نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

رنج مضاعف دختران روستایی؛ قربانیان عقدهای ناخواسته و اجباری

  • نیمرخ
  • 5 سرطان 1402
عقدهای ناخواسته و اجباری

نویسنده: تمنا عارف

وقتی از عقدهای اجباری و کودک‌همسری سخن به میان می‌آید شاید خیلی نا آشنا و پی‌پیشنه به نظر نرسد؛ اما تنها موارد اندکی از آن در معرض رسانه‌ای شدن قرار گرفته است. طی سالیان گذشته دست کم به «بد دادن دختران» برای پایان بخشیدن به دشمنی‌ها، انتخاب‌‌‌های پیشاتولد، فروش دختران به دلیل فقر خانواده به مردان کهنسال و پولدار، عقدهای کودک‌همسری از مواردی بوده‌اند که در قلمرو عقد و ازدواج، زنان و دختران افغانستانی با آن دست و پنجه نرم کرده‌اند.

ازدواج و شراکت در زند‌گی از هردو جانب باید نتیجه شناخت، تفاهم و انتخاب باشد که در سایه آزادی عمل و هوشمندی مورد اعمال قرار می‌گیرد. شوربختانه اما این چیزی‌ست که دختران افغانستانی به ویژه دختران روستایی از آن برخوردار نیستند.

در یادداشت کنونی برآنیم که یکی دیگر از پهلوهای ناخوانده روزگار دختران و زنان را مورد روایت‌گری قرار بدهیم. تسلط مجدد طالبان بر افغانستان درحالی اتفاق افتاده است که چند نسل از زنان و مردان افغانستانی طی دو دهه‌ی گذشته در سایه امنیت نسبی و رشد نهادهای آموزشی، فرهنگی و مدنی به گونه قابل ملاحظه‌ای توانستند راه رشد و تحول نسلی را در مسیر آموزش و آگاهی بپیمایند.درمندانه اما این‌که؛رشد نهادهای متذکره در پایتخت و کلان‌شهرها محدود ماند و ظرفیت‌های ایجاد شده در بطن این نهادها نتوانستند چنان عمل نمایند که منجر به تحول فرهنگی فراگیرتر در سطوح و لایه‌های مختلف اجتماعی گردد.

جامعه‌ی افغانستان به لحاظ بافت اجتماعی یکی از سنتی‌تربن جوامع قلمداد می‌گردد که رشد انواع خشونت، تبعیض و نابرابری در آن بسیار چشم‌گیر است. زنان به عنوان یک قشر کلان اجتماعی در خط نخست قربانی و متضرر از معلول‌های جامعه‌ی سنتی افغانستان؛ بوده‌اند و هنوز این غایله به اشکال دردناک‌تری بر روزگار شان جاری‌ست.

مسأله‌ی ازدواج دختران در افغانستان چیزی‌ست که در مورد آن در اکثریت مطلق مواقع تصمیم گرفته می‌شود و صلاحیت این تصمیم‌گیری با عنصر «حق انتخاب» و «آزادی انتخاب» که خود دختران در مورد هم‌سر و زند‌گی آینده شان مختار باشند، همراه نیست.با روی کار آمدن مجدد حاکمیت طالبان، شرایط ازدواج‌ها برای دختران وارد مرحله دست‌وپاگیرتری شده است. خوانش طالبان از مسأله‌ی عقد و ازدواج؛ خوانشی افراطی و یک‌جانبه است که دو مسأله‌ی مهم و ضروری «سن بلوغ» و «حق انتخاب» را پامال می‌کند و آنرا در محدوده‌ی حقوق دختران رعایت نمی‌شود.

دست کم تأثیرپذیری وضعیت زنان در دو سویه‌ی متفاوت قابل تشخیص است. سویه‌ی نخست از گذشته تا اکنون نقش مستقیم خانواده‌ها نسبت به ازدواج دختران را در بر می‌گیرد و سویه‌ی دوم نقش حاکیمت رژیم طالبان و اعضای گروه را شامل می‌شود که تفصیل در مورد هردو سطح تأثیرپذیری زند‌گی دختران و زنان شامل شرح زیر می‌شود:

تصمیم خانواده‌‌ها

خانواده‌ به مثابه پناه‌گاه دختران نقش اساسی را در گزینش‌گری برای دختران بازی می‌کند. میزان گزینش‌گری از شهرها به شهرستان‌ها تا روستاها متفاوت است و بستگی به سطح فرهنگی خانواده‌ها دارد. در مواردی که عمدتاً در برگیرنده‌ی شهرنشین‌ها و خانواده‌های متأثر از دگرگونی‌های فرهنگی می‌شود، دختران خود تعیین کننده یا هم بازیگران نقش عمده‌ای در سرنوشت و آینده مشترک خویش بوده‌اند، اما موارد استثنایی نتوانسته‌اند قاعده‌ی سخت‌وسفت شده با مبانی جامعه‌ی سنتی و نظم پدرسالار را دگرگون کنند. شرح و توضیح در رابطه به انواع و اشکال ازدواج‌ها شامل جزییات دردناکی می‌شود که اکنون به مواردی از آن پرداخته خواهد شد.

بد دادن

بَد دادن اصطلاحی است برای توصیف وضعیتی که در آن دختران در نتیجه فیصله یا پایان بخشیدن به نزاع و دشمنی میان دو خانواده به عقد یکی از اعضای خانواده متضرر؛ سپرده می‌شوند. در این حالت، دختر بدون این‌که حتا در جریان گذاشته شود و یا با او مشورت صورت بگیرد؛ به مثابه کالا، شی و نقصان‌بها به «بد» داده می‌شود. هزاران زن و دختر در سراسر افغانستان قربانی یک‌چنین پدیده شومی بوده‌اند. در بسا موارد به دختران به بد داده شده در خانه شوهر به چشم یک مجرم نگاه می‌شود و مورد شکنجه‌ قرار می‌گیرند.انسانی‌ترین حق‌های یک دختر در یک چنین وضعیتی از او سلب می‌شود. خانواده نقش مرکزی را در این تصمیم‌گیری بازی می‌کند و به بهای برائت دیگری یک دختر را سند امانت می‌گذارد. این مورد به مثابه یک گزینه مطلوب برای فیصله نزاع‌های خونین، در روستاهای دوردست و مناطق قبایلی بیش‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به عقد سپردن در بدل پول و رفع فقر

معضل فقر طی سالیان طولانی سرنوشت دختران زیادی را به بسترهای ناخواسته ازدواج و هم‌سرنوشتی با شوهرانی کشانیده است که شناخت و تفاهم قبلی باهم نداشته‌اند. در این بخش نیز خانواده بوده است که دختر خود را برای رفع نیاز مالی و نجات از فقر به عقد مردان غریبه و بسا مورد کهن‌سال، سپاریده است.

همچنان بخوانید

Taliban vs Women

افزایش چشم‌گیر افسردگی، خودکشی و ازدواج زیرسن در میان دختران و زنان تحت حاکمیت طالبان

27 جوزا 1402
زرکمیه؛ عروس 10 ساله و سرگذشت پر رنج زندگی‌اش

زرکمیه؛ عروس 10 ساله و سرگذشت پر رنج زندگی‌اش

23 جوزا 1402

این مورد، به کالایی شدن ارزش دختران در جامعه‌ی افغانستان اشاره دارد. مردانی که هم‌سران شان را با پول می‌خرند و خانواده‌هایی که دختران شان را در بدل پول به عقد می‌سپارند. پاره‌ای از موارد در این دسته از ازدواج‌ها ناشی از تنگدستی مالی نبوده، بلکه واهمه ثروت جانب‌مقابل، خانواده‌ها را به داشتن داماد پولدار ترغیب می‌کند؛ اما صرف نظر از دلیل و خاستگاه این گونه ازدواج‌ها، حق انتخاب و آزادی هم‌سرگزینی دختران به گونه قطعی پامال می‌گردد.

گزینش‌های پیشاتولد (شرط بندی‌ها)

گرچند در مورد این پدیده چندان پرداخته نشده است، اما شوربختانه واقعیتی به همین تلخی در زیر لایه‌ای بخش‌هایی از جامعه‌ی افغانستان وجود دارد. گزینش‌های پیشاتولد وضعیتی‌ست که مادران و پدران دو خانواده‌ قبل‌ از این‌که فرزندان شان زاده شود، میان هم شرط‌بندی می‌کنند که مادر پدر فرزند دختر، دختر شان را به عقد فرزند پسر خانواده مقابل بدهند. پس از تولد نتیجتاً شرط‌بندی باید همان‌گونه‌ای که از نخست و قبل از زاده شدن فرزندان صورت گرفته است، به اجرا در آید. این بخشی از واقعیت تلخ در زندگی دختران روستایی است. امروزه، دختران بسیاری در روستاها با چنین شرایط ناخواسته و برگزیده شده از قبل مسیر شراکت در زندگی را به پیش گرفته‌اند.

کودک‌همسری

از کودک‌همسری فراوان گزارش و جزییات ارایه شده است. با اشاعه‌ی به باور دینی، پدیدار شدن نخستین پریود برابر است با بلوغ جنسی دختران و هم‌زمان مساعدت زمان دختران شان پنداشته می‌شود. این ملاک در جامعه‌ی روستایی افغانستان پرطرفدار است.مجلس نمایندگان [جمهوری افغانستان] در سال ۲۰۱۹ میلادی، فرمان تقنینی رییس جمهور پیشین منصوب به «قانون حمایت از حقوق کودک» را دو سال پس از صدور با اکثریت آرا مورد تصویب قرار داد. در بخشی از آن فرمان به سن هجده سالگی همچون مقطع ختم دوره کودکی تذکر رفته بود. نمایندگان سنتی عضو مجلس وقت، سالن مجلس را ترک گفتند و مجموعه‌ای ذیل نام «شورای علمای اهل سنت افغانستان» به ریاست یکی از اعضای مجلس علیه تصویب فرمان متذکره مخالفت کردند. آن شورا با استناد به آیات و احادیث از جمله اشاره به ازدواج پیامبر اسلام با بی‌بی عایشه در سن ۹ سالگی؛ قانون حمایت از حقوق کودک را خلاف عرف «اسلامیت» و »افغانیت»عنوان کردند. گرچند آن قانون مصوب گردید، اما اکنون دیگر خبری از آن قوانین نیست. آن‌چه پابرجا مانده است باور جامعه سنتی است که خانواده‌ها نیز هم‌گام با آن دختران‌شان را به کام کودک‌همسری قربانی می‌کنند.

هراس خانواده ها از وضعیت فعلی

با ختم شدن غایله هراس‌افگنی و جنگ مسلحانه‌ی طالبان و لمیدن شان بر مسند حکمرانی، اکنون فرماندهان و دیگر نیروهای مسلح و غیر مسلح وابسته به این گروه برای ارضای خواسته‌های و نیازهای غریزی شان به گونه‌ی بی‌پیشنه به ازدواج رو کرده‌اند.

میل وافر طالبان به ازدواج و چندین‌همسری، نکاح اجباری و بدون رضایت و از سوی دیگر اشتیاق هم‌خوابگی با دختران نوجوان و خردسن منجر شده است تا خانواده‌ها از ترس افتیدن سرنوشت دختران شان در چنگال طالبان، آنان را به ازدواج‌های ناخواسته و بی‌موقع و بدون رضایت وادار کنند. این پدیده به گونه‌ی بی‌پیشینه‌ای رو به افزایش است.

شماری از گزارش‌های رسانه‌ای حاکی است که در برخی از موارد فرماندهان و مسؤولان محلی گروه طالبان در جریان دو هفته تا سه بار نیز ازدواج کرده‌اند. تعدد زوجات یکی از پرطرف‌دارترین مواردی‌ست که طالبان جهت توسل به آن دلایل بسیاری را از منبع ایدیولوژیک شان روی هم کرده‌اند. در بخش‌های از افغانستان آنان در اکثر مساجد، روستاها و شهرها به شیوه‌های مختلفی با صدور اعلامیه، توزیع اوراق درج شهرت «گذرنامه محلی» و پخش شب‌نامه‌ها، بارها از مردم خواسته‌اند تا فهرست تعداد و شهرت دختران مجرد و زنان بیوه‌ی خانواده را به آنان بسپارند.

سویه متأثر از روی‌کردهای طالبان

طالبان پسا تسلط بخشی از هجوم شان را روی ازدواج و زندگی خصوصی منتقل کرده‌اند. گرچند طبیعی به نظر می‌رسد که این نیروها پس از یک غیبت چندین ساله در مغاره‌ها و کوه‌ها و درگیری در رکاب جنگ و جهاد، اکنون با مطلوب دانستن وضعیت خویش در موجودیت رژیم حاکم در افغانستان دست به این کار بزنند؛ اما در مواردی نیز علل و انگیز‌ه‌های آن متفاوت است و ریشه در نگرش‌های مختلفی دارد. برخی از علل و انگیزه‌ها در برگیرنده‌ی شرح مفصل زیر اند:

انگیزه‌ی ترغیب دینی

نگرش و انگیزه‌ی مرکزی نیروهای طالبان از تک‌همسری و کودک‌همسری تا چندین‌همسری ریشه در پردازه‌ها و گزاره‌های دینی دارد. آنان برای انجام هریک از کردارهای شان در این ساحت دلایلی از متن روایات و گزاره‌های دینی روی دست دارند. مقامات و خطابه‌گران این جریان با تکیه به همین منابع ایدیولوژیک طی ابلاغیه‌ها و خطابه‌های شان، از مردم می‌خواهند که دختران شان را به عقد نیروهای این گروه درآورند. چنین نگرش راه را برای مقامات، فرماندهان و نیروهای معمولی این گروه باز کرده است که با شیوه‌های دل‌خواه خویش برای به چنگ آوردن دختران مورد نظر خود اقدام کنند.

انتقام‌جویی حیثیتی از مخالفان

زنان در تاریخِ جنگ‌ها و درگیری‌های افغانستان هرگز از فهرست ابزارهای فشار و انتقام‌جویی طرف‌های درگیر ناپدید نبوده‌اند. اشکال بهره‌گیری از زنان به‌مثابه‌ی ابزار انتقام و فشار بر دشمن معتدد بوده‌است. ولادت دادن زنان بارادار روی خیابان و تماشای جریان ولادت، بریدن پستان‌های زنان، تجاوز جنسی انفرادی و گروهی، شکنجه اعضای جنسی زنان، تبعید و ناپدید کردن آنان از اشکال بهره‌گیری انتقام‌جویانه از زنان است که تا اکنون در تاریخ جنگ‌ها و نزاع‌های افغانستان مورد استفاده طرف‌ها درگیر واقع شده‌اند.

فهمیده می‌شود که طالبان اکنون از تجاوز جنسی، نکاح اجباری، گزینش چندین‌هم‌سری از مناطقی که اساساً بستر بومی و مردمی مخالفان فکری و تباری شان شمرده می‌شود، به حیث ابزار انتقام‌جویی استفاده می‌کنند. طالبان با همین انگیزه در پنجشیر، بدخشان، بلخ، پروان و دیگر مناطق شمال افغانستان که بستر بومی مخالفان ایدیولوژیک و ناهم‌تبارانِ طالبان است؛ در موارد متعددی دست به تجاوز جنسی، نکاح اجباری و گزینش هم‌سران خردسال زده‌اند. زمانی می‌توان به صحت سقم این رویکرد طالبان دست‌یافت که فهرست تجاوزهای جنسی، شب‌نامه‌ها، فرمان‌ها و شهرت‌نامه‌های توزیع شده در خانه‌های مناطق تاجیک‌نشین، اوزبیک‌نشین و هزاره نشین را مورد مرور و جست‌وجو قرار داد. چنین روی‌کردی در جامعه‌ی چندین‌تباری افغانستان باگذشت زمان به سکوی منازعات سیاسی نیز کشانیده شده است.

معیشت‌اندیشی غریزی

نیروهای طالبان در زمان قبل از تسلط شان بر دستگاه حکومت در کوه‌ها و مغاره‌ها به سر می‌بردند. پناه در مغاره‌ها و جنگ و جبهه‌داری منجر شده بود تا اعضای این گروه از رسیدن به ساز و برگ‌های یک زند‌گی عادی به دور نگهداشته شوند. اعضای این گروه از ایام کودکی به مدرسه‌های دینی برای مغزشویی فرستاده می‌شدند و سپس به محض آماده شدن برای از جان گذشتن برسر مرام‌های سازمان‌دهندگان این گروه، برای جنگ و انتحار و تخریب‌گری راهی کوه‌ها و دشت‌ها می‌شدند. بدین لحاظ آنان در کنار همه‌ی «محرومیت‌های سازماندهی شده» از رسیدن به نیازهای عاطفی و جنسی نیز به دور نگهداشته می‌شدند.

اکنون که فرصت برگشت به شهرها و روستاها و در میان مردم را میسر یافته‌اند، به شکل روز افزونی به عقد و ازدواج روی آورده‌اند. در مواردی به ازوداج دوم، سوم و چهارم نیز توسل جسته‌اند که در این بخش فرماندهان و مقامات طالبان می‌گردد. با همین انگیزه نیز، دخترانی که هرگز آماده‌ی هم‌سفری با یک طالب نیستند با زور و فشار وادار پذیرفتن زندگی با یک طالب می‌شوند.

جمع‌بندی و درنگ آخر

جامعه‌ی افغانستان در سویه‌ها و اشکال مختلف مستعد تولید خشونت علیه دختران و زنان است. محروم‌سازی زنان از حقوق و نیازهای شان در این جامعه و سلب هرگونه آزادی از آنان به بازتولید دوامدار اسارت و استثمار زنان انجامیده است. برای رهایی زنان و دسترسی شان به حقوق و آزادی‌‌های شان؛ اکنون باید بی‌باکانه‌تر از هرزمان دیگری سخن گفت و در مورد آن به بحث و کنش‌گری مداوم پرداخت.ضرورت پرداختن به شرایط زنان و پرده‌برداری از ستم‌های ته‌نشین در روزگار شان امری‌ست در جهت بلند کردن صداهای خفه شده‌ی این قشر بی‌دفاع که اکنون با روی‌کار آمدن مجدد طالبان، به رنج‌های مضاعف و شکننده‌تری دچار گردیده‌اند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: ازدواج زیر سن
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
سرگذشت حوا
هزار و یک شب

سرگذشت تلخ حوا

14 سنبله 1402

امروز می‌خواهم سرگذشت دوست مادرم را بنویسم. اسمش حواست و با مادر بیمارش زنده‌گی می‌کند. چند روز پیش که خانه‌اش رفته بودیم، دیدم که از آن حوای شاد و سرحال و خنده‌روی قبلی خبری نیست....

بیشتر بخوانید
عمر سعد
گفت‌وگو

ضرورت و امکان تحقق دموکراسی سکولار در افغانستان

11 سنبله 1402

ما در مورد نظام سیاسی دلخواه زنان برای آیندۀ افغانستان با برخی از زنان معترض و فعالان زن گفت‌وگو کردیم. نظر آن‌ها این بود که یک دموکراسی سکولار می‌تواند حقوق و آزادی‌های زنان را بهتر...

بیشتر بخوانید
رستوران رفتن زیر سلطۀ طالبان؛ غذا طعم وحشت می‌دهد
هزار و یک شب

رستوران رفتن زیر سلطۀ طالبان؛ غذا طعم وحشت می‌دهد

9 سنبله 1402

ساعت از دوازدۀ چاشت گذشته بود، من و همسرم  برای صرف غذا به رستورانی در یک محل شلوغ، در غرب کابل رفتیم. در این محل، رستوران‌ها طوری کنار هم قرار گرفته‌اند که آدم فکر می‌کند، تمام‌ آن‌ها...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN