بود آیا که در مدرسهها بگشایند؟ این شعر از حافظ است و اصل آن چنین است: «بود آیا که در میکدهها بگشایند؟» او در ادامه سروده است: «در میخانه ببستند خدایا مپسند – که در خانه تذویر و ریا بگشایند»
حافظ شاعر قرن هشتم خورشیدی، در تمام زندگی خود با محتسب و ملا و شیخ و ریاکارانی درگیر است که به گفته خودش «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند».
اکنون و در قرن چهاردهم بخش اعظم حوزه تمدنی حافظ هنوز همان وضعیت را دارد و انگار نه انگار که نزدیک به ۶۰۰ سال از آن دوران گذشته باشد. هنوز که هنوز است روزانه مردم در افغانستان و حتا ایران با محتسب و گشت ارشاد درگیرند و نتوانستهاند دست ملا و محتسب را از ریش و یخن خود کوتاه کنند. تازه وضعیت به مراتب بدتر هم شده است.حافظ منتظر بازگشایی در میخانه بود، اکنون مردم افغانستان منتظر باز شدن مجدد درهای مدرسه و مکتب به روی نیمی از جمعیت کشور بسته است.
وزارت تحصیلات عالی گروه تروریستی طالبان به تازگی اعلام کرده است که دانشگاهها از تاریخ ۱۵ حوت در مناطق سردسیر درسهایش را شروع خواهند کرد. در این اعلامیه آمده است که دانشگاهها فقط برای پسران باز خواهند شد.
در حالی که مردم افغانستان و مقامهای سیاسی و دیپلماتیک جهان و سازمان ملل متحد منتظر باز شدن مکاتب در نوروز امسال هستند اما هنوز هیچ نشانهای از باز شدن دروازههای مدارس به روی دختران دیده نمیشود.
طالبان که در اجلاس دوحه به صراحت اعلام کردند که پس از خروج آمریکاییها برای توافق بر سر یک حکومت مورد قبول اکثر مردم افغانستان با هیأت جمهوری اسلامی افغانستان مذاکره خواهند کرد و نیز به صراحت اعلام کردند که زنان و دختران با رعایت سنتها و فرهنگ افغانستان اجازه دارند از قاعده بغدادی تا بخاری شریف و از صنف اول تا مرحله دوکتورا درس بخوانند. اما در عمل، در مرحله اول مدارس دوره لیسه و پس از آن دانشگاهها و دورهی ابتدایی مکتب و حتا کورسها و مراکز آموزش خصوصی را نیز به روی دختران بستند.
در ماههای اخیر باربار خبرهایی در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد که گویا شماری از رهبران طالبان برای بازگشایی مکاتب تلاش میکنند. حتا در مواردی چهرههایی از ردههای بالای رهبری در گروه طالبان نیز از ضرورت آموزش برای همه در ملأ عام نیز سخن گفتند. اما در عمل هیچ اتفاقی رخ نداد و تمامی مراکز آموزشی به روی زنان بسته ماند و اعمال محدودیت بر زنان افزایش یافت.
با گذشت زمان کافی از خلق روایت طالبان خوب و طالبان بد که گویا بر سر احقاق نسبی حقوق زنان با همدیگر جدال دارند، اکنون روشن شده است که چنین دستهبندی (طالبان خوب و طالبان بد) از واقعیت عینی گروه طالبان فاصله دارد و یا حد اقل گروهی از طالبان که خواستار تغییرات اصلاحی در رفتار تندروانه طالبان هستند، توانایی لازم برای مقابله و مواجهه با جناح تندرو طالبان را ندارند.
ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان با گذشت هرروز قدرت بیشتری میگیرد و با افزایش کنترل خود بر سطوح مختلف گروه طالبان احتمال توفیق هرنوع اصلاحات از درون طالبان را کمرنگ کرده است.
طالبان با گذشت نزدیک به دو سال هنوز نتوانستهاند که ساختار خود را از یک گروه جنگی عمدتا گوریلایی به ساختار حکومتی تغییر دهند. طالبان با وجود آنکه چیزی به نام رییسالوزرا و کابینه در کابل دارند اما گاهی اجلاس این کابینه ماهها برگزار نمیشود، سیستم تصمیمگیری و سلسله مراتب حکومتی ایجاد نشده است.
تأکید رهبر طالبان بر حفط ساختار طالبان به عنوان یک گروه جنگی دقیق و سنجیده شده است، زیرا او میداند که پذیرفتن ساختار حکومتی از سوی او مهار طالبان در سطوح مختلف را برای او دشوار میکند؛ و اگر کابینه طالبان به عنوان نهادی که صلاحیت تصمیمگیری در امور روزمره را دارد مطرح شود و جا بیفتد آنگاه مخالفت با آن دشوار خواهد بود.
امیدوار بودن به ایجاد اصلاحات و تغییر درونی طالبان به خصوص در زمینه بازگشت حقوق ابتدایی زنان زمانی میتوانست محتمل باشد که طالبان آهستهآهسته از یک ساختار گروهی به یک نظم دولتی تغییر میکردند و سازکاری حداقل مشروع در میان خودشان برای نهادهای تصمیمگیری ایجاد میکردند.
اما در وضعیت کنونی که رهبر طالبان همه تصامیم را میگیرد، انتظار بازگشایی مکاتب تقریبا محال است. زیرا رفتاری که او در این مدت از خود نشان داده است، کسی نیست که واقعیتهای اجتماعی، مطالبات مردم و آینده و سرنوشت مملکت برایش مهم باشد. بلکه آنچه برای او مهم است، تطبیق شریعت، آنهم با قرائت و تفسیر خود اوست که در آن زنان فاقد ابتداییترین حقوق بشری و شهروندی استند و نیازی به تحصیل دانش و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی ندارند و بیرون شدنشان از خانه جامعه را فاسد میکند.
در یک چنین حالتی، به جای چشم دوختن به نمایش اختلافات درونی و یا امید واهی به تغییر تفکر طالبان، باید به تغییر موضع انفعالی جهان در قبال افغانستان و تغییر موضع جامعه در قبال عملکردهای ضدانسانی گروه تروریستی طالبان با سرنوشت بیش از نصف نفوس کشور، فکر کرد.