نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

افزایش ازدواج‌های‌ اجباری و مرگ‌اندیشی در میان دختران بازمانده از آموزش

  • نیمرخ
  • 31 ثور 1402
مکتب-دخترانه

پس از فروپاشی نظام جمهوری و تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان،‌ این گروه اعلام کرد که مکتب‌های دخترانه تا اطلاع ثانی مسدود است، اکنون 654 روز از اطلاع ثانی طالبان می‌گذرد و دختران هنوز به بازشدن مکتب‌ها چشم دوخته‌اند. طالبان با ممانعت از تحصیل دختران و حضور زنان در ادارات، جلوگیری از فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان و اعمال محدودیت‌های شدید بر رفتار و کردار زنان در افغانستان، جوی پر از اختناق و سیاهی را بر فضای این کشور حاکم ساخته‌اند.

یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای بیست سال گذشته در افغانستان ایجاد زمینه‌ی آموزش برای دختران پس از سقوط دور اول گروه طالبان بود، آمارها نشان می‌دهد که از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ تحصیلات ابتدایی از نهصد هزار به ۹.۲ میلیون افزایش پیدا کرده و سهم تحصیلات دختران و زنان نیز از صفر به رشد ۳۹ درصد رسیده بود.

گروه تروریستی طالبان از آغاز شکل‌گیری در دهه 70 خورشیدی، با زنان سر دشمنی داشت، در نخستین دوره حکومت‌شانبر افغانستان در سال‌های 1375 تا 1380، تصویرهای سیاه و غیر انسانی از رفتار با زنان از خود به نمایش گذاشتند. این گروه در آن زمان نیز دختران را از رفتن به مکتب منع کرده بود، تمام زنان خانه‌نشین شده بودند و دختران و زنان جوان را به جرم خروج از خانه، حرف زدن با دیگران و برقع نپوشیدن در ملاعام شلاق می‌خوردند.

این کابوس با حمله آمریکا به طالبان در افغانستان، به پایان رسید. در ۲۰ سال بعدی، آن تصویرهای تاریک آرام آرام جای خود را به تابلوهایی درخشان و پرنقش‌ونگار دادند.

در دوران حکومت طالبان در سال‌های پیش از ۱۳۸۰ در افغانستان، این کشور تنها ۷ دانشگاه دولتی داشت. پس از آن؛ تعداد دانشگاه‌های دولتی و نهادهای آموزشی به ۳۹ (۲۴ دانشگاه و ۱۵ مرکز آموزش عالی) افزایش یافته بود؛ این همه در حالی بود که تا پایان دور اول حکومت گروه طالبان، دانشگاه‌های خصوصی وجود نداشتند؛ اما در سال ۱۴۰۰، تعداد دانشگاه‌های خصوصی در کشور به ۱۲۹ و نهادهای عالی آموزشی خصوصی برآورد شده‌ بود.

با به قدرت رسیدن دوباره طالبان فرمان بسته شدن مکتب‌های از سوی این گروه صادر شد. منع کار زنان در نهادهای دولتی وغیر دولتی، جلوگویری از هرگونه فعالیت زنان در زمینه‌های مختلف، اعمال محدودیت بر پوشش، رفتار، سفر و همه جوانب زندگی خصوصی و اجتماعی زنان، از طرف این گروه دوباره از سر گرفت.

به باور عموم گروه طالبان، از زنان و دختران به عنوان سپر دفاعی در میدان سیاست استفاده می‌کنند و با وضع محدودیت‌ها بر زنان و باز نکردن مکتب‌های دخترانه، می‌خواهند از این موضوع امتیاز و مشروعیت خود را از جامعه‌یجهانی بگیرند.

اما زنان و دختران نه تنها در زمینه‌ی آموزش قربانی شده‌اند، بلکه با بسته شدن مکتب‌های دخترانه و وضع محدودیت‌های اجتماعی بر پوشش، گشت و گذار و سفر، آنها با شرایط بد روانی روبه رو شده‌اند و از سوی افزایش بیکاری و فقر در کنار بسته ماندن مکتب‌های دخترانه خانواده‌ها را مجبور کرده است دختران‌شان را وادار به ازدواج اجباری کنند که این امر باعث افزایش خودکشی‌ در میان دختران جوان نیز شده است.

مشکلات روانی

فشارهای روانی که ناشی از محدویت‌ها و بسته ماندن مکتب‌ها به روی زنان و دختران دانش‌آموز وارد شده، بسیار گسترده و جبران‌ناپذیر است. لیلا احمدی مادر دو دانش‌آموز است که دخترانش بعد از قدرت‌گیری طالبان از آموزش باز مانده و مجبور شدند در خانه بمانند. او در این مورد به نیمرخ گفت: «دختر بزرگم دانش‌آموز صنف یازدهم مکتب بود و بعد از بسته شدن مکتب، دچار وضعیت بد روحی شده و یک‌بار با خوردن قرص خواب‌آوار اقدام به خودکشی کرده‌است،» به گفته‌ی لیلا او نتوانسته است به دلیل مشکلات مالی زمینه‌ی آموزش زبان و دیگر مهارت‌ها را برای دخترانش فراهم کند و به دخترانش کمک کند تا با شرایط پیش‌آمده مبارزه کنند. او در ادامه گفت: «شوهرم در زمان جمهوریت در ریاست ترافیک کار می‌کرد، بعد از این‌که طالبان مستقر شدند شوهرم را از کار برکنار کرد و حالا دست فروشی می‌کند.»

فیروزه دختر 21 ساله‌ای است که بعد از آمدن گروه طالبان و بسته شدن مکتب‌ها با مشکلات روانی زیادی روبرو شده و مجبور شده است به داروهای آرام‌بخش رو بیاورد. او در ادامه‌ی صحبت‌هایش در این مورد به نیمرخ گفت: «افسردگی‌ام تا همین دو ماه پیش در حدی بود که نمی‌توانستم اندک‌ترین سر و صدا را تحمل کنم، این وضعیت تا جای رسید که سه هفته خودم را در اتاق حبس کرده بودم و به گونه‌ی جدی به خودکشی فکر می‌کردم.» حالا فیروزه چند هفته می‌شود که به کمک یکی از دوستانش زیر روان درمانی قرار گرفته است.

همچنان بخوانید

ازدواج ناخواسته

ازدواج ناخواسته؛ راهی برای نجات از نکاح اجباری با طالبان

4 جوزا 1402
«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

2 جوزا 1402

این همه باعث شده است دختران بازمانده از آموزش که خانه‌نشینی، بیکاری و انتظار دوام‌دار آنان را با مشکلات روحی و روانی دچار کرده است تا جای که شماری از آنها به مرگ‌ می‌اندیشند.

این در حالی است که بیش‌تر خانواده‌ها به دلیل افزایش فقر و بیکاری نمی‌توانند دختران‌شان را به آموزشگاه‌ها بفرستند.حلیم ساقی در این مورد به نیمرخ گفت: «من قبل از آمدن گروه طالبان دخترانم را حمایت کردم تا آینده‌ بهتر را برایشان رقم بزنند، ولی دختر بزرگم همین سه ماه پیش باید آمادگی تافل می‌خواند و برای گرفتن بورسیه در خارج از کشور آماده می‌شد، من نتوانستم هزینه‌‌ی کورسش را بپردازم.»

ازدواج اجباری؛ بدیل ترسناک برای آموزش دختران

شماری زیادی از دخترانی که به دلیل ممنوعیت گروه طالبان از حق‌ آموزش محروم شده‌اند، به خاطر مشکلات مالی خانواده‌های شان مجبور شده‌اند به ازدواج اجباری و ازدواج زیر سن تن بدهند.

شمیلا (نام مستعار) دانش‌آموز صنف یازده مکتب بود که با منع آموزش دختران توسط طالبان، از آموزش باز ماند و پدرش او را در تابستان سال گذشته مجبور کرد تا با پسر کاکایش نامزد شود. او که به سختی حاضر شد تا در این مورد حرف بزند به نیمرخ گفت: «ازدواج اجباری هم بخشی از مرگ تدریجی است و من به خاطر مشکلات مالی که خانواده‌ام بعد از آمدن گروه طالبان با آن رو به رو شد، این ازدواج را قبول کردم.»

او دلیل حرف نزدن بیش‌ترش را در مورد ازدواجش این‌گونه بیان کرد. «اگر شرایط همین گونه پیش برود و مکتب‌ها بسته بماند و از سوی وضع اقتصادی همین‌گونه رو به نابودی برود بیش‌تر دخترانی که از آموزش بازمانده‌اند مطمیناً مجبور می‌شوند به ازدواج تن بدهد. حالا حرف زدن من چه دردی را برای من و تمام دخترانی که مجبور به این کار می‌شوند دوا می‌کند؟»

هاشم (نام مستعار) پدر شمیلا است، او در مدت 21 ماه بعد از تسلط گروه طالبان نه تنها شمیلا را بلکه دختر دیگرش را هم به عقد پسر خاله‌اش که در اروپا زندگی می‌کند در آورده است. از او دلیل این کارش را پرسیدم، چنین توضیح داد: «سن دختر از 18 سالگی گذشت باید شوهر کند، حالا که امارت اسلامی مکتب‌ها را هم بسته است ماندن دختری جوان در خانه‌ی پدر خیلی خوب نیست؛ من هم دخترانم را به شوهر دادم. اختیار دختر به دست پدرش است، من هم بدی شان را نمی‌خواهم و به عقد پسرهای که بالای شان اعتماد داشتم در آوردم.»

این همه در حالی است که واکنش‌های بین‌المللی، از محکوم کردن‌ تا هشدار دادن به این گروه، هیچ‌کدام نتوانسته‌اند تصمیم طالبان در مورد تحصیل و کار زنان را تغییر بدهند. در حالی که این گروه برای بستن مدارس دخترانه هیچ دلیل مشخصی ارایه نکرده است. این گروه تروریستی در آغاز گفته بودند که با تصمیم‌گیری در مورد لباس دانش‌آموزان دختر و معلمان مطابق با «قوانین شرعی و سنتی افغانستان» مکتب‌های دخترانه را بازگشایی خواهند کرد؛ اما مدتی بعد اعلام کردند که دختران تا تغییر نصاب آموزشی در خانه خواهند ماند. اگر گروه طالبان از این موضع‌شان هم‌چنان پا پس نکشند و نصاب تعلیمی را تغییر بدهند، آینده‌ی دانش‌آموزان و نظام آموزشی افغانستان، سیاه‌تر از همیشه رقم خواهد خورد. آینده‌ی که رشد و گسترش افراط‌گرایی را در پی خواهد داشت.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: ازدواج اجباریخودکشی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»
هزار و یک شب

«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

2 جوزا 1402

خانه‌‌ای‌ قدیمی با دیوارهای رنگ و رو رفته و بعضاً فروریخته‌اش، سمیه 14 ساله و مادرش کریمه 33 ساله‌ را درون یکی از اتاق‌های کوچکش که تا سوراخ شدن دیوارهایش چیزی نمانده جا داده است. این خانه در دورترین نقطه‌ی غرب کابل...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«پریسا از ترس به خود می‌پیچید»
هزار و یک شب

«پریسا از ترس به خود می‌پیچید»

2 جوزا 1402

نویسنده: مزدک معصومیت و نشاط از سراسر وجودش می‌بارد. غرق در زندگی و جهان کودکانه‌اش است. بی‌خیال از ناملایمتی‌های جهان پیرامونش هر گاه و بیگاه را با دنیایی از آرزوهای دل‌انگیز و کودکانه‌اش به سوی خواسته‌ها و...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00