نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

رمضان؛ ماه گرانی و گرسنگی برای فقرا

  • سایه
  • 9 حمل 1402
رمضان ماه گرانی و گرسنگی برای فقرا

به باور مسلمانان ماه «رمضان» ماه برکت و ماه مهمانی خدا است؛ آن‌هایی ‌که وضع مالی خوب دارند در زمان افطار بر سفره‌ی‌شان غذاهای متفاوت‌تر و بهتری نسبت به زمان‌های دیگر می‌چینند تا انرژی را که در طول روز بدون خوردن و آشامیدن از دست داده، بازیابند. اما برای رحیمه و خانم دیگری که پیش یکی از نانوایی‌ها در غرب کابل نشسته تا کسی برای‌شان نان بخرد، ماه «رمضان» ماه برکت و ماه مهمانی خدا نه، بلکه ماه بیشتر گرسنه ماندن است.

رحیمه، خانم 43 ساله‌ای است که هر روز عصر، دو ساعت قبل از افطار پیش یکی از نانوایی‌ها در غرب شهر کابل می‌نشیند تا کسانی که برای خریدن نان می‌آیند به او هم کمک کنند. او با چشمانی که حالت ملتمسانه دارد تمام کسانی را که از نانوایی نان می‌خرند نگاه می‌کند و منتظر کمک است.

به گفته‌ی رحیمه آن‌ها در ماه‌های دیگر هم جز نان خشک در سفره‌ی‌شان چیزی دیگری ندارند، اما تسلط گروه طالبان و افزایش بی‌سابقه‌ فقر و بیکاری وضعیت زندگی آن‌ها را به خصوص در ماه «رمضان» بدتر از قبل کرده است.

«زندگی برای ما تمام سال با گرسنگی می‌گذرد، در ماه رمضان هم باید بیشتر از قبل گرسنگی بکشیم. اگر کفر گفته نشود برای ما فقیرها ماه رمضان ماه گرسنگی است، نه ماه برکت.»

او که چهارده سال پیش شوهرش را از دست داده است، حالا تنها نان‌آور خانواده‌ی پنج نفری‌اش است. رحیمه تا قبل از سقوط نظام جمهوری در یک مکتب خصوصی «صفاکار» بوده، ولی با آمدن گروه طالبان و بسته شدن مکتب‌ها به روی دختران او هم کارش را از دست می‌دهد.

او در این باره به نیمرخ گفت: «در یک مکتب پاک‌کاری می‌کردم، خوب بود نان شب و روز را می‌شد پیدا کرد. ولی بعد از آمدن طالبان و منع شدن دختران از درس، شاگرد مکتب کم شد و بعدش مکتب کلا بسته شد؛ من هم بیکار شدم. حالا نان خشک هم نداریم، در خانه پنج نفر هستیم شاید بیشتر از شش ماه می‌شود که پنج تا نان را یک‌جا روی دسترخوان ندیدیم.»

بعد از روی کار آمدن گروه طالبان بیشتر از 900 هزار نفر شغل‌شان را از دست داده است، این آمار را نهاد بازرسی ویژه آمریکا در روند بازسازی افغانستان (SIGAR) در سال گذشته میلادی اعلام کرده بود که به نظر می‌رسد این اداره تنها شغل‌های رسمی و دولتی را در این آمار گنجانیده است. با در نظر گرفتن بخش خصوصی در کنار منع شدن زنان از کار در نهاد‌های کمک‌رسان خارجی این آمار می‌تواند چندین برابر باشد. اما از بخش‌های غیراداری و شغل‌های آزاد هیچ رقم موثقی در دست نیست.

افزایش بی‌سابقه‌ قیمت مواد خوراکی یکی از چالش‌هایی است که با آمدن گروه طالبان مردم با آن دچار شده بود، اما در ماه رمضان گران‌فروشی بیشتر می‌شود و توان خرید مردم کاهش می‌یابد. این امر در کنار بیکاری، فقر و گرسنگی را در درون جامعه‌ی افغانستان چندین لایه کرده است که راه بیرون رفت از آن در شرایط فعلی غیر ممکن به نظر می‌رسد.

بعد از تسلط گروه طالبان و فروپاشی نظام اقتصادی، نرخ مواد اولیه هر روز در حال افزایش است؛ طوری‌که در طول تسلط گروه طالبان نرخ برخی مواد اولیه تا سه برابر هم افزایش یافته است و این افزایش هر سال در ماه رمضان بیشتر از پیش می‌شود.

نسیمه، 37 ساله، خانم دیگری است که پیش نانوایی در کنار رحیمه منتظر است تا کسی برایش نان بخرد. او هم تنها سرپرست خانواده‌‌اش می‌باشد. شوهر نسیمه عضو ارتش ملی افغانستان بوده که در اثر انفجار چشمانش را از دست داده است.

همچنان بخوانید

کلیه را بفروشم یا دخترم را؟ انتخاب‌های محدود زهرا برای نجات یک زندگی

کلیه را بفروشم یا دخترم را؟ انتخاب‌های محدود زهرا برای نجات یک زندگی

9 جوزا 1402
چرخه زندگی بعد آمدن طالبان

«با آمدن طالبان، چرخ زندگی‌ام متوقف شد»

18 ثور 1402

«تا قبل از آمدن طالبان با پولی که گه‌گاهی دولت به خاطر معیوب شدن شوهرم می‌داد گذاره می‌کردیم، خودم هم قالین‌بافی می‌کردم و گاهی در خانه‌های مردم کار می‌کردم.»

با روی کار آمدن گروه طالبان و حاکم شدن شرایط سخت اقتصادی بالای مردم، نسیمه هم بیکار می‌شود و حالا مجبور است برای نان شب خانواده‌اش ساعت‌ها پیش نانوایی‌ها بنشیند تا کسی برایش نان بخرد.

«قبل از سقوط در خانه‌هایی که زنان‌شان در بیرون از خانه کار می‌کردند، پاک‌کاری و آشپزی می‌کردم، ولی حالا همه زن‌ها در خانه هستند و کسی نیاز به کارگر ندارد. خیلی سخت است که نگاه آدم به دست مردم باشد که چه وقت یک دانه نان می‌دهد، زندگی برایم سخت‌تر از مرگ شده…»

به گفته‌ی نسیمه؛ آن‌ها بیشتر از یک ماه‌ می‌شود که غذای «روغن‌دار» نخورده‌اند و در این مدت فقط توانسته است نان خشک تهیه کند.

«وقتی روزه میاید ما بیشتر از همیشه باید نگران باشیم، از یک سو قیمتی می‌شود و از سوی دیگر هیچ کسی در طول روز غذا ندارند تا ته مانده‌اش را ما به خانه ببریم. قبل از ماه روزه به رستورانت‌ها می‌رفتم و غذاهای اضافه را جمع می‌کردم، حالا رستورانت‌ها هم بسته است.»

اما این بانوان با وجودی که در بدترین شرایط اقتصادی زندگی می‌کنند، از کمک‌های بشردوستانه نیز مستفید نمی‌شوند.‌ روند ناعادلانه‌ی توزیع کمک‌هایی که از سوی نهادهای بین‌المللی در افغانستان سرازیر می‌شود یکی از چالش‌های دیگر است که خانواده‌های فقیر را بیشتر از هر چیزی آزار می‌دهد.

ریحانه، خانم 47 ساله‌ای است که سرپرست خانوداه‌ی شش نفری است. او بیشتر از پنج بار برای دریافت کمک ثبت نام کرده، اما تا هنوز هیچ چیزی دریافت نکرده است.

به گفته‌ی او، هرباری که کمک‌ می‌آید فقط به گونه‌ی نمایشی در میان تعداد کمی از خانواده‌هایی که با وکیل‌های گذر در ارتباط استند توزیع می‌شود.

«بعد از آمدن طالبان فقط یک‌بار به ما کمک رسیده که یک بوجی آرد و کمی لوبیا و نخود بود، ولی از کسانی دیگر می‌شنوم که هر 45 روز یا دو ماه بعد برای‌شان کمک توزیع می‌شود. خودم هر بار که پیش وکیل گذر رفتم و ثبت نام کردم هیچ چیزی برایم نرسیده.»

این در حالی است که براساس آمار دفتر هماهنگ‌کننده‌ی امور بشردوستانه سازمان ملل (اوچا/OCHA)  در سال جاری بیشتر از 28 میلیون نفر در افغانستان با گرسنگی شدید رو به رو هستند و از این میان 6 میلیون نفر به قحطی دچار خواهند شد.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: فقر و بیکاری
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 1

  1. لیلا says:
    1 ماه پیش

    نگران نباشید ما هم فقیر و گرسنه ایم

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00