نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

ممنوعیت کار زنان؛ استاد دانشگاهی که با افسردگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند

  • ارزگانی
  • 8 جوزا 1402
افسردگی-استاد-دانشگاه

بیش از پنج ماه پیش، زمانی‌که هنوز کار زنان به صورت کامل ممنوع نشده بود، ماری هر روز صبح، به دفتر کارش در بزرگترین دانشگاه افغانستان می‌رفت، میز کارش را تمیز می‌کرد، به گلدان کوچک دم پنجره‌ی اتاقش آب می‌ریخت و می‌شد بارقه‌های امید را در چشمانش دید.

اما درست از روز سوم جدی 1401 خورشیدی و با صدور دستور ممنوعیت کار زنان از سوی گروه تروریستی طالبان، ماری نیز مانند هزاران زن دیگر، هرگز نتوانست به دفتر کارش برود و بذر امید نیز در دلش خشکید.

حالا شرایط برای او به حدی خفقان آور است که ما برای روایت زندگی‌اش، حتی نمی‌توانیم واضح بنویسیم که او در کدام دانشگاه، کدام دانشکده و دیپارتمنت تدریس می‌کرد و به جای اسم واقعی‌اش از نام مستعار استفاده می‌کنیم.

گروه طالبان به او و استادان دیگر دانشگاه دستور داده‌اند که حق مصاحبه با هیچ رسانه‌ای را ندارند و ما برای حفظ امنیت او، از دانشگاه، دانشکده و دیپارتمنت محل تدریس او نام نمی‌بریم.

ماری اولین زنی بود که به عنوان استاد در یکی از دیپارتمنت‌های دانشکده‌اش تعیین شد. بعد از چند سال تدریس، او برای ارتقای ظرفیت علمی خود به یکی از کشورهای آسیای میانه رفت و دو سال دور از خانه و خانواده، درس خواند و ماستری گرفت.

روزی که با مدرک ماستری به دانشگاه برگشت، با اعتماد به نفس و انگیزه بیشتر وارد صنف درسی شد و به دانشجویان گفت «هرگز ناامید نشوید.»

در دام افسردگی

ماری وقتی به دانشجویانش گفت که ناامید نشوند، هرگز فکر نمی‌کرد روزی برسد که نور امید از دل او رخت ببندد و در دام بیماری وحشتناک افسردگی گرفتار شود.

آن روزها، روزهای امیدواری بود؛ روزهای بود که ماری فکر می‌کرد آرزوهایش برآورده می‌شود، تلاش‌هایش به ثمر می‌نیشند و دانشجویانش که بیشتر شان دختران جوان بودند، به رویاهای‌شان دست می‌یابند.

اما از روزی که ماری به جرم زن بودن خانه‌نشین شد و دانشجویانش به جرم دختر بودن دیگر نتوانستند به دانشگاه بیایند، تمام رویاهایش فرو ریخت.

ماه‌ها خانه‌نشینی و بی‌سرنوشتی، باعث شد که ماری در دام بیماری وحشتناک افسردگی گرفتار شود و با گذشت هر روز، حالش بدتر و بدتر شود.

همچنان بخوانید

زنان آریشگر

مقاومت علیه طالبان و تقلا برای نان؛ زنان آرایشگر بساط کارشان را در خانه پهن کرده‌اند

16 اسد 1402
زنان و کارآفرینی

زنان و کارآفرینی زیر سلطه‌ی طالبان: «نگران هستیم که از تجارت هم منع شویم»

11 اسد 1402

او می‌گوید که «بدترین حس دنیا، حس بی‌هودگی است، حس بی‌ارزشی است و این‌که فکر کنی، به درد هیچ‌کاری نمی‌خوری و باردوش جامعه هستی و من گرفتار چنین حسی شده بودم.»

ماری برای درمان افسردگی شدید خود، مجبور شد که به روان پزشک مراجعه کند و برای چندین ماه تحت درمان باشد.

او می‌گوید: «داکتر گفت باید قبول کنی که تو تنها نیستی، این وضعیت سر همه است، باید بپذیری که تنها سر تو نیست.»

ماری می‌گوید که برایم بسیار سخت بود که در برابر چشمانم « شاهد بربادی نهادی بودم که برای ارتقا و تثبیت جایگاهش در جامعه، سرسختانه مبارزره کرده بودم، اما اکنون به دلیل زن بودن، نمی‌توانستم آن‌جا حضور داشته باشم و دانشجویانم بی‌سرنوشت شده بودند.»

وضعیت روانی ماری بعد از مصرف چهار نسخه دارو، اکنون رو به بهبود است. او به توصیه داکتر دیگر تلویزیون نمی‌بیند، خبر نمی‌شنود، روزها حتی بدون این‌که چیزی نیاز داشته باشد، از خانه بیرون می‌شود تا خانه‌نشینی و دوری از تدریس و دانشگاه، کمتر روانش را آزار بدهد.

یک مرد به جایم کار می‌کند

ماری، در دانشکده‌ای که تدریس می‌کرد، مسئول یکی از دیپارتمنت‌ها نیز بود و علاوه بر تدریس، امورات اداری این دیپارتمنت را نیز تنظیم می‌کرد و به پیش می‌برد.

در اولین روزهای ممنوعیت کار زنان، ماری شماری از کارهای ادارای دیپارتمنت خود را در خانه انجام می‌داد و تا دروازه دانشگاه می‌برد و تحویل می‌داد.

اما بعد از مدتی، به او خبر دادند که به دستور وزارت تحصیلات عالی طالبان و ریاست دانشگاه، یکی از استادان مرد به عنوان سرپرست دیپارتمنت تعیین می‌شود.

او می‌گوید که پس از این دستور «در قبال برخی مسائل، بی‌اعتنا شدم، اما هنوز با مسئولان دانشکده در ارتباط هستم و اگر نیاز به کمک داشته باشند، با آن‌ها همکاری می‌کنم.»

ماری می‌گوید که این روزها روی رساله‌ی ترفیع علمی خود کار می‌کند، اما مطمئن نیست که به عنوان یک استاد زن این فرصت را پیدا می‌کند که از این رساله دفاع کند یا خیر.

در پایان این گفتگو، از او در مورد وضعیت زندگی و روانی سایر استادان زن در دانشگاهی که کار می‌کرد پرسیدم، در جواب گفت که «همه‌ی شان وضعیت مشابه من را دارند؛ همه ناامید هستند و سردرگم.»

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق کار زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش
مقالات

تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

2 میزان 1402

«نیک‌بخت، یک زن افغانستانی که 25 سال پیش توسط برادرش در دخمه‌یی تاریک زندانی شده بود، بالاخره توسط مأمورانِ طالبان آزاد می‌شود و درحالی‌که در بدترین وضعیت صحی قرار دارد، برای برادرش مجازات نمی‌خواهد.» 

بیشتر بخوانید
سنگ صبور
هزار و یک شب

سنگ صبور؛ آمنه و خواهرش تحت سلطۀ طالبِ خانه‌گی

3 میزان 1402

آمنه هر روز نزدیک اذان صبح بیدار می‌شد و به گاو،گوسفندان و بزها علف می‌داد تا وقت دوشیدن، شیرشان بیشتر باشد. بعد از اذان وقتی هوا کمی روشن‌تر می‌شد، سرِ زمین می‌ر‌فت تا علفِ تازه...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN