«نبرد سالنگ» در ولایت پروان تازهترین جنگ «جبهه آزادی» با گروه تروریستی طالبان بود که هفته گذشته به وقوع پیوست و در آن هفت سرباز جبهه آزادی قربانی شدند. جبهه آزادی که بیشتر از سربازان نیروهای ارتش، پولیس و استخبارات نظام جمهوری(حکومت پیشین افغانستان) تشکیل شده است، یکی از سه جریانی است که به گونه آشکار با خط مشی بیان شده علیه طالبان مبارزه میکنند. زنان معترض، جبهه آزادی و جبهه مقاومت ملی؛ سه جریان مدنی، مسلح و سیاسی استند که عملا در میدان حضور دارند.
دو روز پس از سقوط نظام جمهوری و روی کار آمدن گروه تروریستی طالبان زنان به خیابانهای کابل ریختند و جنبش مدنی زنان علیه طالبان به راه افتاد. اکنون که حدود بیست ماه از تسلط طالبان بر کشور میگذرد، زنان، به ویژه دختران جوان در شهر کابل بیش از ده گروه اعتراضی تشکیل داده و اکثریت آنها در ولایات مختلف نیز اعضای خودشان را جلب و فعال کردهاند. زنان معترض همچنین یک ائتلاف متشکل از دستکم شش گروه اعتراضی تشکیل داده و پیش از این نیز برخی از برنامههای اعتراضی شان را به گونه مشترک و یا همزمان در نقاط مختلف شهر کابل و ولایات از جمله بیشتر در بلخ، هرات، بدخشان، بامیان، تخار و غور برگزار میکردند.
براساس شعارها، اعلامیهها، بیانیهها و قطعنامههای زنان معترض که تاکنون در برنامههای اعتراضی و کنفرانسهای خبری شان اعلام کردهاند، آنها خواست واحد و آشکار دارند: جهان بدون تروریست، افغانستان آزاد و جامعه برابر.
از خواستها، پیشنهادها و انتقادهای زنان معترض که به آدرس جامعه جهانی به ویژه سازمان ملل متحد حواله میشود، به سادگی میشود متن پیام آنها را درک کرد که جهان را نسبت به گسترش تروریزم هشدار میدهند، به مبارزهی مشترک علیه تروریزم تأکید دارند و حضور طالبان در قدرت را زمینهساز رشد و توسعه تروریزم در جهان میدانند. با توجه به همین مسأله، زنان معترض همواره تأکید ورزیدهاند که جامعه جهانی با درک مسئولیتهای حقوقی و قانونی شان براساس کنوانسیونهای بینالمللی در کنار مردم افغانستان بایستند و از جریانهایی که برای پایین کشیدن طالبان از قدرت و آزادی کشور از اشغال این گروه مبارزه میکنند حمایت نمایند. زنان معترض همچنین برای ساختن یک جامعه برابر تلاش دارند که از متن سخنان و پیامهای آنان دریافت میشود نخستین گام برای رسیدن به هرگونه عدل و برابری در کشور مستلزم تأمین برابری جنسیتی است. زیرا زنان بزرگترین قشر انسانی این جامعه است که حدود نصف نفوس جامعه را تشکیل میدهند و بدون درنظرداشت هرگونه گرایش و تعلق قومی، زبانی، مذهبی، جغرافیایی یا عقیده سیاسی، بخاطر جنسیت شان مورد تبعیض و ستم قرار گرفتهاند. برداشتن دیوار جنسیت و تشکیل یک جامعه برابر نیازمند حمایت سیاسی، آموزش همگانی و تقویت زنان است. اما طالبان به عنوان گروه مسلط بر سرنوشت مردم و قدرت این سرزمین، آپارتاید جنسیتی را زیربنای سیاست خویش قرار داده است. نه تنها زنان را به کلی از قدرت و سیاست حذف کرده و تمام امکانهای برابری جنسیتی را از جامعه برداشته است، بلکه تبعیض سیستماتیک را با گسترش هراس و محدودیت در متن جامعه تقویت میکنند و نیز در مدارس دینی و معارف و دانشگاهها آموزش میدهند.
همین وضعیت و عملکردهای طالبان است که زنان بارها به صراحت به مردم افغانستان و جامعه جهانی گفتهاند که «سرنگونی طالبان» تنها راهکار عبور از بحران و ایجاد یک دولت دموکراتیک و تشکیل حکومت فراگیر است که در آن شهروندان نه براساس جنسیت و قومیت بلکه براساس شایستگی و تعهد خود صاحب مسئولیت و صلاحیت شوند.
جبهه مقاومت ملی که به رهبری احمد مسعود پس از سقوط کابل، ولایت پنجشیر را به عنوان پایگاه مقاومت خود علیه طالبان انتخاب کرده بود نیز هنوز در موضع ضدطالبان باقی مانده است. اگرچند پس از سقوط پنجشیر و قربانی شدن شمار زیادی از سربازان جبهه مقاومت ملی، عملا کنترل پنجشیر به دست طالبان افتاد، اما اعضای این جبهه در نقاط مختلف کشور از جمله در پنجشیر، پروان، کاپیسا، بغلان، بدخشان و تخار حضور دارند. جبهه مقاومت ملی در نشستها، کنفرانسهای خبری و اعلامیههای متعدد از مواضع زنان معترض در مقابل طالبان، حمایت کرده است.
جبهه آزادی که بنابر گزارشهای منتشر شده از سوی خود این جبهه بیشتر از سربازان ارتش، پولیس و امنیت ملی نظام جمهوری(حکومت پیشین افغانستان) تشکیل شده است، در ولایتهای کابل، پروان، پنجشیر، کاپیسا و چند ولایت دیگر حضور دارد. براساس معلوماتی که از سوی این جبهه منتشر میشود و مسئولیت عملیاتی بر مواضع طالبان را که به عهده میگیرند، جنگ چریکی را به صورت پراگنده به پیش میبرد. اما محتوای پیامها و اعلامیههای این جبهه نشان میدهد که به صورت منسجم عمل میکنند و به چیزی به غیر از براندازی طالبان با اسلحه باور ندارند.
نقطه مشترک جبهه آزادی با دو جریان ضدطالبانی نخست این است که به حقوق بشر، حقوق زنان و برابری جنسیتی تأکید میورزد. جبهه آزادی نیز بارها از مواضع زنان معترض حمایت و بر تأمین حقوق زنان در جامعه تأکید نموده است.
قربانی شدن سربازان جبهه آزادی در نبرد سالنگ موج عظیمی در افکار عمومی ایجاد کرد. رسانههای داخلی و بینالمللی فعال در امور افغانستان و شبکههای اجتماعی به صورت گسترده به این مسأله پرداختند. اکثریت قریب به اتفاق کاربران در شبکههای اجتماعی و محتوای رسانهها در کنار جبهه آزادی ایستادند. در واقع این موج نشان داد که افکار عمومی در داخل و خارج از افغانستان چقدر از طالبان متنفر است و از جریانهای ضد طالبانی حمایت میکند. تا کنون برخورد جنگجویان طالبان با زنان معترض نیز همواره مورد نکوهش مردم قرار گرفته است. قبل از سقوط پنجشیر، مردم ابراز امیدواری میکردند که حداقل یک جغرافیای مشخصی برای گسترش حوزه مقاومت مردم علیه طالبان باقی بماند.
در واقع هر جریانی که در موضع ضدطالبان بایستد، در بین مردم افغانستان از محبوبیت خاصی برخوردار میشود. هیچ دلیل واضحتر از واقعیت زندگی مردم در سایهی شوم طالبان این رویکرد عمومی را توجیه نمیتواند. طالبان از حذف زنان، قتل مخالفان و شکنجهی منتقدان گرفته تا کوچ اجباری و قتل عام هزارهها، تاجیکها و ازبیکها و ایجاد قولاردوهای انتحاری برای تهدید امنیت منطقه و جهان؛ همه را در برنامه دارند و عمل میکنند.
این روزها که شماری از احزاب سیاسی در ترکیه و دیگر نقاط دنیا مصروف چانهزنی برای شراکت در قدرت هستند و شماری از چهرههای شاخص(به شمول زنان و مردان) به خاطر تعلق قومی در حال لابیگری برای رسمیت یافتن و بقای طالبان هستند، جنبش زنان در قالب گروههای مختلف اعتراضی، جبهه آزادی و جبهه مقاومت ملی به عنوان گروههای مدنی، مسلح و سیاسی در کنار مردم ایستادهاند تا مردم افغانستان و جامعه جهانی را به «براندازی طالبان از قدرت» متقاعد سازند که جهان بدون طالبان، امنتر و مرفهتر خواهد بود و افغانستان زیر سایه طالبان هرگز آزادی، امنیت، دموکراسی و برابری را تجربه نخواهد کرد.