نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

چرا اسلامگرایان و جوامع سنتی از زنان می‌ترسند؟

  • نیمرخ
  • 16 حوت 1401

نویسنده: رحمت‌الله شریعتی

سیمون دوبووار، پیامبر فلسفی و تاریخی زنان در مصاحبه‌ای که در سال 1972 میلادی با آلیس شوارتزر یکی از فمینیست‌های مشهور آلمان انجام داد دو پله را برای آغاز زندگی انسانی و برابر برای زن ضروری دانست: حق کار در بیرون از خانه و خودداری از ازدواج. دوبووار معتقد بود کار مهم‌ترین شیوه‌ی عبور از زندگی در چرخه‌ی فلاکت‌بار‌ مردانه به ‌سوی زندگی شرافت‌مند و انسانی ‌است. زیرا به ‌زن امکان استقلال مالی، کسب هویت اجتماعی و زندگی خارج از چاردیواری خانه را می‌دهد. خودداری از ازدواج می‌تواند منجر به‌ رهایی زن و امکان بیرون رفتن از خانه را تسهیل کنند. در این نوشته تلاش می‌شود تا با اتکاء به ‌طرح‌ دوبووار، علاوه بر محیط خانه و کار، محیط بین‌المللی که تأثیرات عمیقی بر زندگی زن افغانستان گذاشته‌اند، تحلیل و بررسی شود.

محیط خانه

ظرافت‌نگری دوبووار در فرهنگ‌ اسلامی و افغانی خود را بهتر می‌نمایاند. زن در جامعه اسلامی و نسخه‌ی افراطی‌تر آن در فرهنگ افغانی و قبایل جنوب افغانستان، برای آنکه از خانه خارج شود قبل از ازدواج اجازه‌ی پدر و به‌ عنوان همسر، اذن شوهر را باید داشته باشد. از آنجا که دین اسلام و شاخه‌های مختلف اعتقادی آن، کاملاً در بستر مردانه شکل گرفته‌اند حکام و شارع اسلامی به خوبی این ‌مهم را درک کرده که خارج شدن زن از خانه، ریشه‌های رهایی او را تقویت می‌کند. برای همین در بسیاری از خرده‌فرهنگ‌‌ها و فقه اسلامی، خارج شدن زن از خانه بدون رضایت پدر و شوهر، گونه‌ای از معصیت و گمراهی قلمداد می‌شود.

اما در افغانستان فاجعه عمیق‌تر از دیگر کشورهای اسلامی ‌است. زیرا در افغانستان علاوه بر تسلط‌ گروه‌ افراطی و زن‌ستیز‌ طالب، فرهنگ قبایل و بومی نیز زنجیر‌ اسارت بر زنان را دولایه کرده‌اند. به گفته‌ی سرمنشی ملل‌متحد، افغانستان به ‌معنای واقعی کلمه «جهنم روی زمین» است و این جهنم برای زنان سوزان‌تر و مخوف‌تر است. با برچیده شدن‌ نظام جمهوری و تسلط گروه‌ تروریستی طالب، تاریکی در افغانستان بستر فراخ‌تری پهن کرده‌ است.

وقتی جامعه‌ای دچار زوال و رو به ‌تاریکی می‌رود، روشنی رخت‌ سفر می‌بندد. اکنون از درودیوار جامعه افغانستان خشونت می‌بارد و اکثریت‌ مطلق زنان، حتا در محیط‌ خانه نیز امنیت‌ لازم را ندارند. حتا‌ کسانی که در دوره جمهویت اکت‌وادای فعال حقوق زن را می‌کرد، با طعنه‌ی تمام زن را موجود مصرفی و مسئول خانه‌داری می‌دانند. چون فرهنگ افغانی عمیقاً فرهنگ خشونت‌گر ‌است و پوشش‌های 20 سال حضور جامعه بین‌المللی برای بسیاری‌ها پروژه و هوس روز بود و نتوانست تأثیرات‌ لازم را در سطوح‌ مختلف فرهنگی، بگذارد.

محیط بیرون و کار

در جامعه‌ی عمیقاً مردسالار، بیرون رفتن‌ زنان عصیان دینی و اضمحلال اتوریته‌ی خانوادگی به حساب می‌آید. خروج‌ از خانه و رفتن به کار می‌تواند ریشه‌های هژمونی مرد را سست و زمینه‌ی استقلال مالی و هویت اجتماعی زن را فراهم کند. احراز این‌ مهم بالطبع این پرسش را برای زن خلق خواهد کرد؛ وقتی او درامد مالی و هویت اجتماعی دارد چرا باید تحت قیمومیت مرد زندگی کند و فرآورده‌های زندگی خویش را مصرف زندانبان‌ کند که برای تداوم زنجیر اسارتش کوشیده‌ است.

عطف‌ به گزاره‌ی دوم سخن دوبووار، حاکمیت‌ مطلق مردانه در رژیم‌ گروه تروریستی طالبان در افغانستان، نمود و عینیت‌ بیش‌تری می‌یابد. وجه‌ امتیازخواهی طالبان از جامعه بین‌المللی در برابر انقیاد‌ مطلق‌ زنان، بخش کوچکی از سیاست‌ طالب ‌است. در حالی‌که امتناع‌ طالب از کار و حق ‌‌تحصیل و حضور‌ اجتماعی زنان، ریشه‌ی عمیقی در فرهنگ‌ قبیلوی، ضد‌زن و مردگرایانه‌‌ی طالبان دارند. طالبان در شرایط کنونی، چالش‌ بزرگتر از حضور زن در سیاست و اجتماع، ندارد. زیرا ایدئولوژی قومی و سیاسی طالبان، ماهیتاً محافظه‌کار، علیه‌‌زن و تابع فرهنگ‌ قبیله ‌است که در آن مرد‌ قبیله صلاحیت‌ تعمیل و ترغیب‌ فرهنگ‌ چندهمسری، خرید و فروش زن به ‌عنوان کالا و دید‌ کاملاً برده‌گونه و جنسیتی به‌زن دارد.

محیط بین‌المللی

ایالات متحده امریکا با گشودن‌ دروازه‌ی گفت‌وگو با طالبان، آنان را مشروعیت‌ سیاسی و دیپلوماتیک بخشید و با خروج‌ غیرمسئولانه‌ی خویش نه‌تنها افغانستان، که روند دموکراتیزاسیون در خاورمیانه را دهه‌ها به‌عقب انداخت و جسارت‌ بیشتری به‌ گروه‌های ضدانسانی و زن‌ستیز دادند. حالا با گذشت یک‌ سال از سلطه‌ی وحشتناک طالبان در افغانستان، هنوز جهان با مماشات و سفیدنمایی با این گروه برخورد می‌کنند. سخیف‌تر از این نمی‌شود که هیچ مقام و رسانه‌ی غربی، از طالبان نه‌تنها به عنوان «گروه تروریستی» یاد نمی‌کنند که از آنان می‌خواهند با شاخه‌های دیگر گروه‌های تروریستی ساکن در افغانستان، مبارزه کنند و همین‌طور احساسات و حیثیت‌ زنان مبارز کشور را به ‌سخره گرفته و با فرستادن‌ هفته‌وار‌ پول‌های میلیونی، ریشه‌های تروریسم را تقویت بیش‌تری می‌دهند.

با آن‌که زنان از تمامی حقوق اولیه و انسانی خویش در افغانستان محروم شده‌اند اما واکنش جهان به یک تقبیح‌ تقلبی و ریاکارانه خلاصه می‌شود و متأسفانه محیط بین‌المللی تاکنون به‌ نفع زنان افغانستان نچرخیده است. بدتر از همه این‌که، شماری به ‌اصطلاح فعالان‌ حقوق‌‌ زن که به ‌نام زن‌ افغانستان میلیون‌ها دالر را دزدیدند، اکنون به ابزار تبلیغاتی طالبان تبدیل شده‌اند و برای به‌رسمیت شناسی آنان لابی‌گری می‌کنند.

واقعیت این ا‌ست که افغانستان عملاً از جغرافیای زیست‌ انسانی خارج شده ‌است. جنگلی‌ترین جزیره‌های دنیا را اگر بتوان مشخص کرد، بی‌تردید افغانستان در صدر فهرست قرار خواهد گرفت. با حاکمیت‌ انسان‌های «عصر‌نوسنگی» افغانستان به ‌برزخی‌ترین نقطه‌ی دنیا مبدل شده‌است. نصف‌ جمعیت‌ کشور که زنان باشند، زیر خیمه‌ی خوف و خشونت زندگی می‌کنند. آنان نه در خانه مصئونیت دارند و نه حق ‌کار و مشارکت در اجتماع؛ تاهنوز نه مدعیان حقوق ‌بشر صدای آنان را شنیده‌اند و نه گروه‌ خون و خشونت عقب‌نشینی کرده ‌است.

همچنان بخوانید

نگاه پروژه ای به معضل ریشه دار زنان در دوره جمهوریت

نگاه پروژه ای به معضل ریشه دار زنان در دوره جمهوریت

19 حوت 1401
هشت مارچ؛ تدوام سرکوب زنان و افشای جنایات طالبان

هشت مارچ؛ تدوام سرکوب زنان و افشای جنایات طالبان

18 حوت 1401

اما با وجود این همه زنجیر، نباید متوقف و ناامید شد. مسیر دشوار و طولانی ‌است، اما غیرممکن نیست. رعیت‌نگری و خاموشی عمر لویاتان خون‌آشام را مداومت می‌بخشد؛ ایستادگی و عصیان‌گری مسیر‌ آن‌ را انهدام و یا سد می‌کند. به نظر می‌رسد راهی جز ادامه برای انسداد‌ اندیشه و فعالیت‌های گروه‌ تروریستی وجود ندارد. اما در شرایط کنونی، به‌نظر می‌رسد که مؤثرترین شیوه‌ی دادخواهی مطالبات زنان‌ افغانستان، تداوم‌ مبارزه‌ی داخلی و تشکیل کنسرسیوم و لابی‌های بین‌المللی‌ است. زنان‌ افغانستان که در خارج از کشور زندگی می‌کنند دست‌‌ باز دارند تا گروپ‌های مؤثر لابی‌گری را در کشورهای دخیل در قضایای افغانستان، تشکیل دهند و با کنگره‌ی ایالات‌ متحده امریکا و اتحادیه اروپا، وارد گفت‌وگوهای سازنده شوند تا در افغانستان نظام مردم‌سالار بازگردد. هیچ مصالحه و ریفرمی نباید در کار باشد. زیرا با تداوم سلطه‌ی طالبان، حتا‌ اگر سازش و اصلاحاتی نیز در آن آورده شود بازهم نمی‌توان به ‌حقوق بشری زنان دست یافت. تأمین حقوق زنان تنها در نظام‌ مردم‌سالار ممکن ‌است.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: هشت مارچویژه‌نامه هشت مارچ
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 1

  1. Mahmood says:
    2 هفته پیش

    با سلام شما مدافع حقوق زنان و فمنیست ها و دموکرات ها و غیره… شما آزادی زن را نمی خواهید بلکه آزادی دسترسی آسان به زن را می خواهید! زن که زیر پایش جنت است را میحواهید بی ارزش کنید!
    خوب شما اگر واقعا از زنان و دختران افغانستان حمایت می کنید چرا بجای تبلیغ برهنه گی به ضد دختر فروشی حرفی نمیزنید در سمت شمال قیمت فی دختر شده ۱۵ تا ۲۰ لک افغانی! دختر را مثل گوساله میفروشند!

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00