نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

  • ارزگانی
  • 15 جوزا 1402
خاطره-طغرا

دو سال پس از سقوط گروه تروریستی طالبان و رهایی زنان از زندان‌های به‌نام «خانه» چشم به جهان گشوده است. اکنون که فقط بیست سال دارد، طالبان به قدرت بازگشته‌اند، افغانستان بار دیگر به زندانی برای زنان تبدیل شده است. اما او در گوشه‌های دیگر دنیا می‌درخشد و قصه‌های زنان کشورش را روایت می‌کند.

خاطره طغرا، در سال 1382 خورشیدی در ولایت فاریاب، در شمال افغانستان به دنیا آمده است؛ در خانواده‌ای که زندگی را با معاش معلمی می‌گذرانده است.

او تابستان‌ها در زیر نور آفتابی با گرمای 40 درجه سانتی‌گراد و زمستان‌ها با پاهای خیس و دستان یخ زده به مکتب و کورس‌های آموزشی رفته است، اما مدام با خودش تکرار کرده است که «تنبلی را کنار بگذار، قرار نیست تو مثل بازنده‌ها باشی».

دوره‌ی ابتداییه و متوسطه مکتب را در فاریاب خوانده است و سپس به کابل کوچ کرده و از لیسه زرغونه با درجه‌ی عالی فارغ‌التحصیل شده است.

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

خاطره پس از فراغت از صنف دوازده و سپری کردن امتحان کانکور، در رشته‌ی انجینیری دانشگاه پلی‌تخنیک کابل قبول شد، مدتی در صنف‌های انجینیری نشست، اما در نهایت با به‌دست‌آوردن بورس تحصیلی ترکیه، دانشجوی رشته طب دانشگاه غازی در شهر انقره گردید.

او در انقره زبان ترکی را در مدت چهار ماه یاد گرفت و پس از آن شروع کرد به نوشتن رمان افسون به زبان ترکی؛ رمانی که به تازگی ترجمه به زبان انگلیسی آن نیز نشر شده است.

روایت یک دوستی

کتاب «افسون آن سوی تاکستان» که ترجمه به زبان انگلیسی رمان افسون، نوشته‌ی خاطره طغرا است، در هفته‌های اخیر در کانادا رونمایی شد.

خاطره طغرا این رمان را با الهام از سرگذشت یک دوست دوران کودکی‌اش نوشته است.

رمان «افسون آن سوی تاکستان» روایت‌گر سرنوشت دختر افغانستانی است که در شهر مسکو، پایتخت روسیه، متولد و بزرگ شده است، در رفاه و آزادی زندگی کرده و سختی‌های بی‌شماری را نیز در عالم مهاجرت کشیده است.

اما روزهای دشوار زندگی او درست زمانی آغاز می‌شود که با خانواده‌اش به افغانستان بر می‌گردد، به زادگاهش در شمال کشور می‌رود و به سن نوجوانی می‌رسد.

افسون در برابر مشکلات مبارزه می‌کند، اما در نهایت این مبارزه با مرگ افسون و رهایی خواهر و برادرش از مشکلات، پایان می‌یابد.

خاطره طغرا می‌گوید که در این کتاب او «از نکات خوب و بد یک جامعه‌ی بدون جداسازی قومی و زبانی، از مشکلات چند دهه‌ی اخیر افغانستان و شرایط روانی که این مشکلات به‌ویژه بر زنان و کودکان تحمیل کرده، روایت کرده است.»

همچنان بخوانید

تداوم مبارزات زنان افغانستان و واقعیت‌های سیاست بین‌الملل

تداوم مبارزات زنان افغانستان و واقعیت‌های سیاست بین‌الملل

27 سنبله 1402
فعالان حقوق زن در تبعید؛ از بی‌سرنوشتی تا خطر زندان و اخراج اجباری

فعالان حقوق زن در تبعید؛ از بی‌سرنوشتی تا خطر زندان و اخراج اجباری

23 سنبله 1402

او می‌گوید که با این رمان می‌خواهد به کشورهای دیگر بگوید که افغانستان قبل از این‌که در بند و اسارت افراط‌گرایی دینی، سیاسی و قومی بیفتد، مردمانی با فرهنگ و هنر داشت و هنوز هم دارد.

خاطره ابتدا رمان افسون را در سال 2020 میلادی به زبان ترکی نوشت و چاپ کرد. مراسم رونمایی آن با حضور مقامات ترکیه و افغانستان در دانشگاه غازی انقره برگزار شد.

او می‌گوید که تمام نسخه‌های چاپ اول این کتاب پس از سه هفته به فروش رسید و با چاپ دوم از جمله‌ای پروفروش‌ترین کتاب‌های ترکیه شد.

نسخه‌ی فارسی این کتاب در کانادا، آمریکا و کشورهای اروپایی از سوی انتشارات « FriesenPress» و نسخه‌ی ترکی آن از سوی « Eğiten Grup» به نشر رسیده است.

استوار بودم و ادامه دادم

خاطره روزهای دشوار زیادی را در زندگی‌اش تجربه کرده است؛ از تنهایی و دوری از خانواده گرفته تا بیماری.

می‌گوید که سال اول تحصیل در رشته‌ی طب در دانشگاه غازی انقره آنقدر سخت بود که بیش‌تر اوقات «با گریه ادامه می‌دادم.»

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

او زمانی‌که شاگرد مکتب در دوره‌ی ابتداییه بود، برادر کوچک‌ترش را از دست داد و از آن روزوها به عنوان «بدترین» روزهای زندگی‌اش یاد می‌کند؛ روزهای که حتا به درس و مکتب کم علاقه شده بود.

اما همه‌ی این مشکلات او را نتوانست متوقف کند و می‌گوید: «در حقیقت راز موفقیت من در ادامه دادن و استوار بودن است.»

خاطره به این باور است که «موفقیت برای یک دختر افغانستانی از کوه کندن سخت‌تر است»، اما تأکید می‌کند که «اگر دختران افغانستانی خود را نبازند و به خود باور داشته باشند، هیچ چیزی مانع پیشرفت‌شان شده نمی‌تواند.»

او وضعیت کنونی زنان افغانستان را به «غبار سیه» قبل از یک آتش‌سوزی بزرگ تشبیه می‌کند و نسبت به پیامدهای آن در سال‌های آینده نگران است.

خاطره می‌گوید که در کنار این‌که درس می‌خواند و می‌نویسد، با زنان در فاریاب نیز در ارتباط است و کوشش می‌کند که در حد توان خود به آن‌ها کمک کند.

او وضعیت زنان فاریاب در زیر سلطه‌ی گروه تروریستی طالبان را «نگران کننده» می‌داند و می‌گوید که آمار خودکشی زنان در این ولایت افزایش یافته است.

به گفته‌ی خاطره، مردم خودکشی زنان را به «مسایل کوچک» ربط می‌دهند، اما «همه‌ی ما و شما می‌دانیم که مشکل صرفاً این نبوده و نیست.»

خاطره بیست ساله می‌گوید که استبداد طالبانی آسیب شدیدی به زنان و خانواده‌های آنها وارد خواهد کرد و از این جهت «غم من عمیق و تا آزادی آنان پا برجا خواهد بود.»

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: زنان مبارزمهاجرت
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
تعرض بر زنان، از مهمان‌خانه تا تشناب‌های زندان طالبان
گزارش

تعرض بر زنان، از مهمان‌خانه تا تشناب‌های زندان طالبان

25 سنبله 1402

یادآوری این تجارب وحشت‌ناک، چنان دردِ آکنده از شرم را در وجود قربانیان تازه می‌سازد که اغلب در مقامِ پاسخ نفس‌شان به شماره می‌افتد و زبان‌شان از چرخش باز می‌ماند. 

بیشتر بخوانید
به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی
گوناگون

به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی

27 سنبله 1402

از دور به او نزدیک شدم. چهره‌اش آشنا به نظر می‌رسید اما باورم نمی‌شد چنین تصادفی با او روبه‌رو شوم. 

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN