نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

دادخواهی برای زنان؛ از تلاش برابری‌خواهانه تا نقاب سیاسی

  • ارزگانی
  • 15 سرطان 1402
دادخواهی برای زنان

از زمان تسلط دوباره گروه طالبان بر افغانستان و وضع محدودیت‌های شدید بر حقوق و آزادی‌های انسانی زنان، دادخواهی در این مورد نیز آغاز شده است.

گروهی از زنان و دختران جوان در اولین روزها، با آمدن در خیابان و سر دادن شعار «نان، کار، آزادی»، مبارزه علیه استبداد طالبانی و دادخواهی برای حقوق زنان را آغاز کردند.

در این مدت، جنبش‌های مختلف اعتراضی زنانه شکل گرفته است و اعتراضات نیز به دلیل سرکوب گسترده از خیابان به خانه رفته است.

رویکرد اکثر گروه‌های اعتراضی زنان نسبت به طالبان، حقوق زنان و دختران، تا حدودی روشن و واضح است و در پیام‌ها و مصاحبه‌های آن‌ها انعکاس یافته است؛ رویکردی برابری‌خواهانه و نفی ستم و سرکوب جنسیتی، زبانی، قومی و جغرافیایی با هر عنوان و نامی.

جسارت دختران و زنان افغانستان در خیابان‌های کابل و شهرهای بزرگ، باعث شد که کارزارهای زیادی برای دادخواهی در مورد حقوق زنان از سوی گروه‌ها و طیف‌های مختلف اجتماعی و سیاسی آغاز شود و کشورهای جهان و سازمان‌های بین‌المللی نیز در بیانیه‌ها و تعاملات خود با گروه طالبان، از این مسئله یاد کنند.

شمار زیادی از این کارزارها، به تقویت صدای اعتراض زنان و دادخواهی آنان کمک کرده است و از رویکرد برابری خواهانه در جامعه و نفی هر نوع سازش با طالبان، حمایت کرده‌اند.

اما در این میان، کارزارهایی نیز راه‌اندازی شده است که نگاه و رویکرد مجریان و هماهنگ کنندگان آن‌ نسبت به زنان و حقوق آن‌ها، پرسش‌ برانگیز و آلوده با ریاکاری سیاسی است.

در این یادداشت ویژگی‌های کارزارهای که با اهداف سیاسی، رویکرد مبهم و نامشخص برای دادخواهی در مورد حقوق زنان و دختران افغانستان راه‌اندازی می‌شود، بررسی شده است و در مورد خطرات چنین کارزارهایی هشدار داده شده است.

اهداف محدود

یکی از ویژگی‌های اصلی کارزارهای که با نگاه غرض‌آلود به حقوق زنان، راه‌اندازی می‌شود، اهداف محدود آن‌ها است.

مشخصا، چنین کارزارهایی از تمام حقوق اساسی و انسانی زنان، تنها روی حق آموزش تأکید می‌کنند و از گروه طالبان می‌خواهند که دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها را بر روی زنان و دختران باز کنند.

همچنان بخوانید

«تسلیم و خاموشی»؛ روایتی کوچک از دردهایِ بزرگ

«تسلیم و خاموشی»؛ روایتی کوچک از دردهایِ بزرگ

23 سنبله 1402
سازمان ملل: سطح سرکوب در برابر زنان و دخترانِ افغانستان تکان‌دهنده است

سازمان ملل: سطح سرکوب در برابر زنان و دخترانِ افغانستان تکان‌دهنده است

22 سنبله 1402

چنین رویکردی، این پیام را می‌رساند که ما سایر محدودیت‌های وضع شده از سوی گروه تروریستی طالبان علیه زنان افغانستان را قبول داریم و تنها باید به زنان و دختران اجازه دسترسی به آموزش داده شود.

سازمان ملل متحد و جامعه جهانی نیز در نزدیک به دو سال گذشته، چنین رویکردی در برابر طالبان داشته‌اند و اصلی‌ترین خواسته آن‌ها از این گروه، بازگشایی مکاتب دخترانه بوده است. در حالی که طالبان دست‌کم ۵٠ فرمان در حوزه‌های مختلف برای محدود کردن زندگی زنان صادر و با خشونت تطبیق کرده است.

نگاه دین محور به حقوق زنان

از ویژگی‌های دیگر کارزارهای غرض‌آلود که زیر نام دادخواهی در مورد حقوق زنان راه‌اندازی می‌شود، نگاه دین محور نسبت به حقوق زنان است.

در چنین کارزارهایی نیز معمولا از تمام حقوق انسانی و اساسی زنان، تنها حق آموزش آن‌ها برجسته می‌شود و شعار داده می‌شود که «آموزش یک فریضه دینی است» یا «آموزش حق اسلامی زنان است.»

یکی از تازه‌ترین نمونه‌های چنین کارزاری، کمپاینی است که در روزهای اخیر زیر نام «کمپاین ملی برای آموزش دختران» راه‌اندازی شده است.

در اعلامیه‌ی این کمپاین آمده است که «از آنجایی که تعلیم یک فريضه دینی و یک حق اساسی انسانی است، هم خواست مردم است و هم يک شرط مهم استقلال، ثبات، خودکفایی و رفاه کشور به حساب می‌آید، لذا محدودیت تعلیم و تحصیل دختران دیگر برای هیچ‌کس قابل پذیرش و تحمل نیست.»

با نگاه دقیق به ساختاربندی جملات در این اعلامیه، به وضوح نگاه دین محور به آموزش زنان مشاهده می‌شود و ما پی می‌بریم که نویسندگان عمدا و هدفمند بعد از نوشتن واژه تعلیم، قید «فریضه دینی» را قبل از «حق اساسی انسانی» استفاده کرده‌اند.

در بخش دیگری از این اعلامیه آمده است که «دلایلی که برای توجیه ممنوعیت‌های آموزش بانوان آورده می‌شود نه تنها برای مردم قناعت بخش نیست، بلکه خود مسئولان نیز به آن اعتقادی ندارند.»

در این از اعلامیه، علاوه بر این که به صورت نامحسوس نگاه زن‌ستیزانه طالبان توجیه شده است، ریشه‌های فکری طالبان نیز توجیه شده است و سعی شده است که ممنوعیت آموزش زنان به ایدئولوژی دینی این گروه ربط داده نشود، بلکه به سایر مسائل گره زده شود.

ما می‌دانیم که طالبان همواره تأکید کرده‌اند که هرگاه شرایط «مطابق شریعت» برای آموزش زنان فراهم شد، آنان دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها را بر روی زنان و دختران باز می‌کنند، آیا با چنین رویکرد صریح باز هم می‌توانیم بگوییم که طالبان به دلایل‌شان برای توجیه ممنوعیت آموزش زنان اعتقادی ندارند؟

نگاه ابزاری به حقوق زنان

یکی دیگر از ویژگی‌های کارزارهای غرض‌آلود که زیر نام دادخواهی برای زنان راه‌اندازی می‌شوند، نگاه ابزاری به حقوق زنان است.

نگاه ابزاری به حقوق زنان به این معنا است که مجریان چنین کارزارهایی، باور واقعی به حقوق انسانی زنان و برابری جنسیتی ندارند، بلکه نقاب فعال حقوق زن پوشیده‌اند و از این طریق می‌خواهند به اهداف سیاسی خود دست یابند؛ اهدافی که می‌تواند عرصه‌ی وسیعی، حتا لابی برای گروه تروریستی طالبان را در بر گیرد.

چنین نگاهی را می‌شود با بررسی سوابق کاری و فعالیت مجریان چنین کارزارها با هر عنوان و نامی، دریافت و درک کرد.

به طور نمونه، یکی از مجریان کمپاینی که این روزها برای حق آموزش زنان راه‌اندازی شده است، سابقه‌ی نیکی در عرصه‌ی فعالیت برای حقوق زنان ندارد.

نگارنده با یک جستجوی بسیار ابتدایی در شبکه‌های اجتماعی دریافت که یکی از مجریان اصلی این کارزار در زمان مأموریت رسمی در دولت سابق، متهم به فساد و برخورد تبعیض آمیز با یک زن شده است.

علاوه بر این، او که اکنون با نقاب فعال حقوق زن و دادخواهی برای آموزش زنان، وارد میدان شده است از سوی زنان معترض افغانستان «پروژه بگیر» و «مافیا» خوانده شده است.

«دولت» به جای «تروریست»

از کلماتی که در متون «کمپاین ملی برای آموزش دختران» به کار رفته است، آشکار و پیداست که کارگزاران این کارزار طالبان را در مقام حکومت مشروع افغانستان نشانده و دارند مردم را به تواضع در برابر این گروه جهت رعایت حقوق انسانی شان فرا می‌خوانند.

مثلا در بند پنجم پلان ابتدایی این کارزار آمده است «ارسال نامه‌های سرگشاده به آدرس مقامات بین‌المللی و دولتی». در اینجا گروه تروریستی طالبان را «دولت» می‌خوانند و در بند هفتم همین متن آمده است که «دعوت زمامداران به مناظره روی در روی». یعنی کارگزاران این کمپاین، تروریستانی را که با کشتار زنان و کودکان و انتحار در مکتب و مسجد و زایشگاه بر سرنوشت ملت مسلط شده، به عنوان زمامدار قبول دارند. در حالی که طالبان حق، صلاحیت و شایستگی حکومتداری را ندارند و تاهنوز هیچ‌گونه مشروعیت داخلی و بین‌المللی کسب نکرده است؛ پس چطور این افراد تحت نام دادخواهی برای زنان، گروه تروریستی طالبان را در مقام «دولت» و «زمامدار» تبلیغ می‌کنند؟

پیامدهای کارزارهای غرض‌آلود چیست؟

کارزارهایی که با ویژگی‌های فوق و زیر عنوان دادخواهی برای زنان راه‌اندازی می‌شود، پیامدهای بسیار خطرناک برای سرنوشت امروز و آینده‌ی زنان دارند.

  1. تضعیف صدای واقعی زنان: یکی ازا پیامدهای چنین کارزارها، تضعیف صدای اعتراض و دادخواهی زنان و قرار گرفتن در تقابل با آن است.

ما از زمان تسلط دوباره طالبان بر افغانستان تا اکنون در موارد مختلف شاهد بوده‌ایم که افرادی با پوشیدن نقاب فعال حقوق زن و مدافع حقوق بشر، در مقابل صدای اعتراض و دادخواهی واقعی زنان کشور ایستاده‌اند.

تازه‌ترین نمونه‌ی آن، سخنرانی فرشته محبوبی با عنوان مدافع حقوق بشر در شورای حقوق بشر سازمان ملل بود که در آن خواستار تعامل جهان با طالبان شد؛ در حالی که زنان معترض افغانستان بارها به صراحت مخالفت خود را با هر نوع تعامل با طالبان اعلام کرده‌اند و آن را قویا رد کرده‌اند.

دلیلی که این افراد در پی تضعیف صدای دادخواهی زنان هستند، این است که با تقویت صدای واقعی زنان، دیگر جایی برای فعالیت پروژه بگیران به نام زن و حقوق زن باقی نمی‌ماند.

  1. دفاع از نابرابری در جامعه: یکی دیگر از پیامدهای کارزارهای سیاسی و غرض‌آلود زیر نام دادخواهی برای زنان، دفاع از نابرابری جنسیتی است.

طوری که قبلا توضیح داده شد، در چنین کارزارها از تمام حقوق اساسی زنان، تنها حق آموزش برجسته و به عنوان «فریضه دینی» تبلیغ می‌شود.

تبلیغ یک حق اساسی و انسانی به عنوان «فریضه دینی» در واقع نشان می‌دهد که مجریان چنین کارزارها، پیروان ایدئولوژی اسلام سیاسی هستند و هیچ اعتقادی به برابری جنسیتی در جامعه ندارند.

دغدغه‌های ذهنی چنین گروه‌ها در قبال زنان، تفاوت چندانی با رویکرد طالبان ندارد و هردو گروه، زن را در یک ترازو وزن می‌کنند.

تقویت نابرابری در جامعه، باعث تداوم ستم و سرکوب زنان و حتا شهروندان عادی کشور می‌شود و آینده‌ی ما را سیاه‌تر از اکنون می‌سازد.

  1. تبلیغ سازگاری با طالبان: سومین پیامد چنین کارزارها تبلیغ سازگاری با طالبان است. در چنین کارزارها، با تمام ایدئولوژی و عملکردهای طالبانی مخالفت صورت نمی‌گیرد، بلکه مجریان تنها با بخش کوچکی از دستورات و عملکردهای طالبان مشکل دارند.

آن‌ها معمولا در بیانیه‌ها و سخنرانی‌های‌شان تأکید می‌کنند که طالبان باید حقوق زنان را رعایت کنند تا به رسمیت شناخته شوند و یا مورد پذیرش جامعه قرار گیرند، اما هیچ‌گاه کلیت طالبان به عنوان یک گروه تروریستی را رد نمی‌کنند.

در حالی که زنان معترض افغانستان بارها به صورت واضح تأکید کرده‌اند که طالبان را نمی‌پذیرند و هدف نهایی مبارزه آنها سرنگونی این گروه و ایجاد یک حکومت سکولار و دموکراتیک است.

خوب است که زنان معترض افغانستان، رسانه‌ها و گروه‌هایی که برای برابری و آینده‌ی روشن در افغانستان کار می‌کنند، گروه‌ها و چهره‌های استفاده‌جو را شناسایی و معرفی کنند تا به این صورت برنامه‌های شوم آن‌ها در توجیه ستم و نابرابری در کشور خنثا شود.

هرگامی که در این راستا برداشته شود، هرچند کوچک، برای آینده‌ی برابر، انسانی و مبتنی بر ارزش‌های انسانی، مفید خواهد بود.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حقوق اساسی زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
هبوط در تاریکی
هزار و یک شب

هبوط در تاریکی؛ روایت دردناکِ مینه از کودکی تا بزرگ‌سالی

30 سنبله 1402

مینه (مستعار) دختری ۲۸ساله است که خاطرات زنده‌گی‌اش از کودکی تا بزرگ‌سالی، چیزی جز پژواکِ درد و مظلومیت نیست. او از کودکی، مورد سوءاستفادۀ جنسی شوهرعمه‌اش قرار می‌گیرد و این اتفاق، سرآغازی برای سقوط ممتدِ...

بیشتر بخوانید
تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش
مقالات

تراژدی چهار‌بُعدی؛ 25 سال اسارت یک زنِ افغانستانی به‌دست برادرش

2 میزان 1402

«نیک‌بخت، یک زن افغانستانی که 25 سال پیش توسط برادرش در دخمه‌یی تاریک زندانی شده بود، بالاخره توسط مأمورانِ طالبان آزاد می‌شود و درحالی‌که در بدترین وضعیت صحی قرار دارد، برای برادرش مجازات نمی‌خواهد.» 

بیشتر بخوانید
سنگ صبور
هزار و یک شب

سنگ صبور؛ آمنه و خواهرش تحت سلطۀ طالبِ خانه‌گی

3 میزان 1402

آمنه هر روز نزدیک اذان صبح بیدار می‌شد و به گاو،گوسفندان و بزها علف می‌داد تا وقت دوشیدن، شیرشان بیشتر باشد. بعد از اذان وقتی هوا کمی روشن‌تر می‌شد، سرِ زمین می‌ر‌فت تا علفِ تازه...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN