نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

650 روز سیاه

  • نیمرخ
  • 30 ثور 1402
بسته-شدن-مکاتب

بیش از 650 روز از آن لحظه‌ای سیاه گذشت. لحظه‌ای که رهبر طالبان فرمان ظالمانه‌ی مسدود شدن دروازه‌های مکتب‌ها را به روی دختران بالاتر از صنف شش صادر کرد. فرمان که با واکنش‌های گسترده و محکومیت‌های فراوان به همراه شد، اما تأثیر بر تصمیم طالبان هراس‌افگن نگذاشت.

طالبان گفته بودند که تا امر ثانی مکتب‌ها به روی دختران بالاتر از صنف شش بسته خواهد بود، چون از نظر آنان نصاب آموزشی دوره‌ی جمهوریت مشکل داشت و فضای مکتب‌ها از مصؤونیت لازم برای دختران برخوردار نبود.

اکنون که بیش‌تر از 650 روز از این فرمان ظالمانه‌ و شرم‌آور می‌گذرد، طالبان نه طرحی برای مصؤونیت دختران دانش‌آموز ارایه کردند و نه دروازه‌های مکتب‌ها را باز، بلکه در ادامه؛ دروازه‌های دانشگاه‌ها را نیز به روی دختران دانشجو بستند و زنان را از کار کردن در نهادهای دولتی و غیر دولتی منع ساختند.

بهانه‌ی طالبان به خاطر مسدود کردن دروازه‌های مکتب‌ و دانشگاه‌ به روی دختران ظالمانه، زشت و ناپسند است. واقعیت این است که طالبان و فرهنگ طالبانی دشمنان آشکار زنان اند. از نظر طالبان و تفکر طالبانی زن انسان درجه دو و حضور آن در جامعه غیر اسلامی و غیر قابل پذیرش است. اقدام طالبان برای بستن دروازه‌های مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به روی دختران و منع کار زنان در نهادهای دولتی و غیر دولتی، ریشه در همین برداشت و تفکر دارد.

فرهنگ و فکر طالبانی حضور معنادار زن را در جامعه بر نمی‌تابد. طالبان در دور نخست حاکمیت شان نیز اقدام به حذف سازمان‌یافته زنان از جامعه کردند. حضور و ادامه‌ی حاکمیت طالبان به معنای تداوم جهل‌ورزی و انکار حقوق زنان است. دوام حضور و حاکمیت این گروه، غیابت زنان را از جامعه در پی داشت و دارد.

وقت این گروه برای بار دوم بر کشور و سرنوشت باشندگانش حاکم شد، گمان می‌رفت که آنها تغییر کرده باشند و دست از رفتارهای ظالمانه و تحجری بردارند؛ اما چنین نشد. با حاکمیت دوباره‌ی طالبان، زنان بار دیگر به حاشیه رانده شدند. حضور و نقش آنان در جامعه انکار شد. طالبان در نزدیک به دو سال حاکمیت شان، زنان را به گونه‌ی سیتماتیک از جامعه حذف کردند.

نا گفته پیداست که طالبان اراده‌ی برای بازگشایی دروازه‌های مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به روی دختران ندارند. چون نه خواست شان این است و نه فشاری بر آنها وجود دارد تا تن به این خواسته بدهند. طالبان تا اکنون حاکمان بلامنازعه‌ی بوده‌اند که بر همه‌ی اقشار جامه به ویژه زنان با بی‌رحمی تمام حکم رانند و حقوق آنها را پایمال ساخته‌اند و به هیچ کسی هم پاسخ‌گو نیستند.

این باور که طالبان تغییر کرده‌اند، خوابِ بیش نبود و نیست. طالب تغییرناپذیر است؛ چون تغییر اندیشه‌ی طالب، مرگ طالب است. معنای واقعی طالب خشونت، افراطیت و گسترش جهل و تاریک‌اندیشی است. آنها ابزارهای خشونت را نیز در اختیار دارند. انتظار این که طالبان دروازه‌های مکتب‌ها و دانشگاه‌ها را بگشایند، انتظار بی‌جایی‌ست.

واقعیت این است که این گروه هراس‌افگن نمی‌خواهد زنان در جامعه حضور یافته و به عنوان عناصر فعال و سازنده نقشی در تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشند. با توجه به امکانات و فرصت‌های که این گروه خشونت‌پیشه در اختیار دارد، آنها را جرأت و فرصت عمل بیش‌تر می‌بخشد تا برنامه‌های تحجری شان را اجرایی سازند.

برای همین طالبان هیچ تمکینی به خواسته‌های اکثریت مردم افغانستان که باز شدن دروازه‌های مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به روی دختران بود نکردند. شماری از کشورها و سازمان‌های بین‌المللی نیز ضمن محکوم کردن این اقدام طالبان، مکرراً از آنان خواستند که در باره‌ی این تصمیم شان تجدید نظر کنند، طالبان اما آن را مداخله در امور داخلی عنوان کردند.

همچنان بخوانید

کودک معلول و رنج عبور از خشونت جامعه

کودک معلول و رنج عبور از خشونت جامعه

15 ثور 1402
ندیمه رسولی؛ از خانه‌نشینی در افغانستان تا پذیرش در بورس تحصیلی 90 هزار یورویی در آلمان

ندیمه رسولی؛ از خانه‌نشینی در افغانستان تا پذیرش در بورس تحصیلی 90 هزار یورویی در آلمان

17 حمل 1402

لذا منع دختران از آموزش و تحصیل پیام واضح برای همه دارد. دشمنی با دانش، انکار حضور و حقوق زنان، تباهی سرنوشت و زندگی میلیون‌ها دختر، گسترش جهل‌ورزی و افراطیت و جامعه‌ی وامانده در تاریکی و بحران. حتا اگر طالبان مجبور به بازگشایی مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به روی دختران شود، بازهم تغییری در این دیدگاه و پیام آنها نمی‌آید. زیرا طالبان نصاب تعلمی و تحصیلی مکتب‌ها و دانشگاه‌ها را چنان دست خواهند زد که جز خوراک برای آفراط‌گرایی، چیزی دیگری در آن نخواهد بود.

مردم در افغانستان از سوی طالبان به گروگان گرفته شده‌اند. هرگونه صدای اعتراضی خفه می‌شود. دیدگاه انتقادی سرکوب و مخالفت با تصمیم‌های ظالمانه و شرم‌آور طالبان ضد ارزش‌های دینی و علیه منافع ملی اطلاق می‌گردد.

در چنین شرایطی جهانیان نباید چشم و گوش بسته با طالبان وارد تعامل شوند. بار سنگین این مسؤولیت به دوش قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی و سازمان ملل نیز است. قدرت‌های بزرگ و سازمان ملل باید موضع روشن در قبال پیام واضح طالبان برای نه گفتن به دانش‌ و دانش‌افروزی بگیرند و از هرگونه تعامل با طالبان که سبب تقویت آنها شود، خود داری کنند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق آموزش زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»
هزار و یک شب

«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

2 جوزا 1402

خانه‌‌ای‌ قدیمی با دیوارهای رنگ و رو رفته و بعضاً فروریخته‌اش، سمیه 14 ساله و مادرش کریمه 33 ساله‌ را درون یکی از اتاق‌های کوچکش که تا سوراخ شدن دیوارهایش چیزی نمانده جا داده است. این خانه در دورترین نقطه‌ی غرب کابل...

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
هزار و یک شب

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00