نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

بازار کساد صنایع دستی زنان

  • صنوبر
  • 28 ثور 1402
صنایع دستی افغانی

این روزها خیابان‌های کابل بوی غربت می‌دهد. چپن‌های سیاه و برقع آبی جاگزین لباس‌های رنگارنگ مدرن و سنتی زنان شده است. اما شادی، آراستگی و پوشش‌های فرهنگی و سنتی فرهنگ هزارگی به نقطه‌ی کور دوربین طالبان رفته است.

زنان و دختران برای حفظ پوشش فرهنگی و سنتی هزارگی و ایستادگی در برابر پوشش تحمیلی طالبان، لباس‌های دست دوزی با قدمت تاریخی تهیه می‌کنند. آنان در محافل شادی لباس‌های خامک‌دوزی و گرافی، خال، نه‌گله، گل سیب و دودامنه را که جزی از فرهنگ بومی هزارگی به شمار می‌رود با هزینه‌های نسبتاً گزاف و درمواردی با هزینه‌ی اقتصادی می‌پوشند، اما درخیابان‌ها مجبورند لباس‌های سنتی را با رنگ‌های تیره و بلند بپوشند یا حداقل چپن سیاه طالبانی.

بازار فروش پارچه‌های سنتی و قدیمی هزارگی

احمد ضیا مالک یکی از دکان‌های رخت فروشی در غرب کابل که از شش سال به این سو مشغول فروش رخت است به نیمرخ می‌گوید که اخیراً علاقه‌ی زنان به تولید لباس‌های سنتی بیش‌تر شده و دکانداران نیز قدیمی‌ترین پارچه‌های سنتی را بنا به درخواست مشتریان شان به بازار عرضه می‌کنند.

احمد ضیا می‌گوید: «علاقمندی زنان به خرید پارچه‌های سنتی و قدیمی بیش‌تر شده است. زنان این‌جا می‌آیند پارچه‌ها را می‌بینند گاهی نمی‌توانند بخرند، اما شماری در مناسبت‌های چون: عید، سال‌گیره، عروسی و نامزدی بیش‌تر پارچه‌های سنتی می‌خرند. این روزها لباس‌هایی چون: شال هزارگی یا همان لباس خامکدوزی، خال و نه‌گله را می‌خرند و پارچه‌های گل سیب هم مورد توجه خاص قرار گرفته است.»

به گفته‌ی ضیا، بازار پارچه‌های قدیمی هزارگی اکثر اوقات به سفارش‌های خارج از کشور متکی است. قیمت‌های این پارچه‌ها از 150 افغانی شروع شده تا نزدیک به 2500 افغانی است.

صرف زمان زیاد و درآمد کم زنان از تولید صنایع دستی 

گرافی، خامکدوزی روی یخن، دامن، آستین، چادر زنان، کلاه، لباس‌های مردانه و طفلانه را معمولاً زنان تهیه می‌کنند و به دکانداران می‌فروشند. شماری از این زنان به نیمرخ می‌گویند که زمان زیادی را صرف تولید صنایع دستی می‌کنند، اما درآمد آن نسبت به زمان کار روی آن بسیار ناچیز است.

شیما مالستانی زن میان‌سال که لباس‌ها را خامکدوزی و گرافی می‌کند، می‌گوید: درآمدش از این ناحیه کافی نیست، اما از کودکی در غزنی و سپس درکابل مشغول این کار بوده است، برای همین به تولید صنایع دستی ادامه داده است.

شیما به نیمرخ گفت: «دوختن یک پارچه یخن یک ماه زمان می‌برد، اما در نهایت به 2500 یا 300 افغانی فروخته می‌شود؛ آنهم اگر مشتری خارجی پیدا کنم وگرنه مجبور می‌شوم تا 1500 افغانی هم بفروشم.»

شوهر شیما در عربستان سعودی کار می‌کند و پسرانش نیز برای ادامه‌ی تحصیلات شان به قزاقستان رفتند، او با دو دخترش درکابل زندگی می‌کند و به لحاظ مالی نیازی به این دستمزد ندارد، اما چون توانایی این کارو کسب درآمد هرچند ناچیز را دارد صنایع دستی تولید می‌کند و از آن لذت می‌برد.

محدودیت‌های طالبان بر تولید و فروش محصولات صنایع دستی زنان

زینب رضوانی ۳۵ ساله، مسؤول یک‌کارگاه خیاطی زنانه در غرب کابل، با وجود محدودیت‌ها بر کار زنان از سوی طالبان، هنوز هم به دوخت لباس‌های مد روز و سنتی زنان می‌پردازد.

همچنان بخوانید

زندگی از نوک سوزن می‌گذرد

زندگی از نوک سوزن می‌گذرد

15 قوس 1401
دنیای ماه بیگم و دار قالی

دنیای ماه بیگم و دار قالی

10 قوس 1401

او کم‌تر به کارگاه خیاطی‌اش می‌رود و گاهی سفارش‌های مشتریانش را گرفته و برای دوختن به خانه می‌برد و از تلاش زنان برای احیای پوشش‌های سنتی هزارگی و هم‌چنان شاد زیستن آنان انگیزه و انرژی می‌گیرد.

زینب می‌گوید: «معمولاً مشتری‌هایم برای تهیه‌ی لباس در محافل خوشی، مانند: سال‌گیره، نامزدی و عروسی برایم رخت و مدل مدنظر شان را می‌آورند که اکثر شان لباس‌های سنتی و تهیه شده از صنایع دستی‌اند.

انسیه بیانی (اسم مستعار) یکی از زنان تجارت پیشه است که از سال 2016 به این سو لباس‌های سنتی، کفش و کلاه هزارگی تولید کرده و به فروش می‌رساند، اما پس از محدودیت گروه تروریستی طالبان بر کار زنان، او فروش محصولاتش را به گونه‌ی آنلاین پیش می‌برد و دکانش دراختیار شوهرش قرار گرفته است.

طالبان درحالی‌که زنان را از کار و تحصیل منع کردند، اما در نمایشگاه بین‌المللی افغانستان که این هفته در کابل برگزار شده بود، به زنان نیز اجازه دادند که محصول‌های صنایع دستی شان را به نمایش بگذارند.

انسیه یکی از آن زنانی‌ست که اجازه‌ی رفتن به محل کارش را ندارد، اما به درخواست طالبان محصولاتش را در این نمایشگاه، به نمایش گذاشته بود.

او به نیمرخ گفت: «مقدار اندکی محصولاتم در نمایشگاه فروخته شد، اما ای کاش! زنان همیشه می‌توانستند آزادانه کار کنند، من نیز پس از ختم نمایشگاه، محصولاتم را دوباره به دکان چیدم و از خانه سعی می‌کنم به گونه‌ی آنلاین مشتری جذب کنم.»

گروه طالبان با صدور ده‌ها فرمان محدود کننده‌ بر زنان، مجال شادزیستن، کار، فعالیت و حتا انتخاب پوشش را از زنان گرفتند، اما زنان هنوز هم دور از چشم طالبان برای حفظ هویت و فرهنگ خود تقلا کرده به زندگی و زیبایی فکر می‌کنند. در اوج فضای خفقان‌آور طالبانی به خود و مناسبت‌های زندگی شان اهمیت می‌دهند و سعی می‌کنند در محفل‌های خوشی و سایر مناسبت‌ها، با ظاهر زیبا و آراسته ظاهر شوند و با موسیقی برقصند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: صنایع دستی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»
هزار و یک شب

«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

2 جوزا 1402

خانه‌‌ای‌ قدیمی با دیوارهای رنگ و رو رفته و بعضاً فروریخته‌اش، سمیه 14 ساله و مادرش کریمه 33 ساله‌ را درون یکی از اتاق‌های کوچکش که تا سوراخ شدن دیوارهایش چیزی نمانده جا داده است. این خانه در دورترین نقطه‌ی غرب کابل...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
هزار و یک شب

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00