نویسنده: شیوا آذر
مفهوم خدا یا خدایان، توسط بشریت در دوران طفولیت از روی ناآگاهی ایجاد شد. این امر هزاران سال از آن زمان به بعد توسط طبقات حاکم تداوم یافته است تا به نفع خود در استثمار و تسلط بر اکثریت مردم و اسیر نگهداشتن آنها در برابر جهل و بیخردی باشد. (باب آواکیان )
با یک نظرکلی به صفحات آغازین این کتاب میتوانیم درک کنیم که نویسنده یا ناشر چه هدفی در تنظیم این کتاب داشته است، این هدف چه چیزی را در بر دارد و ارتباط این هدف با خواننده و مخاطب چگونه است؟ یا با خاص کردن زنان در مقابل خدا در تلاش چیست؟ این نهاد و گزاره به محاکمهای میماند که قرار است پرده از رازها و اسرار بردارد و به حقایقی برسد که زیاد برملا ساختن آن عام نیست.
محتوی این کتاب شامل دو بخش است: یک بخش ترجمه که از بخش اول کتاب «دور ریختن همه خدایان» است. این بخش در برگیرندهی چند سخنرانی از باب آواکیان، رهبر جنبش بینالمللی کمونیسم نوین است. آواکیان با عنوان «دور ریختن همه خدایان» دقیقا پیرامون چگونگی به وجود آمدن خدا بحث میکند و سرانجام به این میپردازد که چرا مردم به خدایان اعتقاد دارند؟
در اینجا آواکیان به ارتباط پدیدههای واقعی و روابط اجتماعی و اقتصادی-تولیدی و نهادها، عقاید، آداب و رسوم و ارزشهای مشخص و غالب در جامعهای اشاره میکند که نویسندگان متون مقدس و کتاب انجیل در آن زندگی میکردند و از طرفداران آن بودند. محور بحث هم این است که چگونه بستر مادی، در پیدایش خدا برای انسان کنجکاو و نادان با توجه به زمان خود به یک ضرورت تبدیل میشود و از این طریق چطور به مسائل و پدیدههای اطراف خود که به آنها علمیتی نداشته پاسخ میدهد و ادامه میدهد که این پاسخها با توجه به محدودهی زمان خاص خودشان بوده است. یعنی بیش از 2000 سال پیش و با پیشرفت بینش و علم دیگر وقت آن رسیده که این خدایان دستپروردهی انسانی به دور افکنده شود و باب آواکیان با روش کاملا منطبق بر واقعیت (روش علمی) وجود پدیده خداباوری را به بررسی میگیرد. اینکه چگونه حاکمان جوامع مختلف (به لحاظ سیر تکامل جوامع) از این پدیده سود جسته و در پی ترویج آن در شکل بسیار وسیع بودند و هنوزهم هستند.
به همین دلیل، به موضوعات بسیاری برخورد میکنیم که نه تنها دین راهگشایی برای بشریت نیست که همانا باعث آسیب زدن به بشریت شده است و منشأ بسیاری از ستمها و جنگها میباشد که به طور خاص آن شکل بنیادگرایی دینی آن را میتوان نام برد که چگونه بنیادگرایان فاشیست مسیحی و بنیادگرایان دینی اسلامی که با تکیه بر این پدیده امور سیاسی خود پیش میبرند که در جهت منافع عدهی کوچکی است. باز اشاره میکند که این پدیده بر اساس خرافات و رسم و رواجهای هر خطه از جغرافیا نمود متفاوتی را به خود گرفته که در نتیجه ما با خدایان متنوعی مواجه هستیم. پیروان هر کدام از این ادیان، دیگر ادیان را متهم به توهم و خیالبافی کرده و دین خود را به عنوان دین برتر و کاملتر جلوه میدهند. لازم به ذکر است که آواکیان این استدلالهای خویش را مبتنی بر تاریخ و به خصوص متون مقدس یهودی-مسیحی و آیات مشخص، بیان میکند. او مخاطبان را به بیداری از جهل متوجه میسازد، البته با اشاره به اینکه امروز ما خط کمونیستی علمی را به دسترس داریم که چطور میتواند به انسانها در رسیدن به رهایی بشریت کمک کند.
در بخش دوم این کتاب به بررسی پایههای بنیادگرایی دینی اسلامی به خصوص گروه طالبان پرداخته شده است. با تکیه بر واقعیات مبتنی بر ایدئولوژی دینی که در کتاب قرآن و احادیث بارها به عمل کردن آنها اصرار شده و از جایگاه مردانهای برخوردار است به دلایلی میپردازد که چطور انسانها مسخ شده و دین را مقدم بر هر چیزی میدانند و از ترویج ظلمی پرده برمیدارد که از این آیهها نشأت میگیرد.
بعد در این بخش تلاش شده تا با توجه به تضادهای عمده و اساسی موجود در این سیستم به شکلگیری بنیادگرایی در روی دیگر سکه سرمایهداری بپردازد و ارتباط نادیده گرفته شده آن را که همانا شکل تکامل یافته سیستم سرمایهداری، یعنی امپریالیسم است را در جامعه افغانستان بیان کند و تصویر واضحی از مردگان از خاک برخاسته یعنی طالبان را روشنی بخشد و اینکه چطور دین و به طور مشخصتر شکل بنیادگرای آن، با ترویج مناسبات پدرسالاری سعی در فرودست نگه داشتن زنان تا سرحد بردگی دارد که در اخیر به گزارشی در این مورد (وضعیت زنان در سیطره حاکمیت طالبان) میپردازد.
یادداشت: قابل یاددآوری است که این کتاب توسط «جنبش حرکت برای تغییر» با شعار «زن-انقلاب-رهایی» به صورت نسخهی دیجیتالی به مناسبت روز 8 مارچ به نشر رسیده است.