نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

آموزش؛ آخرین امید زنان

  • نیمرخ
  • 15 حوت 1401

نویسنده: گلچهره احمدی

ماه‌ها قبل، شب‌هنگام، مکتوب و فرمانی از سوی کابینه سرپرست گروه طالبان بیرون داده شد که همه را متحیر و ناامید کرد. آن فرمان چیزی نبود جز محروم کردن دختران افغانستان از دانشگاه‌ها، دبیرستان‌‌ها و آموزشگاه‌ها. آن فرمان غم‌انگیزی بود که هیچ آدم عاقل و سالم‌فکری، آن شب نمی‌‌پذیرفت که واقعاً طالبان دست به چنین اعمال و رفتاری زده باشد.

ولی این فرمان و دستور طالبان، فردا مثل بم در جامعه منفجر شد. با این فرمان همه آرزوها و امیدهای مردان و زنان این کشور نقش بر آب شدند. این فرمان نشان داد که افغانستان در دام خطرناکی گرفتار شده است. مردم افغانستان در چاهی افتاده‌اند که بیرون کردن آن در وجود و حضور این‌ها به این سادگی‌ها میسر نیست.

اقدام پسین طالبان مبنی بر مسدود کردن دروازه‌های مکاتب، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های زبان به روی زنان و دختران کشور نه تنها مردم افغانستان را، که همه کشورهای منطقه و جهان را شوکه کرد. اما طالبان با دیده‌درایی تمام اذعان نمودند که این دستور «امیر» است و هر کسی که از آن سرکشی می‌کند بغاوت‌گر شمرده می‌شود.

طالبان همه‌ی فرمان‌های ضدانسانی، زن‌ستیزانه و ناقض حقوق بشر را به نام احکام دین صادر می‌کنند. حتا دین اسلام را به حدی به سخره گرفته‌اند که فرمان یک آدم پنهانی و وسیله‌ی دست استخبارات منطقه‌ای و جهانی را «فرض» می‌دانند و تردد از آن را کفر و بی‌دینی می‌شمارند.

در ابتدا سخن از این بود که طالبان تغییر کرده‌اند و حداقل در برابر نظام جهانی و حقوق نیمی از جمعیت کشور تبعیض و تعصب نمی‌کنند، اما طی یک و نیم سال دیده شد که طالبان نه تنها تغییر نکرده بلکه برای اعمال سیاست‌های غلط خود جدی‌تر و ماهرتر هم شده‌ و بیشترین هدف را در کنار قومی کردن افغانستان، به روی زنان نشانه گرفته‌اند.

گروه طالبان در این مدت زنان را از همه عرصه‌ها و حقوق اولیه محروم کردند. بستن دانشگاه، مکاتب و آموزشگاه‌های خصوصی آخرین میخی بود که طالبان بر تابوت حقوق و جایگاه زنان کوبیدند و آنان را از همه‌ی حقوق انسانی‌شان محروم کردند. این تبعیض آشکار علیه زن و محروم ساختن زنان از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان مثل حق آموزش، حق کار، سفر و دسترسی آزاد به خدمات صحی است.

این عمل نشان‌دهنده‌ی تفکر و جهان‌‌بینی طالبان در برابر انسان‌ افغانستانی است. در این جهان‌بینی و طرز تفکر، انسان‌ها به صورت تبعیض‌‌آمیز به چندین دسته‌ی نابرابر تقسیم‌بندی شده‌اند؛ مسلمان و نامسلمان؛ سنی و شیعه، زن و مرد، پشتون و غیر پشتون، ملا و تحصیل‌کرده، سمت جنوب و سمت شمال و… اما در این میان تبعیض علیه زنان، بدترین تبعیض سیستماتیک طالبان علیه زنان بود که طی یک و نیم سال روز به روز اجرا شد و آخرین اقدام از سلسله اقدامات ضدانسانی طالبان بسته کردن دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها به روی زنان بود.

طالبان می‌دانند که اگر زن تحصیلات عالی داشته باشد، به ابزار جنسی تقلیل نیافته و برعکس از جایگاه انسانی برابر، به مطالبه حقوق خود در جامعه می‌پردازد و با فعالیت در عرصه‌های اقتصاد، سیاست و اجتماع در میدان زندگی به نقش‌‌آفرین جدی تبدیل می‌‌شود که به هیچ روی برده‌ی جنسی انسان‌های عقده‌ای و قرون وسطایی نخواهد شد. به هر حال، طالبان که به زعم خودشان افغانسان را به کمک امریکا، رژیم فاسد جمهوریت غنی و استخبارات ایران، روسیه و پاکستان «فتح» کرده‌اند، اکنون به «فتح» زنان این کشور کمر بسته‌اند و در سراسر کشور خریداری دختران معصوم را به راه ‌انداخته‌اند؛ چه با تطمیع شماری از خانواده‌ها با پول و چه با تهدید شماری دیگر با زور. سرکوب رسانه‌ها و برخورد خشونت‌‌بار با کسانی که این پدیده را گزارش‌دهی ‌می‌کنند، برای بی‌خبر نگه داشتن افکار عمومی داخل و خارج، زمینه را مساعد کرده است تا این موج زن‌‌بار‌گی مذهبی در سراسر کشور جریان داشته باشد، بی‌امکان اعتراض از سوی هیچ کس.

بستن درهای دانشگاه‌ها به روی دختران افغانستان گام دیگری در راستای تضعیف و سیاه کردن بخت دختران افغانستان است، تا راه به ماجراجویی‌‌های جنسی فرماندهان این گروه گشوده شود. بنا بر تجربه تاریخی، دستگاه‌های جبار و خون‌خوار، امکان برخورداری جنسی را ‌انگیزه‌ای برای جنگجویان خود می‌ساختند تا با شور و شوق بیش‌تری بجنگند و آدم بکشند که طالبان این سیاست را به صورت آگاهانه به پیش می‌برند. امروزه گرفتار شدن میلیون‌ها انسان جامعه در چنگ فقر، تبعیض و محرومیت، راه همواری را برای نشاندن عطش جنسی طالبان فراهم آورده است. سوال این است که چرا جهان در قبال این جزیره‌ی امن تروریستان توجه نمی‌کند و چرا با عمل به مسئولیت‌های شان طبق مواد لوایح و کمیسیون‌های بین‌المللی که افغانستان نیز عضو آن است، به صورت جدی به این ابزارهای منطقه‌ای و مذهبی نمی‌فهماند که دست از این جنایت بردارید و اجازه بدهید که مردم افغانستان مثل سایر ملل جهان زندگی آبرومندانه داشته باشند. جامعه جهانی باید باید در کنار مردم افغانستان بایستند و اجازه ندهند که طالبان فهم قبیله‌ای و مذهبی خشک و بسته‌ی خودشان را بر عموم مردم افغانستان تحمیل کنند.

همچنان بخوانید

خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

5 حمل 1402
صابره

سرنوشت صابره؛ از میز مطالعه به دود آشپزخانه

2 حمل 1402
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق آموزش زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00