نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

شهلا؛ دختر الهام‌بخش روستا

  • نیمرخ
  • 16 حمل 1402
شهلا؛ دختر الهام‌بخش روستا

مطلب ارسالی از حسین سپیده‌دم

شهلای 15 ساله، دختر سرزنده و شجاعی است که در دل خفقان این وضعیت یأس‌آلود، در روستایی از دایکندی، در مرکز افغانستان کورس زبان انگلیسی را‌ه ‌انداخته است. او در حالی که خودش در خانه زندگی شخصی زیبا و الهام‌بخشی دارد، در بیرون از خانه نیز برای پس زدن یأس و سیاهی تلاش و تقلا می‌کند.

شهلا، پنج سال قبل در موسسه خاتم‌الانبیا آموختن زبان را آغاز کرد. او داشت برنامه‌اش را در سطح متوسط، در موسسهGRS پیش می‌برد که حکومت جمهوری سقوط کرد و فعالیت آن موسسه متوقف شد. او از ‌دانش‌آموزان ممتاز کورس بود و بعد که فارغان آن مرکز صنوف تعطیل شده را -به صورت غیررسمی و نسبتا مخفیانه- دوباره آغاز نمودند، شهلا دو سطح دیگر را نیز آن‌جا پیش برد. با بسته شدن این کورس با فشار‌ها و تهدید‌های گروه طالبان به بهانه‌ی «فضای مختلط»، شهلا که خودش از درس و مکتب محروم شده بود، در مکتب دخترانه‌ی محل، چندین صنف را دایر نموده دروس دختران بازمانده از کورس را ادامه داد.

شروع کار برای او، با وجود همه دشواری‌هایش انگیزه‌بخش نیز بود. او در حالی که در خانه، قبل از ظهر چوپان گوسفندانش بود و عصر باید علف درو می‌کرد، قبل از چاشت به مکتب رفته و تا عصر همراه با آن کودکان، به ویژه دختران سرشوخ و نویدبخش امید می‌کاشت، انگیزه می‌بخشید، برنامه خلق می‌نمود و آن جهت‌گیری معطوف به آینده‌ی روشن را در دل آن‌ها و دوستان و کل مکتب‌ برقرار نگه می‌داشت.

زمستان که شد، برای اینکه تعداد بیشتری بتوانند اشتراک کنند، شهلا صنوف را به تعمیر مکتب پسرانه که فضای بهتری داشت و حالا تعطیل بود، انتقال داد. اما در ابتدای کار، او از سوی مأموران محلی معارف هشدار دریافت کرد که دختران بالاتر از دوازده سال نباید در صنف حضور داشته باشند. او زمستان 1401 خورشیدی را با هرنوع چالش و محدودیتی، اما پایدار و محکم ادامه داد و دو سطح دیگر زبان انگلیسی را برای ‌دانش‌آموزان‌ خود تدریس کرد.

بعد از آغاز سال جدید تعلیمی در مکاتب، او که دیگر نمی‌توانست برنامه‌اش را در تعمیر مکتب پسرانه ادامه دهد، باز هم به تعمیر مکتب دخترانه برگشت و کارش را ادامه داده و امید و اشتیاق دانش‌آموزانش را همچنان زنده و جاری نگه داشته است. در همان مرکزی که از شاگردان آن حالا با شهلا فقط چند صنف را تشکیل می‌دهند، قبل از آمدن طالبان بیش از 500 دختر و پسر کنار هم درس می‌خواندند و از داخل همان‌ کلاس‌ها کسانی برخاستند که حالا در کابل استاد زبان اند و یا در طب و انجینیری درس می‌خوانند. اما بعد از سقوط نظام جمهوری، از همان ‌دانش‌آموزان، چندی در سن کم ازدواج کردند، چندی به ایران رفتند و حالا کارگری می‌کنند، بسیاری از دانش‌آموزان و خانواده‌های شان نیز متأثر شدند، اشتیاق قبلی به کورس و مکتب را از دست دادند.

طبعا حالا که شهلا و همراهانش در دل چنین وضعیتی تقلا می‌کنند، باید خیلی قوی باشند تا هم خود انگیزه و امیدشان را حفظ نمایند و هم برای ‌دانش‌آموزان امید خلق کنند. شهلا تا این جای کارش تا حد زیادی موفق بوده است. او ماه‌ها است که با تحمل تمام خستگی‌های کار و مسیر طولانی راه خانه تا آموزشگاه، با وجود ترس از طالبان و عناصر سنتی جامعه‌اش و با تحمل همه آن سنگینی و فشارهای چادری رسم قلم و شوق آزادی را حفظ کرده و رو از آینده و روشنایی برنگشتانده است.

شهلا؛ دختر الهام‌بخش روستا

این دختر کوچک 15 ساله روستایی، تنها زندگی اجتماعی فعالی ندارد؛ بلکه زندگی شخصی و خصوصی الهام‌بخش و تحسین‌برانگیزی نیز دارد. شهلا دختر اهل مطالعه، علاقه‌مند شعر و فیلم، عاشق رقص و موسیقی، اهل نویسندگی و دکلمه، خلاصه سراسر زندگی او انگیزه است. وقتی از کورس بر می‌گردد، همراه با کتاب و موبایلش به اتاق جداگانه رفته مطالعه می‌کند. البته که او در کار‌های خانه هم سهم می‌گیرد. نقش داشتن در آشپزی، دم کردن چای، شست‎‌وشوی ظرف و لباس و دیگر کار‌های خانه هم بخشی از مکلفیت‌های او است. این وظایف را نیز سر حال و منظم انجام می‌دهد. شب‌ها وقتی دیگران به بستر خواب می‌روند، او میز مطالعه‌اش را آماده می‌کند، کتابچه و قلمش را بر می‌دارد و به نوشتن خاطرات و قصه‌هایش شروع می‌کند.

شهلا از ده سالگی‌ به مطالعه شروع کرد. او طی پنج سال گذشته ده‌ها جلد کتاب‌های گوناگون قصه، داستان کوتاه، رمان، شعر، روانشناسی، معلوماتی و… را خوانده است. شهزاده و گدا، بابا لنگ دراز، شهزاده کوچولو، کیمیاگر، بینوایان، سینوهه پزشک مخصوص فرعون، ملت عشق، من و استادم، دختر کشیش، من ملاله هستم، قلعه حیوانات، گلنار و آیینه، انسان در جست‌وجوی معنا، پدر مادر ما متهمیم، مجموعه اشعار از فاضل نظری و فروغ فرخزاد بعضی از کتاب‌هایی است که او خوانده و در کتابخانه‌ی کوچکش دارد.

بعد از اینکه از رفتن به مکتب و کورس محروم شد، کتاب و کتابچه‌های او پناهگاه مهمی برای شهلا شده است. علاوه بر این، خطاطی، دکلمه شعر و سخنرانی نیز از برنامه‌هایی است که شهلا به شکل خودآموز، منظم و با برنامه تمرین می‌کند.این روزها که فصل بهار شده و موسم کار روستا فرا رسیده است، حجم مصروفیت‌های او خیلی بیشتر شده است. اما شهلا هرگز فراموش نمی‌کند که مطالعه کتاب، نوشتن و آموزش بیشتر انگلیسی برنامه‌های اصلی او است.

همچنان بخوانید

امید را برای «دختران افغانستان» ساخته‌اند

امید را برای «دختران افغانستان» ساخته‌اند

15 میزان 1402
روز معلم؛ تابلویی حُزن‌انگیز از احوال زنان در افغانستان

روز معلم؛ تابلویی حُزن‌انگیز از احوال زنان در افغانستان

14 میزان 1402

شهلا یک «دختر» است و حمایت ویژه‌ای از سوی خانواده دریافت نمی‌کند. حتا کمتر از پسران خانواده‌اش توجه و مراقبت دریافت کرده است. در حالی که خیلی بیشتر از آن‌ها کار کرده و آنگونه که نشان می‌دهد خیلی موفق‌تر از آن‌ها خواهد بود.او علاوه بر کار‌های داخل خانه و تدریس، چوپانی کرده، علف و گندم درو کرده، پشتاره‌ی هیزم از کوه کشیده ولی مکتب و کورس‌ زبان را موفقانه پیش برده و فعلا هم در همین مسیر قدم برداشته، مبارزه می‌کند.

حالا شهلا، این دختر کوچک خانواده، افتخار و خوشی بزرگی برای کل خانواده‌اش است. چند سال بعد که طالبان و این سیاهی و یأس برطرف شود؛ یادآوری خاطره‌ی این جرأت‌ و تلاش‌های شهلا قدردانی مردم را در پی خواهد داشت. او یک الگوی مناسبی خواهد شد که چگونه در اوج خفقان به جای عصای چوپانی با قلم انس گرفت و به عنوان یک دختر روستایی، همزمان کارهای خانه و آموزش و تدریس را موفقانه به پیش برد.

دختر بودن، که به حکم آن ابتدایی‌ترین حقوقش از او گرفته شده، محرومیت‌ها و مشقت‌های زندگی روستایی، خفقان فضای اجتماعی و هرگونه دلیل دیگری طبیعی است که ممکن شهلا را متأثر کند؛ اما با تمام این محدودیت‌ها و محرومیت‌ها، او مصمم است با کتاب‌هایش سرنوشت خود را به سمت روشنایی هدایت کند. در داستان‌ها و رویاپردازی‌هایش مسیر پرواز به سوی بلندی‌ها و به سوی رهایی را ترسیم می‌کند، با شعر و رقص و موسیقی به روان خودش قوت و نیروی عصیان و انتقاد می‌بخشد، با جسارت و شجاعت در اجتماع وارد می‌شود، همراه با هم‌قطاران و هم‌نسلانش امید و آرزو می‌کارد، با جهل و توحش مبارزه می‌کند و استوار و امیدوار، رو به سوی آینده، در مسیر «رهایی و پیشرفت» قدم بر می‌دارد.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق آموزش زنانزنان موفق
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 1

  1. MNR says:
    8 ماه پیش

    افتخار این سرزمین است 💎

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
زنی به‌خاطر پسرش، شوهر بی‌احساس و بی‌مسئولیتش را تحمل می‌کند
هزار و یک شب

زنی به‌خاطر پسرش، شوهر بی‌احساس و بی‌مسئولیتش را تحمل می‌کند

3 قوس 1402

هفت سال قبل، پدر لیلا می‌خواست رئيس شورای علما در منطقۀ خود شود، برای این‌کار رأی بیشتری نیاز داشت و فقط به ریاست فکر می‌کرد. عزم خود را جزم کرده بود که از هر طریقی...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
شبی که خواهرم سکوتش را شکست
سکوت را بشکنیم

شبی که خواهرم سکوتش را شکست

8 جدی 1400

روایت یکی از مخاطبان نیمرخ به مناسبت کارزار «سکوت را بشکنیم» صنف سوم مکتب بودم و با خواهران بزرگترم در یکی از اتاق‌های خانه کرایه‌ای‌مان قالین می‌بافتیم. خانه متعلق به شوهر عمه‌ام بود. گاهی شوهر...

بیشتر بخوانید
قاتل سریالی دختران افغانستان فرهنگ سنتی است
هزار و یک شب

قاتل سریالی دختران افغانستان فرهنگ سنتی است

9 قوس 1402

پدرم دختران زیادی داشت و تمام دختران خود را در سن کم شوهر می‌داد. پدرم قریه‌دار بود و ما همیشه مهمان داشتیم، کار زنان در خانواده پذیرایی از مهمانان بود، پدرم دو زن داشت و...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN