روزهای بیست و نهم و سیویکم ماه جوزا، سازمان ملل متحد دو نشست مهم را در مورد افغانستان با حضور نمایندگان کشورهای عضو این سازمان و نهادهای مختلف بینالمللی برگزار کرد.
این نشستها توسط شورای حقوق بشر و شورای امینت سازمان ملل متحد برگزار شد که از جملهی عالیترین و مهمترین ارگانهای این سازمان بهشمار میروند. نمایندگان کشورها و نهادهای مختلف در این نشستها سخنرانی کردند و بیانیههای خود را خواندند. محور توجه هر دو نشست، محدودیتهای گروه تروریستی طالبان علیه شهروندان افغانستان بهویژه زنان بود.
ندى الناشف، معاون کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در نشست شورای حقوق بشر در مورد افغانستان گفت که «در ۲۲ ماه بر تمام ابعاد زندگی زنان محدودیت وضع شده است. علیه آنها در هر عرصهای به شیوههای مختلف تبعیض روا داشته شده است…افغانستان یگانه کشوری در جهان است که حق تحصیل از دختران فراتر از مکاتب ابتدایی گرفته شده است.»
ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در افغانستان نیز در نشست شورای حقوق بشر گفت که «تبعیض شدید، سیستماتیک و نهادینهشده علیه زنان و دختران در قلب ایدیولوژی و حکومت طالبان وجود دارد که همچنان نگرانیهایی را ایجاد میکند که آنها ممکن است مسؤول ایجاد یک آپارتاید جنسیتی باشند.»
رزا اوتونبایوا، نماینده ویژه دبیرکل سازمان برای افغانستان و رییس یوناما در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد افغانستان، گفت هیچ اطمینان از رفع محدودیت کار زنان در دفاتر غیردولتی از سوی طالبان داده نشده است.
او وضعیت افغانستان را در زیر سلطهی گروه تروریستی طالبان پیچیده توصیف کرد و گفت که محدودیتهای وضعشده از سوی این گروه علیه زنان روی فعالیت سازمان ملل و عملیات امدادرسانی تأثیر میگذارد.
به عنوان یک شهروند افغانستان، با شنیدن این صحبتها، لحظاتی احساس کردم که جهان بسیار از محدودیتهای طالبان علیه زنان و ظلم و ستم این گروه علیه مردم افغانستان به خشم آمده است و احتمالاً اقدامی برای پایان دادن به این همه ظلم، ستم و نقض قوانین بینالمللی و حقوق بشر که ارزشهای جهان شمول است، انجام خواهد داد.
اما یادم آمد که سه ماه قبل نیز چنین نشستهای برگزار شده بود، سخنرانان در آن نشستها نیز بسیار خشمگین معلوم میشدند، اما یک فصل از سال گذشت و هیچ تغییری نیامد، همه چیز سرجای اولش است؛ دختران و زنان همچنان از زندگی محروم هستند و طالبان همچنان به ظلم و ستم علیه مردم ادامه میدهند.
مشکل کار در کجاست؟ چرا سخنرانیهای آکنده از نگرانی و خشم مقامات سازمان ملل و نهادهای بینالمللی بر سرنوشت واقعی مردم افغانستان تأثیرگذار نیست؟ چرا هیچ اتفاقی که نشانگر یک تحول باشد رخ نمیدهد؟
فقدان اقدام عملی
یکی از اصلیترین دلایلی که باعث شده است نشستهای بینالمللی بر سرنوشت مردم افغانستان در داخل کشور تأثیرگذاری چندانی نداشته باشد، عدم پیگیری عملی نتایج چنین نشستها از سوی کشورها و سازمان ملل متحد است. کشورها و سازمانهای بینالمللی تا اکنون در مورد سیاستهای سرکوبگرانه و زنستیزانهی طالبان، تنها اعلامیه صادر کردهاند و در این اعلامیهها فقط ابراز خشم، ناامیدی و نگرانی کردهاند و بس.
پس از نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان افغانستان، کارشناسان سازمان ملل متحد به شمول ریچارد بنت، بیانیهی مشترکی را منشتر کردند و در آن نوشتند که زنان افغانستان تبعیض شدیدی را تجربه میکنند که ممکن است «جنایت علیه بشریت» و «آپارتاید جنسیتی» توصیف شود.
اما هنوز هیچ اقدامی از سوی سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر این سازمان اتخاذ نشده است که وضعیت افغانستان به عنوان «آپارتاید جنیستی» به رسمیت شناخته شود و بر مبنای این وضعیت، سیاستها و پالیسیها تعریف شود.
اکتفای سازمان ملل و جامعهی جهانی در برابر وضعیت افغانستان به صدور اعلامیه، ایراد سخنرانی و و ارایه بیانیه، حتا با انتقاد شماری از نهادهای حقوق بشری بینالمللی مواجه شده است.
هدر بار، معاون بخش امور زنان سازمان عفو بینالملل در واکنش به بیانیه مشترک کارشناسان سازمان ملل گفت که «این اولین بار نیست که متخصصان و کارمندان سازمان ملل از آپارتاید ]آپارتاید جنسیتی[ در مورد افغانستان به طور علنی استفاده میکنند، اما تا اکنون برنامهای آشکار در مورد چگونگی اعمال آن در قوانین بینالمللی بیان نشده است.»
بنابر این، فقدان عمل و اکتفا کردن به بیانیه، برگزاری نشست و اعلامیه باعث شده است که سیاست سرکوبگرانه طالبان نه تنها متوقف نشود، بلکه تا دفاتر سازمان ملل متحد برسد و کارمندان زن این سازمان را نیز متأثر کند و این نهاد بزرگ و قدرتمند بینالمللی، حتا نتواند از کارمندان خود دفاع کند.
رویکرد تعاملی
با وجود اینکه از تسلط گروه تروریستی طالبان بر افغانستان نزدیک به دو سال میگذرد، اما تا اکنون هیچ کشوری این گروه را به رسمیت نشناخته است.
اما کشورها و سازمانهای مختلف، تعامل خود با این گروه تروریستی را در سطوح مختلف حفظ کردهاند و شماری از آنها حتا سفارتها و کنسولگریهای افغانستان را در اختیار این گروه قرار دادهاند.
سازمان ملل متحد نیز در سطوح مختلف با گروه طالبان تعامل داشته و سطح این تعاملات در حدی بوده است که از سوی زنان معترض و شماری از شهروندان کشور به «لابی» برای طالبان و «سفیدنمایی» این گروه متهم شده است.
تازهترین نمونه از تناقض در رفتار و گفتار مقامات سازمان ملل در مورد وضعیت افغانستان را در روزهای اخیر نیز مشاهده کردیم.
در حالیکه سازمان ملل در نیویورک و جنیوا دو نشست مهم در مورد افغانستان برگزار کرد و سیاستهای طالبان را علیه زنان و شهروندان کشور محکوم کرد، فریدون سینیرلی اوغلو، هماهنگ کننده ویژه و بازرس مستقل سازمان ملل متحد به کابل آمد و با مقامات طالبان دیدار و گفتگو کرد.
این رویکرد تعاملی، طالبان را جرأت داده و باعث شده است که این گروه حقوق و آزادیهای زنان و شهرندان افغانستان را به عنوان ابزارهای برای سیاست کردن و اهرم فشار بر جهان استفاده کند.
تعامل با گروه طالبان، هیچگاه باعث نشده است که این گروه رغبت به رعایت حقوق بشر و حقوق زنان و در پیش گرفتن رفتارهای مطابق قوانینالمللی را از خود نشان دهند، بلکه با وقاحت تمام قوانین بینالمللی را با یک کملهی «خلاف اسلام» رد میکنند و از جهان میخواهند که در «امور اسلامی» و «داخلی» ما دخالت نکند.
حرف نزنید، عمل کنید
ناکامی رویکرد تعاملی و سیاستی مبتنی بر اعلامیه و بیانیه در دو سال گذشته هم برای جهان و هم برای مردم افغانستان روشن شده است.
اکنون زمان آن رسیده است که جهان در سیاستهای خود در قبال گروه طالبان و برای برچیدن این سیتسم سرکوب و خشونت از روی دوش مردم افغانستان، تغییرات جدی و صد درصدی را اعمال کند.
زنان معترض و شهروندان افغانستان تا ا کنون چند مورد مشخص را برای جهان پیشنهاد کرده است که اعمال کردن آن میتواند امید به رهایی مردم کشور را از زیر سلطهی طالبان افزایش دهد.
وضع تحریمهای شدید و اجرایی کردن آن بر رهبران و اعضای ارشد طالبان، مسدود کردن دارایهای تمام رهبران طالبان در بانکهای کشورهای مختلف جهان، باز کردن پرونده جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی علیه تمام رهبران ارشد طالبان، توقف هرنوع تعامل با این گروه و قطع تمام کمکهای مالی، از جمله پیشنهاداتی است که بارها در نامههای سرگشاده از سوی زنان، فعالان حقوق بشر و اعضای جامعهی مدنی افغانستان به سازمان ملل و کشورهای جهان ارسال شده است.
در کنار این، آغاز تعامل با گروههای مختلف باورمند به دموکراسی، حقوق بشر و متعهد به قوانین بینالمللی و رایزنی در مورد راههای سرنگونی طالبان، میتواند گزینههای دیگر باشد که جهان باید در پیش گیرد تا وضعیت افغانستان به سمت ثبات، صلح و آرامش تغییر کند و از تبدیل شدن کشور به لانهی تروریستان و بهشت موعود آنها، جلوگیری شود.
جهان نباید بیش از این هیچ فرصتی را روی نوشتن اعلامیه و سخنرانیهای بینتیجه هدر دهد، به جای آن باید این زمان را صرف جستجوی راههایی برای سرنگونی طالبان و برچیدن سایهی شوم این گروه از افغانستان کند.