نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

شعر زنان افغانستان در تبعید؛ عصیانگر و پرسشگر

  • ارزگانی
  • 4 حوت 1401
سمیه رامش

اشاره: با تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان، همانند هزاران شهروند دیگر، بسیاری از شاعران و نویسندگان زن کشور نیز مجبور به ترک وطن و زندگی در تبعید شدند. تبعید چه تأثیر بر شعر زنان افغانستان گذاشته است؟ شعر و ادبیات زنان در تبعید بر وضعیت زندگی زنانی که در زیر سلطه سیاه طالبان زندگی می‌کنند، چه تأثیری دارد؟ آینده‌ی شعر و ادبیات زنان در تبعید چگونه خواهد بود؟

نیمرخ به این منظور با سمیه رامش، مؤسس «بامداد – خانه شعر در تبعید» گفتگو کرده و فعالیت‌های این نهاد و شعر و ادبیات زنان افغانستان در تبعید را بررسی نموده است.

نیمرخ: شما خانه‌ی شعر افغانستان را در تبعید تأسیس کرده‌اید، اهداف و برنامه‌های این نهاد چیست؟

سمیه رامش: بامداد – خانه‌ی شعر در تبعید تشکل غیر سیاسی است که به هدف حمایت از شاعران افغانستان و علیه سانسور و سرکوب شعر ایجاد شده است. امروز شاعران و هنرمندان افغانستان در داخل افغانستان با ممنوعیت و سرکوب مواجه اند. خفقان گلوی شعر و ادبیات را می‌فشارد و هنرمند امکانی برای نشر و پخش آثار خود ندارند. تلاش ما این است تا فضایی برای نشر آثاری که در تبعید و ممنوعیت خلق می‌شوند، ایجاد کنیم.

هدف دیگر ما این است تا گفتمانی پیرامون وضعیت افغانستان در بین شاعران جهان وجود بیاوریم. تلاش برای همبستگی شاعران جهان با شاعران افغانستان که امروز در بدترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند. این حرکت یک اعتراض هنرمندانه علیه تفکری است که شعر و هنر را سرکوب و سانسور می‌کند و در پی حذف هنر از متن جامعه است.

همان‌طور که واضح است، شعرفارسی در بیش از هزاره‌ای که از عمر آن می‌گذرد، درواقع شعری علیه سرکوب بوده است. در دوره‌های متنوعی از تاریخ اجتماعی قلمرو زبان فارسی و در مکاتب و سبک‌های مختلف شعرفارسی، اعتراض به دگم‌اندیشی از جانمایه اصلی وبنیادین این شعر است و اساسا این شعر برای اعتراض بوده و به ‌همین دلیل به زبان استعاره و خیال پناه برده است. چنانچه در جان‌مایه‌ی شعر فارسی اعتراض به دگم‌اندیشی و مبارزه با سیاهی را می‌بینیم، پس ما هم برای گسترش این تفکر تلاش می‌کنیم.

نیمرخ: آیا خانه‌ی شعر در تبعید، در واکنش به دستور ممنوعیت سرودن شعر توسط گروه طالبان ایجاد شده است؟

سمیه رامش: هر زمانی‌که نویسنده‌ای نتواند در سرزمین مادری خود اثر خود را آزادانه نشر و پخش کند، زمانی‌که ممنوعیت برای طرز اندیشیدن، طرز بیان و خلق آزادانه‌ی آثار هنری به میان می‌آید، به آن تبعید می‌گوییم. امروز شاعران و نویسندگان در افغانستان به تمام معنا تبعید را تجربه می‌کنند. تبعید تنها در بیرون از مرزهای سرزمین مادری اتفاق نمی‌افتد. وقتی زبان و فرهنگی مورد تهاجم قرار می‌گیرد، وقتی حق آزادی نوشتن، گفتن و فکر کردن از انسانی در زادگاهش گرفته می‌شود، تبعید اتفاق می‌افتد. واقعیت این است که امروز زیر سلطه‌ی تفکر طالبان هنرمندان تبعید را در سرزمین خود تجربه می‌کنند. همچنین عده‌ای از هنرمندان و شاعران هم که مجبور به ترک وطن شده‌اند، به شکل دیگری در تبعید به سر می‌برند.

بامداد –خانه‌ی شعر در تبعید – پاسخ به تفکر انسان‌ستیزانه‌ی طالبان است که با «تکفیر» و صادر کردن احکام ممنوعیت، به جنگ با هنرمندان رفته‌اند. «بامداد» یک جبهه‌ی اعتراضی علیه سیاهی و جبر است که سلاح آن شعر و کلمه است!

نیمرخ: خانه‌ی شعر افغانستان در تبعید، از زمان ایجاد تاکنون چه برنامه‌هایی داشته است و این برنامه‌ها روی چه محورهایی متمرکز بوده؟ و نیز اعضای این نهاد چه کسانی هستند؟

سمیه رامش: بامداد – خانه‌ی شعر در تبعید یک تشکل نو بنیاد است و اعضای آن شاعرانی از همه‌ی جهان هستند.تشکل اعتراضی که علیه سانسور و سرکوب شعر و برای آزادی فعالیت می‌کند.

همچنان بخوانید

دختر بازمانده از تحصیل برنده جایزه‌ی ادبی صادق هدایت شد

دختر بازمانده از تحصیل برنده جایزه‌ی ادبی صادق هدایت شد

11 حوت 1401
از راست به چپ٬ سمیه رامش٬ هدیه ارمغان و مزدا مهرگان

شاعران به جنگ سیاهی می‌روند

28 جدی 1401

همان طور که قبلا هم اشاره کردم این تشکل اعتراضی علیه اندیشه‌ی سانسور، خفقان و ممنوعیت شعر و هنر فعالیت می‌کند. همزمان ما فراخوان‌هایی را به آدرس شاعرانی که در افغانستان زندگی می‌کنند، فرستاده‌ایم و از آن‌ها خواسته‌ایم تا اشعارشان را برای نشر و پخش برای ما بفرستند. یکی از برنامه‌های ما انتشار آثار شاعرانی است که در افغانستان زندگی می‌کنند، انتشار کتاب‌های الکترونیک و همچنین ترجمه، معرفی و ثبت آثاری که در تبعید خلق می‌شوند، بخشی از فعالیت‌های ما است.

همچنین برگزاری دوره‌های آموزش شعر، برگزاری نشست‌های شعر و ایجاد همدلی بین شاعرانی که در داخل و در بیرون از کشور زندگی می‌کنند.

در ادامه؛ ما نامه‌هایی به انجمن‌های ادبی به سراسر جهان فرستاده‌ایم و از آن‌ها خواسته‌ایم تا در مورد وضعیت موجود در افغانستان سکوت نکنند. از آن‌ها خواسته‌ایم در کنار ما برای آزادی و عدالت بیایستند. همچنین فراخوان‌هایی را نشر کرده‌ایم و از شاعران جهان خواسته‌ایم که با نوشتن شعر برای تغییر وضعیت در افغانستان ما را همراهی کنند. شعر الهام‌بخش تغییرات اجتماعی شده می‌تواند و ما با تأثیرگذاری شعر بر روان جامعه می‌خواهیم به دادخواهی خود برای افغانستان ادامه بدهیم!

شعر زنان افغانستان در تبعید؛ عصیانگر و پرسشگر

شعر زنان در تبعید؛
نشانه‌ی آگاهی


نیمرخ: شعر شاعران زن افغانستان را در تبعید چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

سمیه رامش: جنگ، تبعید و نابسامانی‌های اجتماعی بیشترین آسیب را بر زندگی زنان وارد کرده است. تبعید هم بخش دیگری از جبر بر زندگی شاعران زن است. تاریخ ادبیات همواره گواه رنج، جبر، خفقان و حذف زنان است و شعر همیشه از زنان افغانستان قربانی گرفته است؛ از رابعه‌ی بلخی تا نادیا انجمن رد پای خون و جنون در شعر زنان دیده می‌شود.

شعر زنان در تبعید هم با دشواری‌های زیادی خلق می‌شود اما حرف‌های زیادی به گفتن دارد. به باور من شعر زنان در تبعید عصیان‌گر، پرسش‌گر و در عین حال الهام‌بخش، قدرت‌مند و اندیشنده است. شعری که نه تنها خشم زنان را در بر گرفته بلکه نشانه‌ای از آگاهی زنان است؛ زنانی که گونه‌های متفاوتی از تبعید را تجربه می‌کنند با نوشتن شعر در جبهه‌ی جنگ ایستاده‌اند و از یگانه سلاح خود که قلم است، برای تغییر وضعیت تلاش می‌کنند. این بسیار ارزنده است.

نیمرخ: شاعران زن در اشعاری که در تبعید می‌سرایند، به چه مسائلی می‌پردازند؟ آیا فقط مسأله‌ی امروز زنان را بازتاب می‌دهند یا به مسائل بنیادی‌تر و عمیق‌تر نیز می‌پردازند؟

سمیه رامش: شعر زنان در تبعید با پناه بردن به زبان استعاره و خیال مفاهیم بسیار متفاوتی را مطرح می‌کند. این شعر حاصل نوع زیستن، تفکر و نشانه‌شناختی زبانی و هویت فرهنگی زنان است که از زیست بوم تا استعاره‌سازی در حوزه‌ی اجتماعی، فرهنگ و سیاست را در بر می‌گیرد.

شاعران زن در تبعید آمیخته به خشم و عصیان است. زنانی که خشم‌شان را علیه وضعیت در قالب شعر بیان می‌کنند.عصیان علیه اندیشه‌ای که زنان را به بند کشیده است، بخش بزرگی از این اشعار را تشکیل می‌دهد. به باور من تصویر شعر زنان در تبعید، شبیه تصویر زنی است که دست هایش را بسته‌اند اما او بال پرواز برای خود ترسیم می‌کند و رؤیای آزادی را در سر می‌پروراند.

در ادامه باید بگویم؛ سبک، قالب، زبان و محتوا در شعرهایی که در تبعید نوشته می‌شوند، متفاوت است. در قالب غزل، دوبیتی، سپید و نیمایی و مخمس شعر زنان در تبعید نوشته شده است. از نگاه محتوا هم بعضی شعرها اعتراضی-اجتماعی و بعضی عاشقانه‌اند.

بعضی از شعرها سوال‌های بنیادین را مطرح می‌کند. بعضی از شعر‌ها دین، فرهنگ، مذهب و تفکری را به چالش می‌کشند که زن را انسان دوم می‌نامد. در واقع مفاهیم بسیار عمیقی در شعر زنان جا گرفته است‌، بعضی از این شعرها به اندازه‌ی یک مفهوم فلسفی انسان را وادار به اندیشیدن می‌کند. در بعضی از شعرها خدایی خطاب قرار داده می‌شود که بر ستم موجود نگاه مفعولانه دارد.

شعر زنان افغانستان در تبعید؛ عصیانگر و پرسشگر

تأثیر شعر زنان در تبعید؛
الهام‌بخش آزادی و عدالت


نیمرخ: به نظر شما شعر و ادبیات در تبعید، چه تأثیری می‌تواند روی وضعیت زنان در داخل افغانستان داشته باشد؟ چه اندازه می‌تواند مشکلات آن‌ها را بازتاب دهد؟

سمیه رامش: شعر زبان گویای شاعران زن است. شعر یک امکان است که زن در آن جهان خود را می‌آفریند. گاه جهانی به زیبایی یک زن، گاه جهانی به تلخی کام یک زن، گاه هم جنون و عشقی که فقط یک زن می‌تواند تجربه و خلق کند! شعر امکانی برای عاشقانه‌زیستن زنان است. شعر امکانی برای مبارزه است. همین‌که زنان با وجود تمام ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها تسلیم نمی‌شوند و هنوز با قدرت تمام و یک تن و تنها ایستاده‌اند و می‌نویسند، خودش یک اتفاق بزرگ است. به باور من شعر زنان در تبعید روایتی از آگاهی، شجاعت و مسئولیت‌پذیری شاعران زن در افغانستان است .

شعر در این برهه، بیشتر از هر زمانی می‌تواند الهام‌بخش و تأثیرگذار باشد. من باور دارم شعر زنان امروز که در تبعید و ممنوعیت سروده می‌شوند الهام‌بخش آزادی و عدالت است!

نیمرخ: اکنون دو دور شد که زنان با تسلط طالبان، تبعید و آواره می‌شوند، شما چه تفاوتی بین ادبیات و شعر زنان در تبعید در این دو دور می‌بینید؟ آیا نوع نگاه به مسائل و دغدغه‌‎ها، تفاوت کرده است؟

سمیه رامش: از نگاه اجتماعی بین این دو دوره تفاوت‌های زیادی وجود دارد. دوره‌ی اول طالبان زنان به اندازه‌ای که امروز آگاه و مسلط بر سرنوشت خود هستند، نبودند. شما ببینید که امروز در صف اول مبارزات علیه طالبان زنان ایستاده‌اند و خط مقدم جبهه‌ی ضد طالبان را زنان تشکیل می‌دهند. این زنان مبارز از طیف‌های مختلف اجتماعی‌اند که شاعران نیز بخشی از آن هستند.

شاعران زن امروز به مراتب در سطح بالاتری از دانش، آگاهی و امکانات قرار دارند. مثلا یکی از امکاناتی که در این دوره موجود است، استفاده از شبکه‌های اجتماعی و دسترسی به دنیای مجازی است که در دوره‌ی قبلی این امکان وجود نداشت. تعامل با دنیای بیرون امروز بسیار آسان است، دسترسی به منابع شعر، کتاب و حتا دوره‌های آموزشی به مراتب سهل‌تر است و شاعر به راحتی می‌تواند از نگاه روحی تغذیه شود.

به‌همین جهت، من فکر می‌کنم شعر این دوره هم پرمایه‌تر و جاندارتر است. اما نکته‌ای که برای من حایز اهمیت است، وجود شعر زنان در هر دو دوره‌ی طالبانی است. یعنی در هر دو دوره زنان سکوت اختیار نکردند و جبر خاموشی را نپذیرفتند. اما برای مقایسه‌ی شعر این دو دوره نیاز به بحث و تأمل بیشتر است که در قالب این گفت‌وگو نمی‌گنجد.

نیمرخ: آیا زندگی در تبعید می‌تواند فرصتی برای رشد ادبیات زنان افغانستان باشد؟

سمیه رامش: اگر نگاهی به تاریخ ادبیات فارسی بیاندازیم، می‌ببینم که شاعر و شعر همواره با تبعید، غربت و هجرت مواجه بوده‌اند. مولانای بلخی هم مجبور به ترک زادگاه خود شد، اما در موطنی دیگر بزرگترین شاعر جهان شد. چه در ادبیات کلاسیک و چه در ادبیات معاصر هجرت و تبعید همیشه با شاعر یک‌جا بوده است. گاه اندیشه‌‎ی یک شاعر، گاه زبان شاعر و گاه شعر شاعر چه بیرون از مرزهای جغرافیایی و چه در داخل مرزهای سرزمین مادری ادبیات تبعیدی وجود داشته است. در بسیاری از موارد گاه هچرت و رفتن و رنج بی‌سرزمینی فرصتی برای تعامل بهتر با شعر و ادبیات بوده است. البته این بستگی به نوع نگاه و تعامل شاعر با اتفاقات ماحول خود دارد. شاعران و نویسندگان زیادی بودند که تبعید را تبدیل به فرصتی برای شکوفایی کرده‌اند.

شعر زنان افغانستان در تبعید؛ عصیانگر و پرسشگر

آینده‌ی شعر زنان در تبعید؛
ادامه مبارزه 


نیمرخ: آینده‌ی شعر و ادبیات زنان افغانستان در تبعید را چگونه می‌بینید؟

سمیه رامش: وقتی تاریخ شعر زن را ورق بزنیم با زنان شاعری مواجه می‌شویم که با تمام محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی مبارزه کرده‌اند و به سرودن شعر پرداخته‌اند. به باور من تبعید بخش انکارناپذیری از شعر زنان است و طی دوره‌های مختلف سیاسی و اجتماعی زنان در تنگنا و خفقان زیسته‌اند، اما شعر را برای بیان هستی زنانه‎ی خود برگزیده‌اند. هرچند گمنامی، نبود نام و تصویر زنان، استفاده از نام‌های مستعار همه انواعی از تبعید است که در شعر زن مشاهده می‌شود. در بعضی از دوره‌های تاریخی حتا نوشتن با نام مستعار هم کار ساده‌یی نبوده است. پس گفته می‌توانیم یکی از نمادهای شعر زنان مبارزه است. شعر زنان شعر پویا بوده و در دوره‌های مختلف تاریخی توانسته از دل سیاهی و درشتی‌ها راهی به سوی نور بگشاید. تبعید بخشی از هستی‌شناسی شعر زنان است. زنان در گذشته با مشکلات فراوان نوشته‌اند و توانسته‌اند چون آیین مقدس شعر را به زمان ما برسانند و بدون شک در آینده هم شعر زنان گویا و جاندار و اندیشنده است و در واقع مکمل مسیری خروشانی است که شعر فارسی می‌پیماید.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: ادبیات و شعر
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00