نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

محدودیت کار زنان؛ بیکاری باعث فروپاشی خانواده‌‌ام شد

  • آفاق
  • 9 حوت 1401
بیکاری زنان

محدودیت‌های شدید گروه تروریستی طالبان بر حق کار زنان باعث شده که نظام اقتصادی بسیاری از خانواده‌ها از هم بپاشد و در برخی موارد حتا خود خانواده از هم پاشیده‌اند. نرگس، 37 ساله، نمونه‌ای از این زنان است که طی چند سال گذشته در یکی از مکاتب دخترانه در ولایت بلخ تدریس می‌کرد ولی پس از اعمال محدودیت بر آموزش و کار زنان، نرگس شغل معلمی را از دست داد و بیکاری باعث شد شوهرش نرگس و فرزندانش را رها کند. نرگس سه پسر و دو دختر دارد که اکنون با خودش زندگی می‌کنند.

دوازده سال معلم بودم و با معاش معلمی خرج فامیلم را می‌پرداختم ولی زمانی‌ که مکاتب به روی دختران بسته شد، ما بیکار شدیم. بعد از آن‌که بیکار شدم، پیشبرد زندگی برایم خیلی دشوار شد. بیکاری زندگی را به کام مان تلخ کرده بود.شوهرم روز‌ها به خاطر اینکه نمی‌توانستم مخارج خانه را بپردازم، با من دعوا می‌کرد و گاهی حتا مرا شکنجه می‌کرد که چرا کار نمی‌کنم.

شوهرم نیز بیکار بود و بر من فشار وارد می‌کرد که کار پیدا کنم، می‌گفت: «من زن باسواد گرفتم که برایم کار کند. اگر می‌خواستم کار کنم و کل مصارف زندگی را تنهایی بپردازم که نیازی به زن باسواد نداشتم.»

به دنبال کار دیگری دویدم، اما تمام کارها به روی زنان منع شد. از سوی دیگر، رفتار بد شوهرم افسرده‌ام کرده بود.فرزندانم نیز مانند من در حالت بد روانی قرار داشتند. وقتی دیدم هیچ‌گونه کار اداری برای زنان ممکن نیست، خواستم صفاکاری کنم. مدتی حتا دنبال صفاکاری می‌دویدم هم کار پیدا نمی‌شد.

نمی‌دانستم چه چاره کنم. از طرف دیگر، خانواده‌ی شوهرم در زندگی ما دخالت می‌کرد و مادرشوهرم همیشه می‌گفت: «در این بیکاری آنجا بمانی از گرسنگی می‌میری، خانمت را طلاق بده و برگردد پیش ما.»

در آن شرایط دشوار فقر و بیکاری از یک سو و خطر فروپاشی خانواده‌ام، که آنهم به خاطر فقر بود، از سوی دیگر اذیتم می‌کرد. خانواده‌ی شوهرم به خاطر اندک کمک شان یکسره منت و زخم زبان می‌زدند.

روز‌های سختی را سپری می‌کردم. با خودم می‌گفتم اگر نتوانم برای خودم کار پیدا کنم چه خواهد شد؟ فرزندانم چه می‌شوند؟ یک سال از بیکار شدنم گذشته بود که مواد خوراکه‌ مان به کلی تمام شد. دیگر حتا نان خشک هم برای خوردن در خانه نداشتیم. دو روز گرسنه بودیم و چیزی برای خوردن یافت نشد. فرزندانم داشتند زجر می‌کشیدند. برای همین مجبور بودم که از دوستان و خویشاوندانم یک مقدار پول قرض بگیرم و با آن پول غذا بخریم.

از یکی از خویشاوندان شوهرم 50 هزار افغانی قرض گرفتم. شوهرم وقتی خبر‌دار شد که قرض گرفته‌‌ام نیز با من دعوا کرد که «تو به اجازه‌ی کی قرض گرفتی؟ ما نان برای خوردن نداریم حالا این قرض را چگونه پس بدهیم. شما می‌خواهید این‌ بار غرق در قرض شویم؟»

دعوای مان زیاد شد و شوهرم گفت: «دیگر در این خانه زندگی نمی‌کنم. مادرم راست می‌گفت این‌جا آدم از گرسنگی می‌میرد. تو را طلاق می‌دهم و بچه‌هایت هم از خودت باشد.»

اوایل فکر می‌کردم شوهرم جدی نیست. اما یک ماه بعد، کاغذی آورده به دستم داد و خودش رفت. وقتی نامه‌ی طلاقم را در دست گرفتم، دلم می‌خواست پدر، مادر و همه‌ی فامیلم را لعن و نفرین کنم که چرا وقتی مرا به او داد، هرگز به خوشبختی و آینده‌ی من فکر نکرد.

همچنان بخوانید

زنان و کار رسانه‌یی

زنان و تجربه کار رسانه‌ای زیر سلطه‌ی طالبان

27 حوت 1401
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

روز‌ها می‌گذشت، نیش و کنایه‌های مردم نیز بیشتر می‌شد. کوشش می‌کردم به حرف‌های مردم اهمیت ندهم و وابستگی عاطفی که به شوهرم داشتم را نیز نادیده بگیرم. روز به روز، هفته به هفته و ماه به ماه زندگی دشوار شد، محدودیت‌های طالبان بیشتر شد، گرسنگی بیشتری می‌کشیم، فاصله وعده‌های غذایی ما بیشتر و اندازه غذای روی سفره مان کمتر شده است. اما چاره‌ای به جز مقاومت ندارم. نه تنها من، که از احوال سه همکارم که باخبرم آن‌ها هم مانند من درگیر فقر و بیکاری شده و دارند دشوارترین روزهای زندگی شان را تجربه می‌کنند.

اما دویدن من پاسخ داد، تازه توانستم در یک کیک‌پزی صاحب کار شوم. اینجا هم همان کاری را پیدا کردم که چند ماه دنبالش گشته بودم: تمیزکاری. با وجودی اینکه از این کارم خوشحالم که حداقل کودکانم را از مرگ در اثر گرسنگی نجات خواهم داد، اما هنوز نگرانی از بدتر شدن وضعیت و سرنوشت کودکانم خواب از چشمانم ربوده است.

شب‌ها تا سر می‌گذارم که بخوابم، به یادی روز‌های خوب زندگی در مکتب می‌افتم، به یادی آن روز‌هایی‌ که با شادی برای شاگردانم آموزش می‌دادم و به شغلم افتخار می‌کردم. همان روز‌هایی که هم کار داشتم و هم عزت و احترام و هم امید به آینده. اما حالا پس از مسدود شدن مکاتب دخترانه، فقط یک صفاکارم.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق کار زنانفقر و بیکاری
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00