و دعواهای خانودگی سپری شد.

یک روز در حالی‌که هفت ماهه جنین در شکم داشتم در آشپزخانه خمیر می‌کردم و به فکر دیدار دوباره با دانش‌آموزانم بودم. دلم برای دختران و فضای مکتب تنگ شده بود.

ناگهان شوهرم سر رسید و با لگد‌های محکمی به کمر و پهلوهایم زد. تعادلم را از دست دادم و با شکم به زمین خوردم. درد سوزناکی از شکمم شروع شد و به سمت کمرم پیچید. وقتی از زمین بلند شدم، شوهرم با همان چهره‌ی خشمگین و مشت‌های گره شده دوباره به من حمله کرد و به سر و صورتم آن‌قدر زد که از دهن و بینی‌ام خون آمد. خودش از آشپزخانه بیرون شد.

آن روز شب شد. خمیر در آشپزخانه مانده بود. از غذا خبری نبود. شوهرم هم پیدایش نبود. فردای آن روز با موترهای مسافربری مسیر دایکندی-کابل خود را تا روستای محل کارم رساندم.

یک هفته بعد سروکله‌ی شوهرم پیدا شد. او در حیاط مکتب و جلو دانش‌آموزانم، چندین سیلی به صورتم زد. من از ترس آسیب دیدن جنین در شکمم بی‌دفاع ایستاده بودم. اما محافظ مکتب سر رسید و او را از آن‌جا بیرون انداخت.

یک سال بعد شوهرم با برگه‌ی طلاق برگشت و گفت: «پسرم را بده که بروم!» برایش گفتم پسرت را ببر، اما مهریه‌ی من چه می‌شود؟ در بدل مهریه، پسرم را به من سپرد. در واقع چون پول نداشت پسرم را در بدل پول مهریه‌ام که حدود دوصد هزار افغانی بود به من فروخت؛ به قدرت استقلالیت خود ایمان آوردم و زندگی جدیدی را با پسرم شروع کردم.

پشم‌ریسی به جای تدریس

حالا شش سال شد که یک مادر مجرد هستم. در کنار تمام چالش‌ها با زمستان‌های سرد این روستای سردسیر دست و پنجه نرم می‌کنم. زندگی برای مادران مجرد، در روستایی که منبع درآمد اکثر خانوداه‌ها از دامداری و کشاورزی است، بسیار دشوار است. من و‌ پسرم حتا یک قطعه زمین نداریم که روی آن یک درخت بکاریم. در خانه مستأجری زندگی می‌کنیم و غیر از معلمی در مکتب منبعی درآمدی هم ندارم.

معاش آموزگاران در روستاها هیچ وقت به موقع نرسیده است. همیشه سه ماه یا چهار ماه با تأخیر پرداخت می‌شود. اما با تعطیلی مکاتب دخترانه، سرنوشت ما به کلی مبهم است. حالا در کنج خانه پشم‌های سیاه و سفید گوسفندان را از زنان روستا به کرایه گرفتم، پس از گذراندن پشم‌ها از شانه‌ی آهنی، آنها را به نخ تبدیل می‌کنم و پس از فروش نخ، دستمزدم را از زنان روستا می‌گیرم.

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 72

  1. R ESM می گوید:
    2 هفته پیش

    میتوانم چهل هزار افغانی بهش کمک کنم برای این زمستانش

    پاسخ
  2. Qand Agha Samadi می گوید:
    2 هفته پیش

    چقدر ناک و چقدر مایوس کنند با خواندن این داستان تلخ روزم تاریک شد . من که صاحب شش دختر قد و نیم قد هستم و در کشوری زندگی میکنم که زن بودن در آن نگاه به کلک ششم است . جز التماس به درگاه الهی و استدعا به آینده آنها چاره ندارم . الهی خودت به چشم شفقت نگاه شان کن

    پاسخ
    • Khosh murad Rasuli Tatar می گوید:
      2 هفته پیش

      ما در کشوری زنده گی میکنم که زن را از جنس دوم می شناسد
      خصوصآ در روستا های افغانستان برای زنان خیلی سخت است

      پاسخ
      • Hassan Habibi می گوید:
        2 هفته پیش

        سلام! اگر کسی این خانم معلم ره به من معرفی بکنه خوشحال میشم بتوانم کمک شان کنم تا حد توان.

        پاسخ
      • Zaki Hashimi می گوید:
        2 هفته پیش

        روزی قبل در مورد دیدگاه اسلام در خصوص زنان با دوست م بحث های زیادی کردم و بلاخره هر دو جانب به نتیجه نرسیدیم و بر آن شدیم که برادر، هر کسی را راهش.
        چقدر سخت است خواندن این دست نوشته ها، و چقدر ویران گر است نوشتن اش برای نویسنده.

        پاسخ
    • Zaki Ammar می گوید:
      2 هفته پیش

      دوست عزیز ریشه ای این کلک ششم و ندادن میراث در کتاب همون خدایی هست که تو ازیش کمک و یاری میطلبی،بیشتر این صنت زشت بر میگرده به دستورات دینی، و همان دینی که کتاب برجسته اش قرآن هست که در هرصفحه اش خشونت و ظلم و جهل نوشته.

      پاسخ
      • عباسی می گوید:
        2 هفته پیش

        لطفاً قرآن ره درست بخوان و تفسیر کن
        گناه مردم است اینکه از قرآن و قانون خبر ندارند.
        تو فقط یک اشاره ی در قرآن از ظلم و وحشت پیدا کن هر آنچه تو میگی من انجام میدم

        پاسخ
        • گل محمد می گوید:
          2 هفته پیش

          عباسي : در قران نگفته كه دختر نيم ميراث برادر خود را بايد بگيرد؟ نگفته كه اگر زن تان بي گفتي كرد در انتهـا بزنينش؟ خودت قران را بخوان و ده فارسي بخوان نه در عربي…باز انوقت ميداني چي يك كتاب مضخرفي است…

          پاسخ
          • گل بیگم می گوید:
            1 هفته پیش

            موافقم

      • تاجمیر افضلی می گوید:
        2 هفته پیش

        در جواب تو باید گفت که اولاً معلوم نیست که تو به چه دین و آیینی پایبندی مسلما مسلمان که نمیشه به تو گفت چراکه یک مسلمان واقعی از تمام احکام دین مبین اسلام آگاهی کامل دارد
        تو که از محتوای قرآن مجید آگاهی نداری با دهان کثیفت به قرآن مجید حمله نکن چراکه در قرآن شریف برای دختران هم حق میراث تعیین شده است و در آیات متعدد و هم در احادیث نبوی در باره نیکی با زنان دستورات صریح داده شده حالا اگر کسی ازین دستورات سرپیچی میکند به خودش ارتباط دارد نه به دین مقدس اسلام
        بعد ازین هر وقت درباره موضوعی میخواهی نظر بدی اول خوب تحقیق کن بعداً نظر بده

        پاسخ
      • Noor Uddin Saghar می گوید:
        2 هفته پیش

        ذکی جان عزیز قبل از این که بالای کتاب الهی و مقدسات اسلامی و مذهبی انگشت انتقاد بلند کنی یکمی مطالعه کن و بیین زن در اسلام از چی حقوقی برخوردار هست این که ملا و مسلمان های که به نام اسلام چیغ میزنن نه نمایندگی از کتاب خدا می‌کنند و نه قانون اون کتاب را عملی می‌کنند فقط برای بدنام ساختن این کتاب و اسلام در پروژه های مختلف مصروف خدمت به بی دین ها هستن، نمیدانم چی وقت مردم ما این مساله را درک میکنن و از چنگ این منافقین زمان خود و خانواده های خود را نجات می‌دهند، تا چی وقت جلو منمبر مسجد نشسته و گفته های حق و ناحق این ها رو بشنویم، مگه ما مردم منطق نداریم، مگه ما مردم نمیتوانیم خود ما مطالعه کنیم خود مون خود را از کتاب و قوانین کتاب باخبر کنیم، زن در اسلام بدون اینکه در خانه پدر میراث حق دارد در خانه شوهر نیز حق دارد، ولی کی هست که که در این مورد درست و با منطق برای مردم بفهماند. امیدوارم از کمنت که نوشتم آزرده خاطر نشده باشید ولی فکر کنم برای همه این داستان ها تلخ و درداور هست ولی باز هم خاموش نشسته و فقط مطالعه می‌کنیم و هیچ کس نیست صدایش برای خانم و زن های مثل این خواهر بلند کنند، این یکی از داستان های از همون صد ها هزار داستان هست که در هر گوشه و کنار افغانستان اتفاق میفتد ولی کجاست گوش شنوا و زبان رسا و جرات و غیرت واقعی که جلو همچنین اتفاق را بگیرد، کتاب خدا و اسلام نگفته خاموش باش نگفته فقط بشنو باید عمل کرد و مردم را از جهل و تاریکی بیرون آورد.
        موفق و کامگار باشید

        پاسخ
    • Mansour Ghafouri می گوید:
      2 هفته پیش

      چی بگویم لعنت به‌مردان‌ که زن را جنس دوم می‌نامند ای سرنوشت دامن گیر زیادتر زنان افغان است

      پاسخ
    • Majid Mirzaei می گوید:
      2 هفته پیش

      خواهر خوبم، از خواندن داستان دردناک زندگی ات ملول شدم. شهامت و استقامت ات را می ستایم. به امید نابودی طالبان و همه سنت های زن ستیز و خشن. برای خلق فردایی بهتر چاره ای جز نبرد نداریم.

      پاسخ
  3. رحمت الله رفیعی می گوید:
    2 هفته پیش

    حقیقت های تلخی که در قالب جملات پیچیده بود را به دقت مطالعه نمودم کاش پل ارتباطی میسر می شد که برای تان کمک مادی مینمودم. این متن را در حالی می نویسم که خانمم فرزند مان را می پیچد تا بخوابد.

    پاسخ
    • Ahmad Farid Omari می گوید:
      2 هفته پیش

      چقدر سخت

      پاسخ
      • انیسه فکرت می گوید:
        2 هفته پیش

        و اگر به زنده گی بعضی دختران سرزمینم نگاه کینم بخاطر بی دفاع بودن و نداشتن حامی همیشه همین قسم زنده گی پر درد سر دچار استن و تنها راه برای حل این مشکل ایجاد فضای کار ی برای همچین خانم ها استن که هیچ چاره بجز کار کردن ندارن

        پاسخ
    • Mohammad می گوید:
      2 هفته پیش

      زندگی برای زنان افغانستانی واقعن سخت و طاقت فرسا است.
      🙁

      پاسخ
      • محمد قیس الدین می گوید:
        2 هفته پیش

        اکثریت زنان افغانستان نشانه از شجاعت صبر ،ایثار و فدا کاری اند، درظاهر یک زن بل در حقیقت توان شان بالاتر از بسیاری از مرد ها است .از خداوند بزرگ برایت اجر عظیم خواهانم خواهر گرامی ام به ایستادگی و شجاعت ات سلام

        پاسخ
      • Omid Tahiri می گوید:
        2 هفته پیش

        من راست اش اول از مهور خانواده شکایت دارم که به دختر به مثل یک فرزند خانواده بیگانه فکر میکنن و هیچ پلان و تصمیم برای آینده ای دختر شان ندارند ولی باید تا دختر در خانه ای پدر اس و تا ازدواج نکرده اس به میل خودش باید در خانه هر گونه همکاری برای پیشرفت آینده ای او بکنن و و به آینده ای او به مثل آینده ای پسر شان که برایشان مهم اس باید مهم باشد

        پاسخ
      • الهه پرتو می گوید:
        2 هفته پیش

        من الهه پرتو اهل ایرانم از سر گذشت شما بی نهایت متاثر شدم .اینکه می گید زنان افغان زندگی سختی دارند درست اما در همین ایران ما زندگی زنان کمتر از افعان نیست وحتی درکل دنیا منتهی به شکل‌های متفاوت. اما اینجا ما خود باید سازنده بی منت باشیم
        برای خود کار کنیم بدون اینکه مزد زحماتتون را به کسی بدهیم .بدون اینکه عمرمان را تا زنده ایم کار کنیم بدون اینکه دست نیا ز به طرف کسی بلند کنیم . خواهرم هرآنچه گفتم حقیقت محض است واگر می خواهی بیشتر توضیح دهم .با این شماره ۰۹۱۸۷۲۹۱۷۳۳ بگیر تا برات توضیح بدم

        پاسخ
  4. نسیم شیرزاد می گوید:
    2 هفته پیش

    چقدر سخت است این حالت.
    چقدر دردناک و جانکاه و سوزناک است این درد.
    آرزوی زندگی خوبی برای تان دارم

    انشالله که مشکلات تان حل شود.

    پاسخ
    • عبدالله جمیلی می گوید:
      2 هفته پیش

      نهایت درد آور است مثل زخم می‌ماند که انسان از زنده ماندن به مرگ خود رازی می‌شود.

      پاسخ
    • Hussain می گوید:
      2 هفته پیش

      چه درد آور
      زندگی برای خانما در عین حال بسا جهنمی است که خداوند ازان در قرآن خود در دنیای دیگر به عنوان جزا خبر داده
      و خانما در عین حال دارد در آن میسوزد
      یکی دوتا نیست برای همه خانما متاسفم که نمیتوانم کاری کنم .

      پاسخ
  5. سید مصطفی می گوید:
    2 هفته پیش

    خیلی ها از مطالعه این سر گذشت اندوهگین شدم
    متسفانه خیلی از دختران سر زمین مان چنین سر نوشت و ازین بدتر اش را تجربه کردند چون منبع اصلی تمام بد بختی ها عدم تحصیل و دانشی که لازم است برای یک پسر از کودکی تدریس شود نمیشود..!

    پاسخ
  6. الله داد یزدانی می گوید:
    2 هفته پیش

    خیلی درد ناک است منتثر شدم کاش کاش با خانم معلم تماس بر قرار می شد تا برایش کمک می کردم

    پاسخ
    • Mohammad Asif Sadat می گوید:
      2 هفته پیش

      درین کشور بر زنان اولین ظلم پدر میکند که از حق خودش محروم میکند و دوم برادر ظلم میکند که حق موروثه پدری نمیدهد و سوم ظلم شوهر میکند که برایش آزادی کار وظیفه نمیدهد و مثل یک برده خدمت خانواده اش سرش میکند ،، و حالا که حاکمان کشور خو بیخی زنان را در انسان هم حساب نمیکند ،،،،،خداوند خودش رحم کند خیلی درد آور است ،،،،و خیلی دلم به حال صنم سوخت بالای همه ما حق دارد که تا توان قدرت همدایش کمک کنیم تا دوباره به پای خود ایستاد شود و یک زندگی مرفع شروع کند ،،،،،،،سادات ،،،،،،،

      پاسخ
  7. فرح می گوید:
    2 هفته پیش

    از همه مردان که تاسف کردن به حالت این خانم، لطفن از همین حالا برای دختران تان مثل پسران تان در میراث حق بدهید.

    پاسخ
  8. مصطفی کمال می گوید:
    2 هفته پیش

    خواهرم ……..
    دنیا به هر قسم می گذرد اما قهرمان دنیا همان کسی است که با تمام چالش هایش مبارزه میکند.
    همچنان خودت از جمله همان قهرمانان هستی به همچون خواهران میبالم.
    وقتی پسرت بزرگ شد نیز میداند که مادرش چقدر قهرمانی کرده و پدرش چقدر بیغیرتی.
    میفامم گذراندن روزگار به همچون شما ها بسیار دشوار است اما به نظر من افتخارات شما بهتر از دشواری هاست که با افتخار داستان خودرا می نویسد.

    پاسخ
    • علی می گوید:
      2 هفته پیش

      درک متقابل شیرازه زندگی می باشد.
      از حقیقت نگذریم بعض دختر خانم ها بعد از عروسی چنان یک دنده و کله شق هست و هیچ درکی از وضعیت و شرایط ندارد و همیش در حال مقایسه خودش و دختران همسایه و هم سن خودش، شوهرش با مردان دیگر است. و بالآخره پیچ خم ها و باریکی های روز و گار هیچ چاره ای جز جدای، تحمل مشقت ها را نخواهد داشت.
      و هم چنین بعضی مردان نیز نگاه مصرفی به زنان دارد که هردو مضموم و مردود است.
      خواهرم سختی ها و روزهای سخت از آدم انسان می سازد تا چنین شرایط را تجربه نکنی هیچ گاهی معنی زندگی را نمی فهمی و هیچ وقت انسان ها را به معنای واقعی درک نمی کنی.

      پاسخ
      • سید محمد می گوید:
        2 هفته پیش

        و همیشه یک آدم میمانی و هیچ وقت انسان نمی شوی.

        پاسخ
        • مصطفی امیرخانی می گوید:
          2 هفته پیش

          خواهرم …
          دنیا با تمام سختی ها و مشکلات اش میگذرد ولی قهرمان اصلی این دنیا همان کسانی هستند که با وجود تمام این مشکلات و چالش ها باز هم مبارزه میکنند و به زندگی خود ادامه می دهند
          استقامت و پایداری شما وقعا قابل ستایش است
          وقتی پسر تان بزرگ شود تازه می فهمد فرزند چه ابر قهرمان است
          به امید فردای بهتر و یک افغانستان سربلند ، آزاد و آگاه .

          پاسخ
      • ژژاله می گوید:
        2 هفته پیش

        يعنى واقعًا لازم است اينهمه عذاب بكشيم تا انسان شويم؟! بنظر من هر انسانى حق انتخاب و حق خوشبخت بودن را دارد. اين اسلام و سيستم مردانه أست كه از تحصيل و كار و اقتدار زنانه وحشت دارد و زن را به اين شدت محدود و وابسته ميخواهد! تا اسلام و فرهنك زن ستيرش در خاورميانه مسلط است ، در بر همين پاشنه خواهد چرخيد! تنها راه رهايى انقلابى زنانه أست با پشتوانه مردان روشنفكر و ازاديخواه! بايد كه برخاست و خود و جامعه را از قيود دست و پاگير رهانيد!

        پاسخ
      • Sharaf Shirzad می گوید:
        2 هفته پیش

        واقعا درد آور است، وقت وجدانهای بیدار وضعیت زنان افغانستان را بررسی کند باید خون گریه کند آدم،چون هیچگاه تحت هیچ شرایطی زنان این سرزمین آسایش و دلخوشی ندیدند تف به غیرت همچون مردهای بی شرف و پست فطرت که زن را با لگد و موشت می زند.

        پاسخ
      • Foad Karim می گوید:
        2 هفته پیش

        حرفت خیلی بی معنا و مسخرە است
        شما مستقیما تمام آن ظلم و ستمی كە آن جامعە و آن مرد نامرد بە این خانم كردە را تایید میكنید.

        پاسخ
  9. محب الله " مهدی " می گوید:
    2 هفته پیش

    خوب زندگی دنیا وسیله آزمایش انسان است.
    اگر سختی باشد از صبر امتحان میدهیم واگر سرمایه باشد از انفاق در راه الله متعال.

    پاسخ
  10. jawed mohammadi می گوید:
    2 هفته پیش

    من در حد توان میتوانم به این خانم کمک کنم اگر ممکن است وسیله ارتباط را مهیاسازید

    پاسخ
  11. Nazar M Afzaly می گوید:
    2 هفته پیش

    امروز در شروع روز زمانیکی دیدم ساره السدی در بهترین پست وزارت خارجه سعودی انتخاب گردید و درس خود را در آمریکا به اتمام رسانیده بود، آن زمان گفتم کاش افغان نمی بودم و از افغانستان نمی بودم تا من هم درس میخواندم و امید آینده خدمت بر وطن را می داشتم.

    پاسخ
  12. مصطفی محبی می گوید:
    2 هفته پیش

    به شهامت و استقامتت سلام
    ای کاش بتوانم برای‌ات کمکی کرده باشم
    یک روزی یک جایی.
    در پناه و سایه‌ای الهی باشید با فرزند تان یکجا

    پاسخ
  13. Zahra Emani می گوید:
    2 هفته پیش

    این سرزمین و مردانش چیزهای زیادی به زنان بدهکار است.

    پاسخ
  14. ع.کریمی می گوید:
    2 هفته پیش

    داستان های تلخ‌تر و تکان‌دهنده تر از این هم وجود دارد که از چشم رسانه ها و مردم پنهان مانده است. امیدوارم کسانیکه ارتباط و شرایطش را دارد دست چنین افراد ستم دیده را بگیرد.

    پاسخ
  15. Seratullh Samadi می گوید:
    2 هفته پیش

    واقیعا دردناک بود

    پاسخ
  16. خلیل)یل( می گوید:
    2 هفته پیش

    خلیل اهستم از هلند.
    باداستان این خواهر دلم پور از گیریه شد بنده هم چهار فرزند دارم یک بچه سه دختر . برای من هرچهارشان فرزند است فرق بین شان نداره اولاد اولاد است. در افغانستان مرد ها ضوری شان سری خانم ها است غیرت ندارند انسان نیستن انسانت را یاد نداراند. زن یعنی زندگی زن یعنی نمود خانه زن تاج خانه زن پاچاهی خانه .پس هر کس که زن را در زندگی به اوقرات احقیر نقیر میکند .از انسانت خارج است دور از آزرا. حیوان است…..خوب خداوند متعال ارزوی های این خواهر ما را برآورده کند .اگر شماره تلیفون داشته باشد برایش کمک کنم….

    پاسخ
    • سید محمد می گوید:
      2 هفته پیش

      تو ا… اول به خودت کمک کن. یک ذره شعور داشته باش به خاطر یک حیوان به همه مردم توهین نکن . دوما بگو پاچاهی چی معنی داره سوما قوم پرستی نکن غیر از آزرا .

      پاسخ
      • هانی می گوید:
        2 هفته پیش

        ساکت شو مرتیکه ی احمق
        لعنت به تمام مردان بدتینت افغانستان که انقدر زن ستیز هستن

        پاسخ
        • Fati می گوید:
          2 هفته پیش

          پشت هرتاریکی یک روشنایی هست ،خیلی دلم میخواهد کمکت کنم ولی متاسفانه شرایط مالیش روندارم وجز همدردی کاری نمیتانم
          امیدوارم روز های خوب زندگیت را هرچه سریعتر ببینی ،مشکل اکثر زنهای افغان همی است ولی خدا بهت رحم کرد که از شرش خلاص شدی و تلاق گرفتی و نکته خوب ای هست که فرزندت پیشت هست مطمئنا اشخاص دیگری وارد زندگیت میشوند اما اینبار فورا تا طرف مقابلت را خوب نشناختی ازدواج نکن هنوز جوان هستی

          پاسخ
  17. رفعت می گوید:
    2 هفته پیش

    تشکر از مسولین نیمرخ کاش محبت کنید ادرس یاشماره این خواهر زجر دیده را منتشیر کنید تا بقدر توان همکاری کنیم.

    پاسخ
  18. منیر می گوید:
    2 هفته پیش

    بسیار متاثرشدم درصورت امکان شماره تلفن این خانم معلم را میخواهم تا برایشان کمک کنم، متاسفانه خانم های زیادی در کشور هستن که با مشکلاتی مشابه دست و پنجه نرم می کنند.
    ایکاش می‌شد که به همه کمک کرد!

    به امید روزی که دیگر شاهد چنین مشکلاتی در کشور نباشیم.

    پاسخ
  19. جمال هاشمي می گوید:
    2 هفته پیش

    اينجاست كه طالبان داد از اسلام مي زند و از اين ظلم و ستم همچنان جاري أست.

    اين ها از بطن جامعه به حكمروايي نرسيده اند تا بداند درد، قرباني و دست آورد هاي يك افغان را، خصوصاً يك خانم را كه از شروع تا پايان زندگي جز قرباني ديگر هيچ انعامي برايش داده نشده أست.

    متاسف ام! در اين جامعه هر كه درك اش بيشتر باشد، درد اش بيشتر أست!

    پاسخ
  20. احمد جواد«سلیمی» می گوید:
    2 هفته پیش

    تجربیات تلخی که فعلا بسیار از دختران و خانمان این سرزمین دیده روان استن، و دلیل عمده این همه بدبختی ها از نداشتن علم و بیسوادی میباشد.

    پاسخ
  21. سلیم می گوید:
    2 هفته پیش

    یک شوهر مسلمان پیداکرده عروسی کن

    پاسخ
    • پسر شجاع می گوید:
      2 هفته پیش

      از همه کسانی که این متن را میخوانند تقاضایی دارم ، این که زمان آن رسیده که دست از زدن حرف های خوب و زیبا و ابراز ناراحتی برداریم و برای تغییر کاری انجام دهیم . همگی ابراز تاسف و همدردی میکنید ولی وقتی همین اتفاق و یا اتفاق هایی شبیه به این برای خودتان بیفتد ، شما هم درگیر غرور و غیرت و تعصب میشوید و مسیر اشتباه را انتخاب میکنید.
      چیزی که جامعه به آن احتیاج دارد عملکرد شماست و نه حرف های زیبایی که هیچ وقت جامه عمل نمی پوشاند .

      همگی ما مادران و خواهرانی داریم که خواسته و ناخواسته در حق شان ظلم شده است ، تغییر را در خانه هایتان شروع کنید اگر واقعا دل تان به حال قهرمان قصه ما سوخته است.
      به امید روزی که دوباره درهای مکتب به روی دخترهای سرزمینم باز شود.

      پاسخ
    • Faizullahmaeel می گوید:
      2 هفته پیش

      حالا که وضعیت فلاکت بار خانمهارا میبینم زمان زنده به گور کردن دختران یادم می آید ودر ذهنم خطور می‌کند آن زمان بهتر بود که زنده به گور میشدن نه رنج وتکلیف روزگار را میددند نه کدام مشقت زندگی را حالا کشتن زن مرگ تدریجی است

      پاسخ
  22. شبنم می گوید:
    2 هفته پیش

    سلام

    چطور می‌شود به این خانم کمک کرد؟ شماره حسابی ازش دارید؟

    پاسخ
  23. Ashoor Mohammad Alam می گوید:
    2 هفته پیش

    متاسفانه چنین رویدادها در کشور ما به کثرت وجود دارد و آنانیکه از این وضعیت نگران و مخالف چنین عمل‌کرد های هستند، هیچ گونه نقشی در تغییر وضعیت جاری ندارند .

    پاسخ
  24. حمید رضا بهرامی می گوید:
    2 هفته پیش

    درود و صبح همگی بخیر
    داستان با همه تلخی واقعیتی است در جامعه بعضى از فرهنگ و کشور ها
    شاید این داستان واقعیت زندگی بسیاری از مردم باشد . این عقب ماندگی را بسیار در شهر و کشور خودم و شاید در گوشه و کنار خانه ومحله خودم . مناسفانه این همیشه در زندگی ما وجود داشته خشونت با عضای خانواده .
    بیشتر فقر و تنگدستی باعث این رفتارها می‌شود . شاید روش و سنت شوده است . که نا کامی در کار و حتی آرزوهای برباد رفته به نوعی با خراب شو دن بر سر احالی خانواده خود را تخلیه می‌کنند .
    تا زمانی که بی سوادی و بی عدالتی وجود داشته باشد باید شاهد این اتفاقات باشیم
    با امید به آن روز که بشریت معنی واقعی آزادی و برابری مردو زن را بدانند واز همه مهمتر معنی آفرینش را درک کنند . که دلیل آفرینش چیست .
    به غیر از این است که خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفرید و در نهایت برای لذت بردن از آنچه خداوند در زمين و آسمان خلق کرده و این محقق نمی شود مگر انکه در کنار هم با عشق ورزی و محبت به هم نوع خود چه زن باشد چه مرد . سفید یا سیاه ..
    و خداوند انسان را با درد آفرید تا با تلاش از تمامی آفرینش استفاده ولذت ببرد .
    درود و سپاس فراوان

    پاسخ
  25. جاوید می گوید:
    2 هفته پیش

    هیچ چیزی برای نوشتن ندارم،چگونه با این خانم‌در تماس شده می‌توانم؟

    پاسخ
  26. mohammad n rahimi می گوید:
    2 هفته پیش

    در حالی که تنها نشسته ام وه تمام آنچه را که خواندم به یقین گفته میتوانم ،
    که در افغانستان بجرمی زن بودن حتا پدران هم به دختران شان رحم نمیکند ،
    چه میشد این مفکوره را تغییر بدهیم وه حقی استقلال
    وه هم برابری را بدهم ،
    این نمونه از خروار ها ظلم وه بربریت است ،
    که روا داشته میشود،
    خداوند به بزرگی خودش این طور خواهران را قوی وه برد بار می سازد وه الا باورش سخت‌ است ،
    خدا یا خودت به حالی ای مردم رحم کن.

    پاسخ
  27. پیام می گوید:
    2 هفته پیش

    من اهل ایران هستم ولی دلم از این قصه غصه دار شد زنان در کشور ما هم رنج زیادی تحمل میکنن امیدوارم روزی همه زنان دنیا از این نگاه رها شوند

    پاسخ
  28. اکبر می گوید:
    2 هفته پیش

    بله متاسیفا نه این ظلم و. جبر سری زن و اطفال در این کشوری مو سیبت زده تبدیل به یک فرهنگ شده ظلم را غیرت و ذرب و شتمرا مردانگی میدانن در هر صورت خداوند پوشتو پنا هت خواهر واقعان خیلی قهر مانی کرده ای زنده گی سخت را گذرنده اید. اگر ایمکان داشته باشه در حد توان ما ییلم کومکتان کونم لطفان نیشنی تان را لطف کونین

    پاسخ
    • Fati می گوید:
      2 هفته پیش

      پشت هرتاریکی یک روشنایی هست ،خیلی دلم میخواهد کمکت کنم ولی متاسفانه شرایط مالیش روندارم وجز همدردی کاری نمیتانم
      امیدوارم روز های خوب زندگیت را هرچه سریعتر ببینی ،مشکل اکثر زنهای افغان همی است ولی خدا بهت رحم کرد که از شرش خلاص شدی و تلاق گرفتی و نکته خوب ای هست که فرزندت پیشت هست مطمئنا اشخاص دیگری وارد زندگیت میشوند اما اینبار فورا تا طرف مقابلت را خوب نشناختی ازدواج نکن هنوز جوان هستی

      پاسخ
  29. Ajmal Fakhri می گوید:
    2 هفته پیش

    خیلی دردناک است زندگی یک دختر جوان با آن همه تلاش و آرزو ها هیچ شد برادران و خواهران عزیزی که پای این سر گذشت اندوه شانرا نشان دادند بسیار یک خبر خوش است یعنی با این همه مشکلاتی که همه دارند از هر کمله شان آواز بر میاید که هنوز انسانسیت زنده است و دل ها یمان هنوز احساس غم شریکی را دارد
    اما این بسنده نیست بیایید با این خواهر ما هرکی هر مقدار می‌تواند کمک مالی کند تا باشد کمی بار زندگی از شانه های ضعیف شان کم شود
    نمبر شانرا مسج کنید همه باهم دست بدست بدهیم
    انشااءلله یک چیز پر ارزش خواهد بود در صفحه روز گار.
    یا آلاله گفته شروع کنید

    پاسخ
  30. حفیظ حقتاش می گوید:
    2 هفته پیش

    اگر این داستان واقعیت داشته باشد من به موفقیت شما ایمان دارم.
    افغانستان ملک نامردی برای زنان است.
    اما به قدرت شما می شود ایمان داشت.

    پاسخ
  31. Najla می گوید:
    2 هفته پیش

    زن بودن در افغانستان یک جرم محسوب میشه و من خودم هم فعلا شاهد همین سختی ها هستم که همرای مادرم میگذرانیم و کلش بخاطر قانون های امارت اسلامی است که نام اسلام ره بد کده

    پاسخ
  32. Ghafoor sultani می گوید:
    2 هفته پیش

    وقت این متن را خواندم مو بتنم سیخ شد وقعلااا درد ناک بود

    پاسخ
  33. Ezatullah Ahmadi می گوید:
    2 هفته پیش

    چی زندگی دشواری را سپری می‌کنند سخت تر از آن که زیر سلطه طالبان هیچ کاری نمیتوان کرد
    من بسیار شرمنده زنان ودختران سرزمینم هستم این حالت بسیار معیوس کننده است و آینده خوبی درویش ندارد.

    پاسخ
  34. Paeiz می گوید:
    2 هفته پیش

    وقتی متن را خواندم در اول فکر میکردم شاید پایان خوشی دارد ولی وقتی به آخر متن رسیدم اشک در چشمانم جاری شد واقعا نمی دانم چقدر درد دیگر را هم باید تحمل کنیم

    پاسخ
  35. Mujtaba Noori می گوید:
    2 هفته پیش

    میشه اسم و یا آدرس خواهر را با ما شریک کنین

    پاسخ
  36. عبیدالله می گوید:
    2 هفته پیش

    زنده گی زنان درافغانستان بسیار زیاد دشوار و سخت شده
    خدا کند که این سختی و بد بختی را از سری زن و مرد بل خصوص ملت مظلوم افغانستان دورکند

    پاسخ
  37. نقشبند می گوید:
    2 هفته پیش

    با خواندن تجربه این خانم گریستم. خودم در روزهای بد سرزمینم ایران به سر میبرم و هر روز چشمانم از رنج زنان و مردان ایران خیس است ولی امروز درد شما را هم زندگی کردم و مطمئن شدم که آزادی زنان ایران، آزادی زنان افغانستان را هم در پی خواهد داش. مطمئنم. مردان افغانستان باید در کنار زنان خود بایستند و حقوق آنها را مطالبه کنند. راه آزادی هر کشوری از آزادی زنانش میگذرد.

    پاسخ
  38. Baman می گوید:
    2 هفته پیش

    شرح زندگی تان خیلی ناراحتم کرد! طرح مسئله شده و الان میخواهم بدانم چه جوری میشه کمک کرد؟

    پاسخ
  39. Noor Uddin Saghar می گوید:
    2 هفته پیش

    ملت با تاریخ ۵۰۰۰ ساله و غیرت روی شانه ها ولی با معذرت ذلیل ترین مردم و بی عزت ترین مردم دنیا امروز ما هستیم. سالهاست با وجود که میدانیم فلان آدم اهل منطق نیست آدم درست نیست غاصب هست از دین و اسلام استفاده نادرست می‌کند ولی کنارش ایستاده و ازش حمایت می‌کنیم بعد خود ما شکایت می‌کنیم،
    در کشور های بیرون یک قانون کوچک زیر پا نمیکنیم ولی در کشور خود کلمه قانون را نمی شناسیم،
    برای مزدوری برای بیگانگان عذر و زاری می‌کنیم و افتخار می‌کنیم با فلان خارجی و فلان کشور کار میکنم ولی در کشور خود هزار نخره و ناز و نزاکت می‌کنیم،
    در کشور های بیرون وقتی زن ها رو میبینیم چشم مان گرد می‌شود و از ذوق پرواز می‌کنیم ولی زن خود را حیوان فکر‌میکنیم و باید خانه زندانی باشد
    برای زن های کشور های دیگه کمنت های قشنگ و زیبا مینویسیم ولی خانم و زن خود را اجاره استفاده از مبایل نمیدهیم.
    وطن، کشور، قریه برای ما فقط یک کلمه مانده احترام و قدردانی از کشور و وطن و قریه های مردم می‌کنیم.
    برای آبادی کشور خود روز ۶ ساعت کار کنیم خسته میشیم باید چای سبز باشد، بولانی باشد نیم چاشتی درست کنن تا درست کار کنیم پر کشور های بیگانه ۱۲ ساعت بدون وقفه کار می‌کنیم و بعد افتخار می‌کنیم که من کاریگر خوب هستم
    به لحاظ خدا نمیدانم این مردم چی وقت هوشیار میشن چی وقت میفهمن که عمل به کار هست نه گفتن
    در خارج از کشور نشسته و بالای این و آن حرف میزنیم غیرت آمدن در کشور را نداریم تا در مقابل اینگونه حوادث ایستادگی کنیم
    بعد میگیم ما ملت ۵۰۰۰ ساله
    ما ملت با غیرت
    ما ملت مومن
    وای وای بر حال ما

    پاسخ
  40. منیره می گوید:
    1 هفته پیش

    درباره قرآن شریف گفتند برادرهایی که گفتن حق میراث به دختر نصف برادر است بله زیرا در قرآن به زن حق مهر از طرف شوهر هم داده حق میراث هم از طرف شوهر داده و حق نفقه هم داده و پسر نه حق مهر دارد نه حق نفقه و نه میراث از طرف خانمش به ارث میبرد و درباره لت کردن گفته اگر خانمتان را میزدید با یک چوب نازک و بسیار آهسته که افگار نشود نه اینکه گفته باشد مثل حیوان بزنیدش فرق کدام خدا با کارهای که مردان اسلام به نام اسلام با خانم ها می‌کنند بسیار فرق دارد در هر چیز افراط می‌کنند و نام اسلام را بدمیکنند خداوند بالا ترین مقام را به زن داده یک مادر است بهشت زیر پاهایش قرار داده حق شیر داده برای فرزند و عفت و پاکی داده

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
چندهمسری
هزار و یک شب

چندهمسری؛ پاداش زنی که با پول معلمی خرج دانشگاه شوهرش را داد

16 دلو 1401

مروارید در تمام قریه یگانه دختری بود که بیشترین خواستگار را داشت. او دختر باسواد بود و در امور منزل هم به قول زنان قریه، از هر انگشتش هنر می‌بارید. همه می‌خواستند مروارید عروس‌شان شود.

بیشتر بخوانید
زنی که باربار زندگی می‌سازد
هزار و یک شب

زنی که باربار زندگی می‌سازد

13 دلو 1401

گل‌واری 25 سال پیش به خدادا، پسر همسایه‌اش دل می‌بندد و قصه‌ی دلدادگی‌شان نقل مجلس محله می‌شود. قدرت این دلدادگی هردو را به‌هم می‌رساند. پس از دو سال زندگی مشترک، همراه با شوهر و خانواده‌ی...

بیشتر بخوانید
نجمه
هزار و یک شب

زنی که برای آینده‌ی دخترش خانه را ترک کرد

17 دلو 1401

نجمه را در پانزده سالگی به شوهر دادند. خودش می‌گوید به راستی مرا به شوهر دادند، من چیزی از ازدواج نمی‌دانستم.شانزده ساله بود که دختری به دنیا آورد و اسمش را گلنار گذاشتند.

بیشتر بخوانید
ازدواج مجازی
هزار و یک شب

چهار سال ازدواج در فضای مجازی

11 دلو 1401

زندگی در منطقه‌ی اعیان‌نشین شهر کابل به خوبی پیش می‌رفت. بدون هیچ محدودیتی به مکتب رفتم و درس خواندم و برای خودم رویاهایی بافته بودم.

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
EN