نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

دختران دهکده؛ شور زندگی و سنت‌های سنگ‌شده

  • نیمرخ
  • 17 جوزا 1402
ولسوالی-خوست-بغلان

زندگی در اینجا رنگ دیگری دارد. هوای صاف دهکده، درختان سرسبز و دست نخورده، جوی‌بارهای پر از صدای صمیمیت آب، صداقت و پاکیزکی طبیعت، شور زندگی کودکانه و نوجوانی و آهنگ پرخروش زندگی که با سازهای مختلفی نواخته می‌شود. خوبی‌های بی‌شماری که نام‌بردن از آن حوصله‌ی فراوان می‌طلبد. اما یک آن همه چه رنگ عوض می‌کند. نشستی و زندگی پیش چشم‌هایت جامه‌ی دیگری به تن کرده است و تو مات و مبهوت این تضادهای ناهنجار و ناهنگام می‌شوی.

من از روستاهایی می‌نویسم که سرنوشت انسان‌ها هنوز رها شده به دست تقدیر است. پیروزی یا شکست، بیماری یا تندرستی، شادمانی یا اندوه و بسیار چیزهای دیگر، همه در یک بستر معنایی خاصی رخ می‌دهد که هم شنیدنی و خواندنی‌ست و هم قابل تأمل و تعمق فراوان. در اینجا اندک تلاش آدم‌های موفق نیز خواست تقدیر شمرده می‌شود و افتیدگی سراشیب صدها زندگی نیز مقدر شده‌ی دیروزهای دور.

سخن در اینجا فراوان است و فرصت و مجال نوشتن و پیاده کردن آن به متن دشوار و اندک. اما در این میان سرنوشت دختران دهکده که پر از شور زندگی هستند و با دنیایی از آرزوها هنوز پا به پله‌های بلندتر نگذاشته، اسیر سنت‌های سنگ‌شده می‌شوند، خواندنی است و قابل تعمل‌ بیش‌تر.

کودکی‌های خوش و آینده‌ی تاریک

تا همین چند سال قبل، در شماری از خانواده‌ها هنگام که دختری به دنیا می‌آمد، نه تنها سبب دل‌خوشی خانواده نمی‌شد، بلکه مایه‌ی تأثر و در شماری از موارد دلیل سرافکندگی شمرده می‌شد. احتمال دارد هنوز در بخش‌های دوردست این شهرستان هنوز این فضا حاکم باشد.

اما با گذشت زمان این فضا رنگ باخت، زیرا در 20 سال پسین ابزارهای جهان مدرن وارد زندگی مردمان روستا نشین شد و شیرازه‌ی زندگی روستانشینان را تغییر داد. این ابزارها مانند: مبایل همراه، تلویزیون و سپس تکنالوژی افق دیدی دیگری بر مردمان روستانشین گشود و پهلوهای دیگری از زندگی را در جوامع دیگر به نمایش گذاشت. آنچه که شاید ناخواسته، اما تأثیر فراوان بر وضعیت زندگی روستانشینان به ویژه زنان گذاشت.

دیگر دختربچه‌ی وقت به دنیا می‌آید، مایه شرم و سرافگندی شمرده نمی‌شود. دختران و زنان آهسته آهسته پا به اجتماع گذاشته‌اند و نقش موثرتر، اما خیلی ناچیز از آنچه مستحق‌ هستند، نسبت به گذشته دارند.

مکتب‌های خالی، دختران بی‌سرنوشت

علی‌رغم این که شهرستان خوست ولایت بغلان یکی از محدود جاهای است که انقطاع سیستم آموزشی معارف در 40 سال گذشته صورت نگرفته است، اما اکثریت مطلق دختران از آموزش محروم بوده‌اند. در تمام این شهرستان نزدیک به 200 هزار نفری، به تعداد انگشتان یک دست، مکتب دخترانه تا سطح لیسه وجود داشت که با آمدن طالبان بسته شدند. در اکثر بخش‌های دیگر این شهرستان دختران تا صنف 6و تا صنف 9 مکتب می‌خواندند. اما درصدی بسیار کمی از دختران به مکتب می‌رفتند و تعدادی هم که می‌رفتند بسیار محدود فرصت و شانس ادامه دادن آموزش تا صنف 12 را داشتند.

عوامل گوناگون سبب می‌شد که دختران کم‌تر به مکتب بروند یا اجازه رفتن به مکتب داشته باشند، اما مهم‌ترین عوامل آن نبود امنیت، فضای سنتی جامعه و نبود الگوی موفق زنان تحصیل‌یافته برای دختران بود. 20 سال دوره‌ی جمهوریت فرصت خوب برای حضور و نقش زنان در جامعه بود، اما در این منطقه این فرصت زیاد فراهم نشد و دختران و زنان کم‌تر مجال آموزش و تحصیل یافتند. بسیار اندک است دختران که از این شهرستان ره به دانشگاه یافتند یا نهایتاً تا سطح قابلکی در موسسات تحصیلی نیمه عالی درس خواندند.

اکنون اما دروازه‌های مکتب‌های دخترانه همه به روی دختران بسته‌اند. شماری اندکی دختران این منطقه که مکتب می‌رفتند مثل بقیه دختران افغانستان، بی‌سرنوشت و مکتب‌های شان خالی است.

بازی با زندگی

اما بخش بزرگی از دختران در این روستاها هرگز دروازه‌ی هیچ مکتب را باز نمی‌کنند و هیچ گونه حق تصمیم‌گیری ندارند. زندگی آنان چنان رقم می‌خورد که پدر، برادر بزرگ یا اقارب بزرگ‌تر و باصلاحیت‌تر دیگری از جنس خودشان تصمیم بگیرد. دختران از همان آغاز زحمت‌کش‌ترین اعضای خانواده‌اند. هرچند در روستاها پسران نیز از قید رسم و رواج‌های جان‌فرسا در امان نیستند، اما بار سنگین زندگی را دختران خانواده به دوش می‌کشند.

همچنان بخوانید

نسرین

نسرین در جدال با سرنوشتِ نامعلوم

29 سنبله 1402
به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی

به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی

27 سنبله 1402

دختر بچه‌های که پر از شور زندگی هستند، بی‌آنکه بدانند با چه آینده‌ی مواجه‌اند، راه زندگی می‌پیمایند و دیری نمی‌گذرد که هدف رسم‌ و رواج‌های سنتی و دست و پاگیر می‌شوند. رسم و رواج‌های که دیگر فرصت هرگونه پرواز را از آنان می‌گیرد. آنها هستند و زندگی که دیگران برای شان ساخته و تعریف کرده‌اند.

وقت دختری بزرگ می‌شود و به سن نوجوانی می‌رسد، خانواده تصمیم می‌گیرد که دختر شان با چه کسی ازدواج کند. دختران و پسران که در این روستاها با هم ازدواج می‌کنند، به استثنای آنهای که پیوند خانوادگی با هم دارند، هرگز تا قبل از ازدواج با هم دیدار نمی‌کنند و هیچ گونه شناختی از خود ندارند. آنها دست بسته تسلیم زندگی‌ای می‌شوند که تا پایان عمر در قید آن باقی می‌مانند، اما خودشان تصمیم‌گیرنده‌ی آن نیستند.

وقت دختر و پسری با هم ازدواج می‌کنند، تازه چالش‌های زندگی شروع می‌شود. هزینه‌ی بالای ازدواج در این مناطق کمر خانواده‌ی پسردار را خم می‌کند. اقتصاد روستایی که بیش‌تر متکی بر کشاورزی، دام‌داری و باغ‌داری است، کفاف زندگی نمی‌کند. برای همین پسر که تازه ادواج کرده است، چند ماهی از ازدواجش نمی‌گذرد باید راه سفر در پیش گیرد و به یکی از کشورهای دور و نزدیک برود تا هزینه و مصارف زندگی را از راه کارگری تأمین کند.

تازه عروسی که چند ماهی از ازدواجش نگذشته، می‌رود زیر بار زندگی و مسؤولیت‌های سنگینی به دوشش می‌افتد. در خیلی از مواقع او تنها سرپرست خانواده‌ی تک‌نفری‌اش می‌شود. زندگی در تنهایی دشواری‌های بی‌حساب دارد. اما باید سر کند. بسازد و ادامه دهد.

کدبانوهای استثنایی

زنان اما پس از ازدواج تصمیم‌گیرندگان خانواده‌های می‌شوند که بر اساس روحیه‌ی مردانه شکل گرفته است. زنان تصمیم‌گیرنده، راهی را می‌روند که مردان خانواده می‌رفتند و می‌روند. آنگونه که در مقدمه نوشتم، زنجیره‌ی از رویه‌های که در یک بستر معنایی خاص اتفاق می‌افتد. یعنی نقش زنان در خانواده خیلی بالا است، اما این زنان همان کاری را می‌کنند که مردان انجام می‌دهند. جایگاه زن و مرد در جوامع روستایی از قبل تعریف شده است. فرقی نمی‌کند مردی سلاحیت‌دار خانواده باشد یا زن، همان نقش را بازی می‌کنند که در خانواده‌های روستایی از قبل برای شان تعریف شده است.

در بعضی از خانواده‌ها اما کدبانوهای استثنایی وجود دارند که از صلاحیت خیلی بالای برخوردار هستند. آنها همه کاره‌ی خانواده هستند. هرگونه تصمیم‌گیری دست آنهاست. وقت به آنها نگاه می‌کنی، قدرت و صلاحیت آنها را می‌بینی دیکتاتوران پرقدرتی هستند که هیچ کسی جلودار شان نیست. اما آنها نیز همان سنت مرسوم جامعه‌ی روستایی را تعقیب می‌کنند. انگار منافع آنها در همان دایره‌ی سنت‌های روستایی تعریف شده است و پا فراتر از آن نمی‌گذارند.

اما نه این تک‌تازی کدبانوهای قدرتمند، نه نقش برجسته‌ی زنان خانواده، هیچ‌کدام تغییر در رویه‌های اجتماعی به میان نمی‌آورد. حتا آنها به این نمی‌اندیشند که دیروز ناخواسته وارد زندگی‌ای شدند که در خیلی از موارد، زیاد موفق نبوده، بلکه با سوزش و سازش ادامه یافته است. دختران همچنان از آموزش و تحصیل محروم هستند، حق تصمیم‌گیری ندارند که با چه کسی ازدواج کنند و یا حق برابر با فرزندان پسر خانواده.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: قصه زندگی زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
تعرض بر زنان، از مهمان‌خانه تا تشناب‌های زندان طالبان
گزارش

تعرض بر زنان، از مهمان‌خانه تا تشناب‌های زندان طالبان

25 سنبله 1402

یادآوری این تجارب وحشت‌ناک، چنان دردِ آکنده از شرم را در وجود قربانیان تازه می‌سازد که اغلب در مقامِ پاسخ نفس‌شان به شماره می‌افتد و زبان‌شان از چرخش باز می‌ماند. 

بیشتر بخوانید
به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی
گوناگون

به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی

27 سنبله 1402

از دور به او نزدیک شدم. چهره‌اش آشنا به نظر می‌رسید اما باورم نمی‌شد چنین تصادفی با او روبه‌رو شوم. 

بیشتر بخوانید
طوق تلخِ نازایی بر گردنِ شیرین
گزارش

طوق تلخِ نازایی بر گردنِ شیرین

28 سنبله 1402

شیرین نام دارد اما در تمام دوران‌ زنده‌گی‌اش طعم شیرینی را نچشیده و همیشه با اتفاقات تلخِ زنده‌گی همدم بوده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN