اولین خلبان زن در افغانستان زمانی که به دوستش گفت میخواهد روزی خلبان شود و به آسمانها پرواز کند، دوستش خندید و گفت: «در کابل تنها چیزی که پرواز میکند، کبوترها و آمریکاییها هستند». اما چند سال بعد، او نیز دل آسمان کابل را شکافت و پرندهای شد با بالهای آهنی.
نیلوفر رحمانی، 18 ساله بود که اعلان استخدام زنان در نیروی هوایی افغانستان را از رادیو شنید و بلا فاصله برای ورود به اکادمی نیروی هوایی ثبت نام کرد.
او دو سال بعد، در ماه ثور سال 1392 خورشیدی همراه با چهار مرد از یک دوره آموزش خلبانی فارغ التحصیل شد و حدود چهار ماه بعد از فراغت، اولین پرواز تنهایی خود را با هواپیمای نظامی سسنا 182 ((Cessna182 انجام داد و تبدیل به اولین خلبان زن در افغانستان شد که هواپیمای بال ثابت را به پرواز درآورد.
خانم رحمانی در سال 1370 خورشیدی در کابل به دنیا آمد و خانوادهاش چند ماه بعد از تولد او، به دلیل جنگهای داخلی، افغانستان را ترک کردند و در کمپهای پناهجویی در پاکستان مستقر شدند. آنها پس از سه سال زندگی در کمپهای پناهجویان، در یک آپارتمان در شهر کراچی پاکستان ساکن شدند.
خانوادهی نیلوفر در سال 1999 میلادی، زمانی که افغانستان هنوز زیر سلطهی گروه تروریستی طالبان بود، به کابل بازگشتند.
او در کتاب «آسمانهای باز؛ زندگی من به عنوان اولین خلبان زن افغانستان» در مورد آن روزهای کابل نوشته است که «نه موسیقی بود، نه کاغذپرانهای رنگارنگ در هوا بود، نه بازارهای شلوغ بود و نه مسافرانی که از جاهای دور آمده باشند؛ بدتر از آن، هیچ جایی برای زنان نبود.»
یک سال بعد از بازگشت خانوادهی نیلوفر به کابل، حملات یازدهم سپتامبر اتفاق افتاد، آمریکا به افغانستان حمله کرد و گروه تروریستی طالبان سقوط کرد.
پس از آن، نیلوفر و هزاران دختر دیگر، اجازهی درس خواندن در مکتب و دنبال کردن رؤیاهای شان را یافتند؛ هرچند که در جامعه هنوز نسبت به زنان همانند «جنس دوم» برخورد میشد.
خانم رحمانی گفته که خلبان شدن، رویای پدرش بود، اما او به دلیل اینکه چنین فرصتی در حکومت افغانستان «برای همه و برای کودکانی از خانوادههای فقیر فراهم نبود» نتوانست به رؤیایش دست یاید و افزوده که همیشه به این فکر میکردم که چگونه میتوانم پدرم را خوشحال کنم.
او میگوید که با حمایت پدر و مادرش وارد نیروهای هوایی افغانستان شد و اگر حمایت آنها را نداشت، هرگز نمیتوانست یک خلبان شود.
نیلوفر در ابتدا میخواست خلبان هواپیماهای تجاری شود، اما به دلیل اینکه هیچ آموزشگاهی برای آموزش خلبانان ملکی در افغانستان وجود نداشت، تنها راه رسیدن او به رؤیایش، وارد شدن به اکادمی نیروی هوایی و در بخش نظامی بود.
او بارها از برخورد تبعیضآمیز با زنان و نبود امکانات و سهولتهای لازم برای زنان در چوکات نیروی هوایی افغانستان انتقاد کرد و در مقابل بسیاری از کلیشههای جنسیتی ایستاد.
خانم رحمانی از عدم حمایت همکاران مردش و تمایل آنها به شکستش بارها صحبت کرده و گفته است که «در بهترین حالت، آنها نقش او را نمادین میدیدند و در بدترین حالت، برخی پشت سرش او را متهم به روسپی بودن و یا معتاد بودن میکردند.»
او میگوید زمانیکه میخواست اولین پرواز خود را انجام دهد، همه همکاران او بیرون آمدند «تا ببینند که آیا هواپیما را خراب میکنم و سقوط میدهم.»

اما زمانی که او اولین پرواز خود را موفقانه به پایان رساند، همه شگفت زده شدند و دقیقا پس از آن پرواز، دردسرها و تهدیدهایش نیز آغاز شد و طالبان پاکستانی به او هشدار دادند که «از ملاله عبرت بگیر.»
یکی از تابوها در نیروی هوایی افغانستان این بود که هیچ خلبان زن حق ندارد زخمیها و اجساد سربازان کشته شده را از میدان جنگ انتقال دهد، اما نیلوفر رحمانی، اولین زنی بود که این تابو را شکست و بارها به میدانهای جنگ پرواز کرد و سربازان زخمی را به کابل انتقال داد.
او گفته است که در یکی از مأموریتهایش به منطقهای رفته بود که «جنگ بین گروه طالبان و نیروهای ارتش افغانستان جریان داشت و اجساد و زخمیهای زیادی در آن محل بود و من میخواستم آنجا فرود آیم و آنها را انتقال دهم.»
او افزوده که وقتی فرماندهام از این موضوع آگاه شد، به من زنگ زد و گفت «تو اجازه نداری، چون تو یک زن هستی، تو نمیتوانی بروی و این مأموریت را انجام دهی، تو باید برگردی.»
خانم رحمانی گفته است که «این تماس واقعا مرا ناامید کرد و کاری که در آن لحظه انجام دادم این بود که به او گفتم من نمیتوانم صدایت را بشنوم، من در یک ارتفاع هستم و نمیتوانم صدایت را بشنوم، لطفا معذرت مرا بپذیرید، زمانیکه فرود آمدم تماس میگیرم. من صدایش را میشنیدم، اما میخواستم این قانون ضد زن را در کشورم تغییر دهم.»
نیلوفر آن روز اجساد و زخمیها را از میدان جنگ انتقال داد و زمانیکه به فرماندهاش توضیح داد که نمیتوانست مأموریتش را نیمهکار رها کند، «او لبخند زد و گفت کار خوبی کردی.» و از آن پس او بارها به دشوارترین مأموریتها رفت و سربازان زیادی را از مرگ نجات داد.
خانم رحمانی که در ابتدا به عنوان «دوم بریدمن» از اکادمی نیروی هوایی افغانستان فارغ شده بود، در سالهای بعد و با گذراندن دورههای آموزشی بعدی، به درجه «تورن» رسید و مجوز پرواز با هواپیماهای کارگوی C-208 را و آموزش خلبانان جوانان را به دست آورد.
بر اساس گزارشی که بیبیسی از یک روز کاری خانم رحمانی در 16 سرطان سال 1394 خورشیدی انجام داده او تا آن زمان بیش از 800 پرواز با هواپیمای بال ثابت و چرخبال انجام داده و به اکثر ولایتهای افغانستان و مناطق درگیر جنگ، پرواز کرده است.
نیلوفر رحمانی در سال 2015 میلادی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا جایزه «زن شجاع سال» را به دست آورد و در همان سال روزنامه آلمانی «بیلد» او را «زیباترین خلبان جهان» معرفی کرد.

خانم رحمانی که برای یک دورهی آموزشی طولانیمدت به آمریکا رفته بود، پس از پایان این دوره، به دلیل تهدیداتی که متوجه او و خانوادهاش از سوی گروه طالبان و شماری از بستگان نزدیکش بود، درخواست پناهندگی داد و در سال 2019 میلادی، درخواستش از سوی دولت آمریکا پذیرفته شد.
پناهندگی او در آمریکا با انتقادات گسترده مواجه شد و حتا شماری او را «خائن» و «فریبکار» خطاب کردند.
او پس از پناهندگی در آمریکا، به همکاری یک نویسندهی آمریکایی به نام «Adam Sikes» کتاب «آسمانهای باز؛ زندگی من به عنوان اولین خلبان زن افغانستان» را نوشت و در سال 2021 میلادی منتشر کرد و همچنین در سال 2018 میلادی «شرکت تجارتی قالین سنتی افغانستان» را تأسیس کرده است.
خانم رحمانی اکنون در انتظار به دست آوردن شهروندی آمریکا است و آرزو دارد که وارد نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا شود و روزی بتواند دوباره پرواز کند.