اولین ابزار سرکوب که گروه تروریستی طالبان به آن دست بردند، پوشش اجباری(حجاب اسلامی) بود که از آن برای محدود کردن زنان استفاده میکنند. طالبان در طول تسلط بر افغانستان، در بیشتر موارد که زنان را به حاشیه رانده است، از مسألهی «حجاب» استفاده کرده تا بتوانند خواستههای زنستیزانهی شان را در درون جامعهی سنتی افغانستان جامهی عمل بپوشانند.
محتسبان امر به معروف و نهی از منکر گروه تروریستی طالبان در روزهای اول سال 1402 خورشیدی، در کنار ممنوع کردن تجلیل از نوروز، با ایجاد ایستهای بازرسی در شهر کابل، زنان و دختران را مورد بازپرسی قرار داده است و به بهانهی «بیحجاب» بودن، آنها را مورد توهین و لتوکوب قرار دادهاند.
زینب رحمتی، یکی از دخترانی است که در روز اول سال نو از سوی محتسبان گروه طالبان در ایست بازرسی به دلیل پوشیدن «لباس رنگی» و «چادر نازک» مورد لتوکوب قرار گرفته است.
او به نیمرخ گفت: «همراه مادرم میخواستیم به خانهی مامایم برویم. لباسم معمولی بود، وقتی در چکپاینت طالبان رسیدیم، من و چند دختر دیگر را از موتر پایین کرد، یکی از مولویها با سیم برق که در دستش بود به پشتم زد و گفت چرا لباس بدننما پوشیدی؟»
به گفتهی زینب، افراد طالبان او را اجازه نداده که مسیرش را ادامه بدهد.
«گفتم لباس پوشیدنم هیچ مشکل ندارد. همان مولوی که در اول مرا با سیم زده بود موتروان را گفت حرکت کن، این دختر اجازه ندارد جایی برود.»
سلیمه مادر زینب در این مورد به نیمرخ گفت: «یک عمر است که ما همینگونه لباس میپوشیم، حالا طالبان ما را بیحجاب میگوید و اذیت میکند، لباسی که زینب پوشیده بود در بین مردم ما هیچ وقت بیحجابی نبوده؛ ولی طالبان در روز دوم سال نو، ما را اجازه نداد که خانهی برادرم برویم.»
محتسبان گروه طالبان زینب و مادرش را از موتر پایین میکنند و بعد از توهین، آنها را مجبور میکنند دوباره به خانه برگردند.
به باور زینب، گروه طالبان به بهانهی «حجاب اسلامی» کوشش میکنند مردم را از جشنهای فرهنگیشان دور کنند و دوباره دوران سیاه اول شان را بر مردم تحمیل کنند.
عاطفه اکرمی، 24 ساله، در روز نوروز از سوی افراد گروه طالبان مورد بازجویی قرار گرفته است که بعد از آن به خاطر ترس از افراد طالبان نتوانسته به خانهی دوستانش برود.
او در این باره به نیمرخ گفت: «صبح نوروز برای خریدن گوشت از خانه بیرون شدم، به خاطر تجلیل نوروز لباس نو پوشیده بودم. وقتی از کوچه بیرون شدم چند نفر از افراد طالبان که لباس پلنگی پوشیده بودند مرا ایستاد کردند و گفتند چرا پاهایت معلوم میشود؟»
به گفتهی عاطفه، افراد طالبان او را تا پیش خانهیشان تعقیب میکند و پدرش را به خاطر معلوم شدن پاهای دخترش سرزنش میکند.
«میخواستم هرچه زودتر از آنها دور شوم، به همینخاطر از همانجا دوباره به طرف خانه برگشتم. دیدم که یکی از طالبان هم دنبالم میآید، وقتی پیش دروازه رسیدم از پشتم صدا زد که پدرت را بگو بیرون بیاید.»
صادق اکرمی (پدر عاطفه)، در این مورد به نیمرخ گفت: «گروه طالبان فقط به خاطر سرکوب و پایهگذاری حکومت دیکتاتور و بدوی شان این روش را پیش گرفته است. میخواهند با سرکوب زنان و زیرفشار قرار دادن خانوادههایشان این ترس را چند برابر کنند و زنستیزی را در درون خانهها گسترش بدهند. لباسی که آن روز دخترم پوشیده بود هیچ مشکل نداشت. معلوم شدن پاهای زنان هیچگاه در میان مردم ما نشان بیحجابی نبوده. همچنان پوشیدن برقع و چادری که طالبان فرمایش داده، فرهنگ ما نیست.»
این در حالی است که برقع و چادری هیچ کدام اصالت افغانستانی ندارند؛ یافتههای تاریخی نشان دهندهی این حقیقت است، چنانکه مجسمههای بهدست آمده از بامیان، کندز، هده، کاپیسا و سایر نقاط افغانستان نمایانگر حضور زنان در اجتماع بوده که هرکدام آنها بدون چادر و چادری؛ ولی با لباسهای زیبا همراه با زیورآلات تراشیده شده است و آثار تاریخی «طلا تپه» همچنان این حقیقت را تأیید میکند.
سرمنشأ «حجاب» در افغانستان به شیوع دین «اسلام» برمیگردد. پس از گسترش اسلام در سرزمین فارسی و در سالهای پسین با فعالیت تبلیغاتی و سیاسی مذاهب گوناگون اسلام در افغانستان مسایل مختلف از جمله پوشش زنان تبدیل به یک امر سیاسی شده است که باید دین در آن دخالت و تعیین حدود کند. اکنون متولیان اسلام مردان را از زنان جدا کرده و زنان را از اجتماع دور ساختهاند.
در حال حاضر پوشاندن چادری و برقع، بر اساس موازين پذيرفته شدهی بينالمللی، اعلاميهی جهانی حقوق بشر که در آن حقوق يکسان افراد و حق انتخاب را تضمين میکند، نه تنها بیعدالتی در حق زنان است؛ بلکه توهينی است بر حقوق و آزادیهای فردی انسان و بهويژه زنان که به صورت مداوم در کشورهای اسلامی نظير افغانستان مورد خشونت قرار گرفتهاند.