نویسنده: شمیم فروتن
با توانمند شدن زنان افغانستان در دهه اخیر، زنان پر دل و جرأتی روی صحنه آمدند و ارتش کوچکی جبهه حق طلبی زنان را در سیاهترین روزهای تاریخ، در مقابل گروه دهشتافگن طالبان راهاندازی کردند.
یکی از چهرههای شناخته شدهی این جبهه که شعار جهانی و همهشمول «نان، کار، آزادی» را در دهم اکتوبر 2021میلادی نوشته و با جمعی از همراهانش بارها به خیابانهای کابل برای زنان حقطلبی کرده است، حماسه بدخشانی است.حماسه فعال حقوق زن است و از حقوق جزا ماستری دارد. او که بارها به دلیل سرپیچی از قوانین طالبانی و راهاندازی اعتراضات، از سوی استخبارات طالبان تهدید شده، اما همچنان به مبارزات خود ادامه داده است.
حماسه بدخشانی فرزند بزرگ خانواده است. او یک سال پیش از سقوط افغانستان به دست طالبان پدرش را از دست میدهد. حماسه که مسئولیت خانواده سه نفری را به عهده دارد، در کابل وظیفه اجرا میکند و در هنگام سقوط افغانستان به دست طالبان، همچنان به دور از خانواده در خانهی یکی از خویشاوندانش در کابل باقی میماند.
وی با روح سلحشور که دارد برای نخستین بار با جمعی از زنان خودجوش در ۱۷ آگوست ۲۰۲۱ در حالی که اکثریت مردان و زنان از ترس طالبان در پستوهای خانههایشان پنهان شده بودند، برای حقطلبی زنان در خیابانهای پل سرخ ریخته و در پیش حوزه سوم امنیتی صدا بلند میکنند. این اعتراضات خودجوش که تاریخوار ادامه پیدا میکند، حماسه در تمام این تظاهرات پیشگام میباشد. او با هر بار رفتن به جادهها که امید برای بازگشت او و همراهانش نیست، همواره مورد خشم و خشونت طالبان قرار میگیرد. با آنکه فضای زندگی هر روز برای آنها محدودتر میشود، اما همچنان به مبارزات خود ادامه میدهند.

به گفتهی حماسه، ولایت بدخشان که نسبتاً یکی از ولایتهای سنتی افغانستان است، با نشر و پخش تصاویر او در شبکههای اجتماعی چهرهاش نزد طالبان محلی آنجا شناسایی میشود. پس از آن خانوادهی او که شامل مادر، خواهر و برادرش استند در بدخشان به شدت تحت فشارهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی قرار میگیرند، تا آنجا که خواهر چهارده سالهاش تهدید به ازدواج اجباری و برادر سیزده سالهاش تهدید به بند میشوند.
حماسه را که وضعیت نابهنجار مادر، خواهر و برادرش اذیت میکند، به بسیار دشواری خانواده را به کابل منتقل میکند.متأسفانه زندگی برای آنها در کابل هم ادامهی همان وضعیت قبلی میشود؛ تهدید، رعب و وحشت.
حماسه میگوید که هدف او و همراهانش مطالبهی حقشان بود. آنها جز نان، کار و آزادی چیزی بیشتر نمیخواستند، اما متأسفانه هیچ کسی آنها(زنان معترض) را همراهی نکرد و حتا چاپخانهها شعارهای آنها را چاپ نکردند و دروازههای خود را به روی آنها بستند. همین دسته از زنان معترض بودند که خود به تنهایی مقابله کردند و بارها مورد شکنجههای گوناگون گروه تروریستی طالبان قرار گرفتند.
به مرور زمان زندگی این زنان تاریکتر و غمانگیزتر از پیش شد. عدهای از این زنان توانستند با کمک دوستانشان در خارج از کشور منتقل شوند و جان سالم بدر ببرند. بقیه اما به اشکال مختلفی تا اکنون تحت شکنجهی طالبان هستند که خود، خانواده، خویشاوندان و حتا دوستان آنها را وضعیت بد روانی و تهدید شدید امنیتی فرا گرفته است.
حماسه و همراهانش همانگونه که در اعتراضات تنها بودند، اکنون در چنین شرایط همچنان تنها هستند و هیچ ارگانی به کمک آنها نشتافته است. اکنون که زنان معترض نمیتوانند صدایشان را بلند کنند، زندگی برای آنها کامل محدود شده و طالبان حتا حق زندگی کردن را از آنها گرفتهاند.

به قول حماسه هرچند آنها زندهاند، اما زندگی نمیکنند. حماسه میگوید تا زمانی که این گروه دهشتافگن بر افغانستان مسلط باشد، زنان این کشور آیندهی روشن نخواهند داشت. زیرا زنان معترض با آن همه مبارزه و تلاش که کردند به نتیجهی مطلوب که میخواستند دست نیافتند؛ اما حماسه احساس پیروزی میکند و به این باور است که شجاعت او و همراهانش بزرگترین دستاورد آنهاست. شجاعتی که به جهانیان ثابت کرد زنان نترس امروز افغانستان، زنان خاموش بیست دهه قبل نیستند. اگر امروز اکثریت کشورهای جهان طالبان را به رسمیت نشناختهاند به استدلال او نتیجه تلاش همین زنان معترض بوده، تلاشهایی که به قیمت جان خود، دوستان و خانواده شان تمام شده است.
در حقیقت مخفی زندگی کردن دختری که هدفش نجات دادن زنان افغانستان از زیر سلطه و بردگی طالبان بود و همچنان سرپرستی سه عضو خانواده را به دوش میکشد به شدت پر درد سر بوده و برای ترساندن هر کسی کافیست.
حماسه که اکنون بیکار است و مشکلات اقتصادی دامنگیر او و خانوادهاش شده است، از تشویش کردن بیش از حد به بیماری گرده/کلیه مبتلا شده، اما با آن هم اراده، اعتماد به نفس و شجاعت او هرگز دچار تزلزل نشده است.