نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

ویرجینیا وولف، نوشته‌ی ورنر والدمن

  • نیمرخ
  • 29 دلو 1401
ویرجینیا وولف

دنبال یک کتاب‌فروشی در حوالی خانه بودم که برادرم گفت یک کتاب‌فروشی بسیار مجهز و بزرگ در حصه سه خیرخانه در مربوطات ناحیه پانزدهم شهر کابل سراغ دارد. آدرس کتاب‌فروشی را گرفتم و یک روزی به بهانه‌ی خریدن میوه و ترکاری به آن سمت رفتم. کتاب‌فروشی در یک جایی مانند سرای موترهای تونس، در منزل دوم یک ساختمان خرابه جاخوش کرده بود که خیلی هم جای مناسبی برای یک کتاب‌فروشی بود اما اندکی پرت بود.

راه‌پله‌های آهنی مرا اندک‌اندک به داخل کتاب‌فروشی برد. واقعا بزرگ و مجهز بود اما قسمت اعظم قفسه‌ها را کتاب‌های دینی و تفاسیر اشغال کرده بود. دو مرد که ظاهرا ملا یا مولوی بودند کنار میز کتاب‌فروش در حال صحبت بودند که اندکی ترسیدم. فکر کردم طالب هستند. تازه می‌خواستم بیرون شوم که یک خانم با پسرش وارد شد و یک راست سمت میز کتاب‌فروش رفتند. من راحت به دیدن کتاب‌ها پرداختم. صدای زن را شنیدم که می‌گفت: «کتاب می‌خرین؟»

تازه چشمم به دو سه عنوان کتاب خوب خورده بود که یک مرد در پهلوی من ایستاد و گفت: «همشیره کتاب رمان می‌گیری؟»به جواب او سر تکان دادم. گفت: «ملت عشق، تکه‌هایی از یک کل منسجم، کیمیاگر اینا ره مردم زیاد میبرن..» بازهم سر تکان دادم و چیزی نگفتم.

زن کتاب‌های خود را فروخته بود و با پسرش از کنارم رد شد. دوباره تنها شدم و با عجله عنوان کتاب‌ها را از نظر می‌گذشتاندم که آن مرد گفت: «زند‌گی به سفارش پشه‌ها از کاوه جبران هم خوب رمان است.»

اکثر کتاب‌ها دست دوم بود. به صاحب کتاب‌فروشی فکر می‌کردم که چه اندازه هوشیار بوده ‌است که در چنین شرایطی کتاب‌های مردم را خریده و برای خود تجارتی برپا نموده ‌است. در همین اثنا چشمم به عنوان کتابی خورد: «ویرجینیا وولف» نوشته ورنر والدمن. کتاب را از بین کتاب‌های دیگر بیرون کشیدم و قیمتش را پرسیدم. فقط یکصد افغانی بود. کنار میز رفتم و پول را پرداختم. کتاب‌های جیبی زیادی در سر میز بود. از آن کتاب‌هایی که یک شبه کافر را مسلمان، منافق را مومن، گناهکار را پرهیزگار… می‌سازد. به خانه برگشتم و به خواندن کتاب شروع کردم.

پیشتر چند اثر از ویرجینیا وولف خوانده بودم و همین‌طور به لطف خانم حمیرا ثاقب که در یک نشریه‌ی که عنوانش یادم نمانده، در مورد ویرجینیا وولف مطلب مفصلی به چاپ رسانده بود را هم خوانده و تا حدودی با نام ویرجینیا وولف آشنا بودم. سال‌ها «اتاقی از آن خود» و «خانم دالوی» را خوانده بودم. اما این کتاب با عنوان ویرجینیا وولف یک چیز دیگر بود.وقتی می‌گویم یک چیز دیگر، یعنی یک چیز خیلی خوب بود. در مورد کودکی، والدین، خواهر و برادر، اقوام، خانه‌ها، همسر، دوستان، انتشارات، مریضی‌ها، کتاب‌ها و مرگ خانم وولف قصه‌های خوبی به خواندن داشت. این زندگی‌نامه خواندنی‌تر از هر رمان موفق و مشهور بود. نمی‌گویم عاشق خانم وولف شده بودم یا هم با خواندن این کتاب خیلی خانم وولف را تحسین می‌کردم. اما این کتاب بهترین کتاب ممکنی بود که در زمانی که به آن نیاز داشتم به دستم رسیده بود.

ویرجینیا وولف حرف‌های زیادی برای من داشت و همین‌گونه زندگی‌اش هزار درس برای آموختن و ایستادن. حتا او که زاده‌ی انگلستان است از جنگ مصئون نمانده بود و شاهد تکه‌تکه شدن عشق زندگی‌اش؛ شهر لندن بود. اما ویرجینیا دست از نوشتن برنداشته بود. به قول خودش استعداد کوچک اما برای صاحبش گرامی را کنار نگذاشته بلکه با آن به جنگ هیولای مرگ و افسردگی رفته بود. ویرجینیا در کتاب اتاقی از آن خود از زن‌ها می‌خواهد اندکی از اتاق نشیمن فاصله بگیرند و ساعتی را برای خود بنشینند و بنویسند. ویرجینیا وولف از جمله نویسندگان پرکار و صاحب سبک در ادبیات غرب است.

همین‌طور خواندن این کتاب دنیای جدیدی را به رویم گشود و با آدم‌های زیادی که تاکنون گوشه‌ای از جهان را روشن نموده‌اند آشنا شدم. جان مینارد کینز که در دنیای اقتصاد نامش به کرات خوانده و شنیده می‌شود. ونسا خواهر ویرجینیا.لیونارد وولف همسر ویرجینیا که نمونه‌ی بارز یک همسر وفادار و عاشق است. جالبتر از همه، جولیا استفن مادر ویرجینیا وولف که از او به عنوان زنی یاد می‌شود که زندگی خود را وقف دیگران و آرامش آن‌ها ساخته بود تا اینکه مرگ به فداکاری‌هایش پایان داد. لسلی استفن که نمونه‌ی اکثر پدرهای کنونی است.

خلاصه این‌که، نمی‌گویم هرکسی که این یادداشت مرا می‌خواند، حتما این کتاب را بخواند. اما برای کسانی‌که دنبال خواندن یک کتاب خوب یا هم اندک علاقه‌ای به ویرجینیا وولف دارند مصرانه پیشنهاد می‌کنم که این کتاب خوب را بخوانند.حتما مانند حال دل‌شان برای مدت‌ها خوب خواهد بود.


یادداشتی از خدیجه حیدری

همچنان بخوانید

روشنای خاکستر

روشنای خاکستر، روایت رنج زنانه‌گی در افغانستان

4 سنبله 1402
۴ دختر زردشت

نقد و رونمایی رمان «چار دختر زردشت» به میزبانی نیمرخ در کانادا برگزار شد

25 اسد 1402
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: کتاب
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش
مقالات

تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

2 میزان 1402

«نیک‌بخت، یک زن افغانستانی که 25 سال پیش توسط برادرش در دخمه‌یی تاریک زندانی شده بود، بالاخره توسط مأمورانِ طالبان آزاد می‌شود و درحالی‌که در بدترین وضعیت صحی قرار دارد، برای برادرش مجازات نمی‌خواهد.» 

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
سنگ صبور
هزار و یک شب

سنگ صبور؛ آمنه و خواهرش تحت سلطۀ طالبِ خانه‌گی

3 میزان 1402

آمنه هر روز نزدیک اذان صبح بیدار می‌شد و به گاو،گوسفندان و بزها علف می‌داد تا وقت دوشیدن، شیرشان بیشتر باشد. بعد از اذان وقتی هوا کمی روشن‌تر می‌شد، سرِ زمین می‌ر‌فت تا علفِ تازه...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN