نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

سنگ صبور مادر

  • صنوبر
  • 28 دلو 1401
سنگ صبور

در حالی‌که ماه‌های سال را در دانه‌های تسبیح می‌شمرد اندک تبسمی هم روی ‌لبانش گل می‌انداخت. رو به دخترش کرد و گفت: «چله کلان شکست، بعد از این هوا گرم می‌شود، کوچه‌های گل‌آلود که خشک شد یک روز باهم به گردش می‌رویم.»

بی‌نظیر ۴۸ ساله‌، در یکی از محله‌های فقیرنشین شهر کابل زندگی می‌کند. ده سال است که مسئول تأمین نفقه‌ی دختر ۱۹ ساله‌ی فلج به اسم ثریا و پسر ده ساله‌‌ای با عقب‌ماندگی ذهنی به اسم علی است.

شوهرش که برای کارگری به ایران رفته بود در یک حادثه‌ی آتش‌سوزی جان باخته و پسر بزرگترش نیز سال‌ها است که از ایران ناپدید شده است. در آخرین تماس با مادرش، قصد مهاجرت از راه‌های قاچاقی به ترکیه را داشته ولی با گذشت حدود هفت سال دیگر از او خبری نیامده است.

بی‌‎نظیر پس از مرگ شوهر و ناپدید شدن پسرش، وقتی بار مسئولیت و تأمین نفقه روی شانه‌هایش سنگینی می‌کرد، مجبور شد با مردی که به او وعده‌ی تأمین نفقه داده بود ازدواج کند. اما پس از ازدواج، شوهر دومش از او خواسته بود که میان او و فرزندانش یکی را انتخاب کند؛ زیرا حوصله‌ی کلنجار رفتن با کودکان معلول او را نداشت.

اما بی‌نظیر در این میان، کودکانش را انتخاب کرد و کمر همت برای استقلالیت مالی خودش بست. او برای خودش یک شغل گرچند با درآمد اندک دست‌وپا کرد و در کنار کودکانش زندگی عادی را می‌گذراند.

بی‌نظیر قبل از سقوط حکومت جمهوری، در یک نهاد غیردولتی با معاش ماهوار ده هزار افغانی صفاکاری می‌کرد و برای ثریا و علی سفره‌ی رنگینی پهن می‌نمود.

او که فرزندانش از آموزش و تفریح محروم شده‌اند، فقط می‌توانست با سفره‌ی رنگین و غذا‌های مقوی آن‌ها را خوشحال کند و برای تداوم حیات شان هرازگاهی آن‌ها را نزد داکتر و گاهی هم به گردش ببرد.

اما گام‌های بی‌نظیر از یک جایی به بعد دچار سکتگی شد، پس از روی کار آمدن گروه تروریستی طالبان در کشور، بی‌نظیر کارش را از دست داد و بالاجبار خانه‌نشین شد، دیگر فرزندانش را به گردش نبرد، سفره‌ی رنگین در خانه‌شان پهن نشد و آرامش هم از سر او پرید.

بی‌نظیر می‌گوید زمستان امسال که دومین زمستان زیر سایه‌ی شوم طالبان است، برای او شبیه یک «کابوس وحشتناک»بود زیرا نه او منبعی برای درآمد داشت و نه پولی برای خرید مواد سوخت و غذا.

همین‌که هوا سرد شد، گفتم این زمستان را نمی‌توانم سپری کنم. وقتی در محله‌ی ما خبر رسیده بود که چندین کودک در یک خانه از سرما و گرسنگی مرده‌اند بیشتر از خودم به فکر اولادهایم بودم که چطور آن‌ها را زنده نگهدارم.

بی‌نظیر در یک بخاری زغالی، با سوختاندن لباس‌های کهنه، کاغذپاره و اندکی چوب خانه‌اش را گرم نگهداشته است و روزهای آفتابی را برای صرفه‌جویی در مواد سوخت، زیر نور آفتاب نشسته و کیسه بافته است و تنها درآمد بسیار اندک از فروش «کیسه حمام» داشت.

همچنان بخوانید

زنان آریشگر

مقاومت علیه طالبان و تقلا برای نان؛ زنان آرایشگر بساط کارشان را در خانه پهن کرده‌اند

16 اسد 1402
زنان و کارآفرینی

زنان و کارآفرینی زیر سلطه‌ی طالبان: «نگران هستیم که از تجارت هم منع شویم»

11 اسد 1402

او در خرید مواد غذایی متکی به اندک کمک‌های بشردوستانه توسط مردم محل و نهادهای غیردولتی بوده است‌. اما اکثر اوقات از کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی به آن‌ها چیزی نرسیده و گاهی که کمک‌ دریافته نیز تأثیری برای بهبود وضع زندگی بی‌نظیر نداشته است.

سفره‌ی رنگین علی و ثریا اکنون با چای و نان خشک چیده می‌شود. هرازگاهی وقتی کمکی دریافت می‌کنند فقط می‌توانند لوبیا و دال و گاهی هم برنج بخورند.

ثریا «سنگ صبور» مادرش است‌. بی‌نظیر با ثریا درد دل می‌کند، از سرما، از ناامیدی، از مشکلات و هرچیزی که باعث ناآرامی او می‌شود قصه می‌کند. اما ثریا حتا نمی‌تواند یک حرف بزند. او همچون سنگ صبور غصه‌های مادرش را در خود منجمد می‌کند.

با آنکه هنوز زمستان است، بی‌نظیر به فکر شست‌وشوی فرش‌های دودآلود خانه است که با سوختاندن لباس کهنه در بخاری، وسایل و فضای خانه‌اش سیاه و دودآلود شده است.

او که هر روز کف پاهای دودآلود فرزندانش را می‌شوید به ثریا می‌گوید: «زمستان می‌رود، وقتی خانه را نظافت کردیم دیگر کف پاهای تو هم سیاه نمی‌شود.»

زمستان امسال در سایه‌ی تاریک سلطه‌ی گروه طالبان بر کشور، برای زنانی مثل بی‌نظیر سخت و طاقت‌فرسا است و با فرصت‌های کاری که طالبان از زنان گرفته زندگی را بر زنان تلخ و دشوار ساخته است. هستند خانواده‌هایی که زندگی شان را مدیون روزهای آفتابی زمستان هستند که در دل سرما و در جست‌وجوی گرما زیر آفتاب می‌نشستند و شب‌ها را لای پتوها در خانه‌های سرد و بدون نور سپری می‌کنند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق کار زنانکار
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش
مقالات

تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

2 میزان 1402

«نیک‌بخت، یک زن افغانستانی که 25 سال پیش توسط برادرش در دخمه‌یی تاریک زندانی شده بود، بالاخره توسط مأمورانِ طالبان آزاد می‌شود و درحالی‌که در بدترین وضعیت صحی قرار دارد، برای برادرش مجازات نمی‌خواهد.» 

بیشتر بخوانید
طوق تلخِ نازایی بر گردنِ شیرین
گزارش

طوق تلخِ نازایی بر گردنِ شیرین

28 سنبله 1402

شیرین نام دارد اما در تمام دوران‌ زنده‌گی‌اش طعم شیرینی را نچشیده و همیشه با اتفاقات تلخِ زنده‌گی همدم بوده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN