نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنان روستایی؛ کارگران تمام‌وقت ولی بی‌مزد و بی‌صلاحیت

  • سایه
  • 11 ثور 1402
9340215224258441513

امروز اول ماه می روز جهانی کارگر است. در افغانستان وقتی حرف از کارگر به میان می‌آید بیشتر تصویر مردان کارگر در ذهن مردم نقش می‌بندد؛ اما از زنان کارگر که در سراسر کشور بیشترشان کارگران بدون مزد و بی‌نام و نشان هستند حرفی گفته نمی‌شود. در هر خانواده‌ی افغانستانی و بیشتر در روستاها، چندین زن کارگر زندگی می‌کنند که همیشه در حال کار هستند، ولی مزد حاصل کار شان به مردان خانواده می‌رسد.

با تسلط گروه تروریستی طالبان و افزایش چشم‌گیر بیکاری و گرسنگی در تمام سطح‌های جامعه و منع کار زنان و بسته شدن مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به روی دختران از سوی این گروه، تناقص بزرگی میان زندگی زنان در شهر و روستا ایجاد شده است. زنان در شهرها به پستوهای خانه کشانده شده‌اند و زنان روستایی بیشتر از هر زمانی مجبور هستند دست به کشاورزی و دام‌پروری/مالداری بزنند. از آن‌جایی که زنان روستایی در تمام عمرشان مجبور هستند ضمن «امور منزل» یعنی فرزندپروری، پخت‌وپز و شست‌ورفت خانه، در کنار مردان خانواده نیز کار کنند، با افزایش فقر و بیکاری مجبور شده‌اند که بیشتر از هر زمان دیگر و بالاتر از توان‌شان کار کنند.

جمعی که بعد از تسلط گروه طالبان به نیروی کار شاقه در روستاها افزوده شده‌اند دختران دانش‌آموز و دانش‌جویانی هستند که از ادامه‌ی آموزش بازمانده‌ و مجبور شده‌اند به روستاها برگردند.

عاطفه الهام یکی از دخترانی است که بعد از بسته شدن دانشگاه‌ها به روی دختران، مجبور شده است به روستا برگردد و حالا برای کمک به درآمد خانواده به باغداری مصروف است. او در باره‌ی شرایط زندگی، کارگری در روستان و دور ماندن از آموزش به نیمرخ گفت: «در دانشگاه پولی تخنیک رشته‌ی مهندسی را می‌خواندم و سال سوم بودم که گروه طالبان ما را از رفتن به دانشگاه منع کرد، بعد از بسته شدن دانشگاه مجبور شدم به قریه بیایم و حالا باغداری می‌کنم.»

به گفته‌ی عاطفه، پولی که از فروش میوه‌ها به دست می‌آید بیشتر مصرف هزینه‌ی تفریح و مهمانی‌های پدرش می‌شود و از آن پول هیچ چیزی به او و مادرش نمی‌رسد.

«شاید نزدیک به ۳۰ هزار افغانی از فروش سیب‌هایی که هر سال مادرم از آن نگهداری می‌کند به دست پدرم می‌رسد، ولی از آن هیچ چیزی به مادرم نمی‌رسد و پدرم مصرف تیل موترش می‌کند و با دوستانش تفریح می‌روند و یا مهمانی می‌گیرند. هر سال وقتی سیب‌ها را می‌فروشد مهمانی پدرم هم شروع می‌شود.»

بر اساس تخمین سازمان ملل متحد یک چهارم زنان جهان در روستاها زندگی می‌کنند. جایی که زیر سلطه مردسالاری به شدت منزوی، مظلوم و تبدیل به اشیاء می‌شوند. اما در افغانستان که بیشتر از ۸۰ درصد مردم در روستاها زندگی می‌کنند، جایگاه زنان در تمام دوره‌های تاریخ همسان به شی بوده و بر حسب سلطه‌ی فرهنگ سنتی، قبیله‌ای و تا حدی عرفی، مشخص می‌شود. با این‌که عنصر دین در افغانستان به شدت قدرت خود را بر تمام ابعاد زندگی مردم حفظ کرده است، اما در روستاهای افغانستان، نگاه به جایگاه زنان بیشتر از این‌که از منظر دینی دیده شود، از منظر سنتی و عرفی نگریسته می‌شود.

با آن‌که طرح توسعه اقتصاد روستاهای افغانستان در دولت پیشین طی ده سال از سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۸ میلادی برنامه‌ریزی شده بود و بخش عمده‌ی این طرح روی تقویت و حمایت صنایع روستایی زنان و تولیدات آن متمرکز بود، اما با وجود مشکلات زیاد و فساد در سطح رهبری حکومت نتیجه‌ی خوبی در پی نداشت و زندگی زنان روستایی دچار تغییرات قابل توجه نشد.

صبرجان، زن روستایی ۴۶ ساله‌ است. او در یکی از روستاهای ولسوالی جاغوری ولایت غزنی زندگی می‌کند. صبرجان از زمانی که به یاد می‌آورد تا حالا روی زمین‌های زراعتی کار کرده است و به گفته‌ی خودش پول حاصل فروش محصولات همیشه به شوهرش تعلق می‌گیرد. او فقط ابزار کار و کارگر بدون مزد است و تنها سودی که از کار در مزرعه می‌برد، افزایش درآمد مرد خانواده است.

صبرجان در این مورد به نیمرخ گفت: «من همیشه بیشتر از شوهرم کار می‌کنم، وقتی شب به خانه می‌روم مجبورم برای شب هم نان بپزم، زمان کار من و تمام زنان قریه از ساعت پنج صبح شروع می‌شود و تا ساعت دوازده شب طول می‌کشد، ولی برای مصرف باید از شوهرم اجازه بگیرم و از او پول بخواهم.»

همچنان بخوانید

با توجه به این‌که در افغانستان مردان به تنهایی نمی‌توانند مسئولیت تمام مخارج خانه را بر عهده بگیرند، هزینه‌ی بالای خانواده‌های پرجمعیت مردها را در عرصه رفع نیازمندی‌های خانواده با مشکل روبرو می‌کند.

زنان در کنار آن‌که به زراعت مصروف هستند، به صنایع دستی و دام‌پروری(نگهداری حیوانات اهلی مثل گاو، گوسفند، بز، مرغ و…) می‌پردازند و از این طریق بخش عمده‌ی نیازمندی خانواده‌ها را رفع می‌کنند. تمام فراورده‌های لبنی در روستا‌ها توسط زنان تولید می‌شود. در روستاهایی که بازار فروش این محصولات باشد، زنان از فروش لبنیات و فراورده‌های آن درآمد قابل توجهی دارند و بخشی از مخارج سالانه‌ی خانواده را تأمین می‌کنند.

صبرجان در ادامه‌ی حرف‌هایش گفت: «در آمد غیر از زمین نداریم و شوهرم هم به خودش زحمت نمی‌دهد که بیشتر کار کند. من مجبورم در کنار کار زمین‌داری، خامک‌دوزی کنم و با فروش آن خرج زندگی خودم را که هیچگاه شوهرم به آن توجه نمی‌کند، تأمین کنم. پولی که از فروش کچالو و پیاز در می‌آوریم را شوهرم مصرف می‌کند.»

صبرجان بیشتر هزینه‌ی خانواده‌اش را با فروش بز و گوسفند برطرف می‌کند و شاید بیشتر از ۸۰ درصد هزینه‌های زندگی خانواده‌اش را خودش تأمین می‌کند.

«من از بهار تا خزان بز و گوسفند نگهداری می‌کنم و در شروع زمستان مردم به خاطر قدید/لاندی زمستانی از من ‌می‌خرند و با پول آن آرد و برنج و مواد غذایی زمستان را تکمیل می‌کنم.»

صنایع دستی در کنار آن‌که در روستاها استفاده می‌شود، به‌عنوان آثار دستی با ارزش در بازارهای شهر و همچنین بازارهای بین‌المللی نیز به فروش می‌رسد و زنان روستایی روی صنایع دستی به عنوان یکی از اصلی‌ترین منابع درآمد در کنار مالداری تمرکز دارند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: روز جهانی کارگر
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00