نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

عصیان و شجاعت؛ بن‌مایه شعر امروز زنان افغانستان

  • نیمرخ
  • 16 حوت 1401
عصیان و شعر

نویسنده: رضا محمدی


توکلِ تو به عقلت، به حشمتت به زنی‌ات
که شاد و زنده دل و یاغی و بزرگ بمانی

هِرای من! بره‌ام! کودکی؛ ولی به تأسف
بزرگ چون بشوی ناگزیر گرگ بمانی

بهوش باش سگی سر به نرمِ پات نمالد
تو مادیان‌تر از آنی که طعمه‌ای شوی آخر

بهوش باش که در دام عرف و شرع نیفتی
تو مادیان‌تر از اینی! هِرای عاصیِ مادر!

نمان که دختری‌ات را شبیه ضعف ببینند
تو سر بلند بمان لای خلقِ دشمنِ عصیان

خودت بمان و به یادت بماند این‌که عزیزم
تو زاده‌ی منِ شعری! تو زاده‌ی منِ عصیان!

که این جماعت تا خرخره فرو وسط گِل
به اشتیاق تو را می‌کشند تا تهِ مرداب

که کارد اند و پنیری‌ست فهم و شعر، به گوشت
هزار گونه لالالا که تا همیشه شوی خواب

اگرچه سوخته‌ام من، هزار جایِ امید است
که خاکِ من به جهان داده عاصیِ دگری را

قدم بزن که بلرزد بُنِ تفکر  این قوم
که تا بلند ببیند در ادامه سری را

به این شعور رسیده که موی فرفری او
نیاز هیچ ندارد به چادری، به حجابی!

برای ماندن محتاج فهم و عقل و شعور است
نه چشم بر خطِ پیری، پیمبری، و کتابی…

هرآنچه خواست دلت باش نور دیده‌ی مادر
ولی بخند که هرگز به گریه تر نشوی تو

به یاد داشته باشی به مَدّ و شد مگر این را
که زن بمانی و اما؛ سیاه‌سر نشوی تو!

مزدا مهرگان

این شعر مزدا مهرگان، شاعر جوان و درخشان امروز افغانستان، نمونه‌ای از نوع فکر زنان و دختران افغانستان در نسل تازه است. شاعری که آبشخور فکری‌اش، عصیان است و این عصیان را می‌خواهد به دخترش بیاموزد. شعرش تلخ است اما عمیق، غمگین است اما تأمل برانگیز. دچار دغدغه‌های روزمرگی و احساسات رمانتیک نیست، چنانکه سنت ادبی نه فقط از زنان شاعر که از مرد و زن می‌طلبیده در این ایام. رمانتی‌سیسم سطحی و کوچه بازاری که با رشد فضای مجازی، بیش از پیش، عنان فکر نخبگان را به سلیقه عوام واگذار کرده بود. چرا که عوام به عنوان مخاطب فضای مجازی، قدرت سرنوشت‌ساز، در شکل دادن سخن و حتا نوع نگاه نخبگان، به دست آورده است. و ذائقه آنان، شعارهای تباری، احساسات شعارزده و فکری را می‌طلبید که آسان هضم باشد.

شعر، در تمام تاریخ فرهنگی ما، صاحب نقش آگاهی‌بخش و سرچشمه‌ای برای شعور جمعی بوده است. شعر، فرایند فوق‌العاده‌ی هوش، ظرفیتی برای هوشمندتر شدن خواننده و حتا شاعر بوده، شاعری که می‌باید رمانی را گاهی در بیتی خلاصه کند. اما حوصله کوچه بازاری، نه چنین هوشی را در خود دارد و نه آن را به خود راه می‌دهد. برای همین، همیشه مرزی بین ادبیات کوچه بازاری و ادبیات جدی بوده، مرزی که در سال‌های گذشته هر روز، نازکتر شد.

ظهور نسل تازه‌ی شاعران و به طور خاص در این مقال، شاعران زن، امیدی تازه آفرید. این نگاه عمیق‌تر، یکی از ویژگی‌های دختران شاعر افغانستان در این ایام است، ویژگی بعدی به شجاعت مثال‌زدنی آنان بر می‌گردد. حليمه سلیمی، دختر جوانی در بدخشان است، یکی از سه خواهر شاعری که این روزها، با قدرت و جسارت بیشتری شعر می‌نویسند. نمی‌توان گفت از این سه خواهر کدام‌شان بهتر است. چرا که هر کدام یک ویژگی متفاوت دارند اما این بیت به تنهایی نشان دهنده‌ی شهامت این خانواده‌ی شاعر است که در فضای مختنق این روزها منتشر شده؛

می‌خواهمت در اوج هیاهوی شب تو را
جایی میان بوسه و آغوش و لب تو را

نقطه قوت شعر تنها تنانگی عریان و وصف درخشان او از حس زنانه نیست بلکه ساختن یک نظام نشانه‌گذاری شده غیرشعاری است. شب به عنوان وضعیت مسلط بر شعر سایه انداخته اما عشق، چشم‌اندازی است که این سلطه سیاه را به چالش می‌کشد. همین فضا را در شعرهای مریم آوا احمدی هم می‌بینیم؛

تیره گر پوشیده‌ام قلبم سفید و روشن است
لای هر چین ردایم یک‌ امید آبستن است

رنگ شب را بر تنم پوشانده‌ای اما بترس
پشت تاریکی شب‌ها روزگار روشن است

همچنان بخوانید

نگاه پروژه ای به معضل ریشه دار زنان در دوره جمهوریت

نگاه پروژه ای به معضل ریشه دار زنان در دوره جمهوریت

19 حوت 1401
هشت مارچ؛ تدوام سرکوب زنان و افشای جنایات طالبان

هشت مارچ؛ تدوام سرکوب زنان و افشای جنایات طالبان

18 حوت 1401

چون تو با دنیای رنگارنگ من بیگانه‌ای
ذهن چرکین‌ات سراسر قبر باغ و گلشن است

خشمی منتشر که از امید می‌گوید و از تفاوت دو نگاه که در جامعه مقابل هم قرار گرفته اند. شاعر دشنام نمی‌دهد، شعاری و گل درشت، سخن نمی‌گوید. در عوض از فکرهایش و توانایی‌هایش فریاد می‌زند.

تمنا مهرزاد، شاعر دیگری در هرات است که همین معنا را در روایتی دیگر سروده؛

من با تمام دخترانی که
در خواب دیدی
فرق دارم، نه؟!

و تا آخر غزل از این فرق می‌گوید و از خواب کابوس‌وار که حاکم شده و صاحبان قدرت، در مرداب این کابوس هنوز نفس می‌کشند و تصمیم می‌گیرند.

دختران شاعر افغانستان، امروزه یک گروه کوچک نیستند. در فارسی و پشتو، هر روز در حال تکثیر شدن اند. آریا حافظ، شاعر جوانی است که در قلب قدرت طالبان در قندهار، کتابش را منتشر کرده با شعرهای کوتاه و مدرنی که چارچوب‌های زندگی را به پرسش می‌گیرد و همین طور این فهرست را می‌توان با ده‌ها و شاید صدها شاعر مثال آورد. شاعرانی که دغدغه شان انسان و یافتن چهره‌ی گم‌شده‌ی انسان در وضعیت بغرنج افغانستان است و شرح روایت‌‎های مفصل‌تر از شعرهای آنان، مجال مفصل‌تر می‌طلبد. اما می‌توان این روایت را با چند بیت از شعر مهتاب ساحل، ختم کرد. دختر شاعر که شعرش آیینه‌ی رویاها و جسارت‌های امروز زنان است.

مادرم دختر ماهی دارد
آسمان شال نگین‌دار من است

آ‌یینه با همه‌‌‌ی آیینش
یک‌دهن خنده بدهکار من است

بغض دارد دل من، می‌ترکد
نکند طعم غذا شور شود

هیچ می‌دانی چه حسی دارد
زن آزاده که مجبور شود؟

—–

زن آزاده‌ که خود می‌فهمد:
زندگی یک‌سره شیدایی‌ نیست
آرزو‌های فراوان دارد
زن فقط سکس و پسر‌زایی‌ نیست

غم بیکاری شوهر بخورد
غم بیماری مادر بخورد
غم غم‌های برادر بخورد
مثل سیگار پدر در بخورد

تیغ‌ها در هوس طعم لبش
دوستان دشنه‌به‌کف در عقبش
قرص‌ها کم نتوانند تبش
ماه هم رفته از ایوان شبش
زن سیگاری هرزه لقبش.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: هشت مارچویژه‌نامه هشت مارچ
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 2

  1. سفیر says:
    2 هفته پیش

    درست و غلط رو قاطی هم کرده
    ایشونم یه مدل طالبانه
    یکی افراطی
    یکی تفریطی
    دوتاشون از یه ور بوم افتادن
    انشاءالله روزای خوب و معتدلی برای مردم افغانستان پیش بیادو از شدت سنت ها و رفتارهای غلط، سنت های خوبشونو فراموش نکنن. نه طالبانی نه غربزده

    پاسخ
  2. سفیر says:
    2 هفته پیش

    ترکیب حرف درست و غلطه
    طالبان هم همینجوریه داعش هم
    هرکی از یه ور بوم افتاده
    ایشونم همینطور
    معتدل باشید نه غربزده نه طالبانی
    قرار نیست بخاطر کلی نقطه ضعف ، نقطه قوتتون رو هم ازدست بدید و تمام هویتتونو فراموش کنید

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00