نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

واقعیت‌های نگفته و تکان‌دهنده؛ وضعیت زنان در رشیدان غزنی

  • نیمرخ
  • 24 جوزا 1402
رشیدان غزنی

نویسنده: سلیمه

رشیدان یکی از شهرستان‌های ولایت غزنی است که بیش‌تر نفوس آن را پشتون‌ها تشکیل می‌دهند. سطح آگاهی در میان زنان این شهرستان غیر قابل باور است. آنها حتا درمورد خدمات صحی آگاهی اندک هم ندارند. اکثریت خانم‌ها بی‌سواد هستند و در مورد تعلیم و تحصیل هیچ نمی‌دانند.

یک خانم آگاهی ندارد که در زمان بارداری چند مرتبه و در کدام ماه‌ها نزد قابله مراجعه کند، در زمان بارداری کدام واکسین‌ها را بگیرد، در مورد خدمات و کمک اولیه صحی آگاهی ندارد که در صورت در دسترس نبودن قابله مشکلش را رفع نماید. در مورد وقایه، تداوی خانگی و مراقبت‌های بارداری هیچ معلوماتی ندارند. در مورد وقفه‌دهی میان زایمان‌ها آگاهی ندارد. آگاهی لازم ندارد که وقتی خود یا کودکش بیمار می‌شود نزد کدام داکتر مراجعه کند. داکتر و قابله از نظر یک خانم در روستاهای این شهرستان یکی است و فرق قابله و داکتر را نمی‌داند. در مورد حساسیت غذایی و رژیم مناسب غذايي در زمان بارداری که اصلاً نمی‌دانند.

در هر خانواده‌ از ۱۵ تا ۳۵ نفر زندگی می‌کنند. اکثراً حتا غذای مناسب و کافی در دسترس‌ اعضای خانواده قرار نمی‌گیرد. این در حالی است که خانم‌ها روز مره تمام کار‌های خانه (رسیدگی به کودکان، نظافت و تمیز‌کاری خانه، آشپزی برای همه‌ی اعضای خانواده، رسیدگی به مواشی، علف آوردن از زمین‌های دور و نزدیک و…) را انجام می‌دهند.

همچنان در کارهای بیرون از خانه (کمک کردن به شوهران شان در کار‌های کشاورزی مثل: آبیاری، کشت و رزع، خیشاوه، درو کردن علف، کمک کردن در کار‌های ساخت و ساز و گِل کاری و…) سهم می‌گیرند و وقت کافی برای استراحت و رسیدگی به خودشان ندارند. بسیاری از خانم‌ها حتا وقت کافی برای صرف غذا ندارند که این باعث ضعیف شدن بدن و جسم شان می‌شود.

خانم‌ها با چالش‌های متعددی و حتا گاهی در میان انتخاب رفتن به کلنیک و مراکز صحی و ماندن در خانه تا کارهای روز مره را نجام دهند، گیر می‌کنند. چون؛ از یک طرف مصروفیت خیلی زیاد دارند و از طرف دیگر بدون اجازه‌ی شوهران شان نمی‌توانند حتا به مراکز صحی بروند.

حتا اگر خانم‌های که از شوهران شان اجازه‌ی رفتن به مراکز صحی را بگیرند و در صورت کار شان زودتر تمام نشود و اندکی دیرتر به خانه برگردند مورد خشونت، لت و کوب و اذیت و آزار قرار می‌گیرند. آنها ترس و وحشت از عقب ماندن کار‌ها را به علاقه‌مندی و معالجه نزد پزشک ترجیح می‌دهند. وقتی هم نزد داکتر مراجعه می‌کنند طریق استعمال دارو را تا با خانه‌های شان می‌رسند فراموش می‌کنند. اکثراً داروها را اشتباه مصروف می‌کنند که باعث عوارض جانبي ناگوار می‌شود.

از لحاظ بهداشت هم در حالت وخیم قرار دارند. زنان زود زود به حمام نمی‌روند، حداقل ماه یک بار حمام می‌کنند. لباس‌های شان را با آب خالی شستشو می‌دهند و بالای سنگ در دشت‌های دور از چشم مردم روستا آفتاب می‌دهند.

بیش‌تر خانم‌ها در وقت عادت ماهوار از نوار بهداشتی و پارچه‌های تمیز استفاده نمی‌کنند. به گفته خودشان دو تا شلوار می‌پوشند و وقتی که شلوار شان تر (خیس) می‌شود عوض می‌‌کند و در صورت که خونریزی شان زیاد باشد از تکه استفاده می‌کنند که تکه‌ها را درست شستشو و افتاب نمی‌دهند و تکه‌ها را در تویله کاهدان، آتش‌خانه و انبار دور از چشم مردان پهن می‌کنند.

بنا به عرف غلط در روستاهای آنجا، دیده شدن تکه‌های زنان مایه ننگ و بی‌آبرویی است. زنان در روستا از هر لحاظ محدود می‌شوند. بعد مدت زیاد به خانه پدر شان می‌روند و فقط در مراسم‌های خاص با دوستان و دیگر اقارب دیدار می‌کنند در غیر آن اجازه بیرون رفتن از خانه را ندارند که این امر باعث شده وضعیت روحی و روانی زنان به وخامت کشانده شود.

همچنان بخوانید

«تسلیم و خاموشی»؛ روایتی کوچک از دردهایِ بزرگ

«تسلیم و خاموشی»؛ روایتی کوچک از دردهایِ بزرگ

23 سنبله 1402
سازمان ملل: سطح سرکوب در برابر زنان و دخترانِ افغانستان تکان‌دهنده است

سازمان ملل: سطح سرکوب در برابر زنان و دخترانِ افغانستان تکان‌دهنده است

22 سنبله 1402

از چشم مردان در این شهرستان، زنان فقط وسیله‌ی فرزندآوری شمرده می‌شوند. در جای که زنان حضور داشته باشند مردان در آنجا پا نمی‌گذارند. اگر مردی در مسیر راه زنی را می‌بیند، راهش را عوض می‌کند. زنان باید مطیع شوهران شان باشند و مثل یک بنده حلقه به گوش، تمام اوامر شوهران شان را مو به مو اجرا کنند و همواره در اختیار شوهران شان باشند.

زنان حتا از حقوق اولیه شان برخوردار نیستند و آزادی ندارند. حق تعلیم وتحصیل ندارند، حق انتخاب ندارند، اجازه بازار رفتن ندارند تا لوازم که نیازدارند را بخرند. مردان هرچیزی را که می‌گویند قبول می‌کنند و هرچیزی که برای خوردن وپوشیدن می‌آورند، استفاده می‌نمایند. نمی‌توانند از چیزی که خودشان دوست دارد استفاده کنند. دختران در سن خورد بدون رضایت شان، به زور و جبر و با طویانه‌های بسیار گزافی به مرد‌های مسن و سال خورده به شوهر داده می‌شوند.

کمتر دختری است که تفاوت سنی با شوهر شان حداقل‌ ۵ سال باشد. فقط از صبح تاشام دوشادوش مردان کار می‌کنند و صدای خود را بلند نمی‌کنند. اگرهم بلند کنند یا مورد خشونت قرار می‌گیرند و یا به قیمت از دست دادن جان‌های شان تمام می‌شود.

هر مرد صاحب دو و یا سه هم‌سر است که از هر هم‌سر ده الی دوازده فرزند دارند که به گفته‌ی خودشان ما پر نسل‌ترین افراد در جامعه هستیم.

با اینکه داشتن فرزندان زیاد باعث به وجود آمدن مشکل اقتصادی در سطح خانواده می‌شود و خرج و خوراک کافی برای اعضای خانواده تهیه کرده نمی‌توانند. زنان کودکان شان به امراض گوناگون و بخصوص سو تغذی دچار می‌شوند که برای آنها چندان مهم نیست و به کمک‌های داخلی و خارجی چشم می‌دوزند. چه واجد شرایط باشند یا نباشند، به زور و پارتی بازی کمک‌ها را از آن خودشان می‌کنند.

زنان حق تصميم‌گيري در فرزندآوری ندارند و باید سال به سال فرزند بیاورند و بدون اجازه شوهر شان از دارو‌های ضد بارداری استفاده کرده نمی‌توانند. یکی از خانم‌ها پنهانی از دارو استفاده می‌کرد که شوهرش آگاه شد، آن خانم شدید مورد خشونت جنسی و جسمی قرار گرفت که سبب از دست دادن شنوایی گوش چپ و شکستگی دماغش شد.

محرمیت زنان در خانواده‌ها حفظ نمی‌شود. تعداد زیادی از اعضای خانواده در یک اتاق بود و باش دارند. زن و شوهر حتا برای شب‌خواب اتاق جدا ندارند. بیماری و مشکل یک خانم سر زبان تمام اعضای خانواده حتا کودکان‌ است. اکثریت مردان دارای دو هم‌سر هستند و به گفته شان هر چه بیش‌تر بهتر.

گرفتن هم‌سر دوم برای یک مرد هیچ فرقی ندارد و فقط تنوع رابطه و لذت جدید است. رابطه‌های که بیش‌تر به خشونت جنسی و تجاوز می‌ماند تا رابطه زن و شوهری، برای یک زن ننگ حساب می‌شود که حتماً مشکل و کمبود در وجود هم‌سر اول است که مرد هم‌سر دوم می‌گیرد. همسر اول صدای خود را نمی‌کشد چون؛ باعث طلاقش خواهد شد که بدتر از گرفتن هم‌سر دوم است. دختران به خاطر که شوهر‌ان شان، روزی طلاق شان ندهد، یکی از اعضای بدن (گرده) شوهرش را مهریه خود تعیین می‌کنند.

عدم دسترسی به غذا، عدم کمک و همکاری با زنان در امورات خانگی، عدم توجه به نیاز‌های شخصی و بهداشت زنان، ندادن نفقه درست به خانم‌ها و کودکان، عدم رسیدگی به کودکان و مادران شان، محدودیت، محرومیت از حق تعلیم، حمایت نکردن زنان از لحاظ جسمی، روحی، رواني، امنیتی، عاطفی و غیره… از جمله خشونت‌های است که در روستاها، بالای زنان و اطفال به صورت گسترده روا داشته می‌شود.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حقوق اساسی زنانولایت غزنی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 1

  1. غلام جیلانی امید says:
    3 ماه پیش

    سلام
    مطلب خوب و آموزنده اما کاش در افغانستان حکومت بیاید تا قدر انسان ره بدانند هر حرکت که امده به نفع انسان کار نکرده است زن و مرد هر دو انسان اند
    باید خدمات به سراسر کشور گسترش پیدا کند غزنی خو ولایت است اما در کابل پایتخت هم جا های بسیار عقب مانده دارد
    مرکز صحی ندارد سرکت ندارد
    اما باید نام قوم یا منطقه ذکر نشود
    بااحترام

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
تعرض بر زنان، از مهمان‌خانه تا تشناب‌های زندان طالبان
گزارش

تعرض بر زنان، از مهمان‌خانه تا تشناب‌های زندان طالبان

25 سنبله 1402

یادآوری این تجارب وحشت‌ناک، چنان دردِ آکنده از شرم را در وجود قربانیان تازه می‌سازد که اغلب در مقامِ پاسخ نفس‌شان به شماره می‌افتد و زبان‌شان از چرخش باز می‌ماند. 

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی
گوناگون

به دنبال نور در گوشه‌های تاریک زنده‌گی

27 سنبله 1402

از دور به او نزدیک شدم. چهره‌اش آشنا به نظر می‌رسید اما باورم نمی‌شد چنین تصادفی با او روبه‌رو شوم. 

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN