سیستم صحی کشور در دو سال گذشته مانند هر سکتور دیگر سقوط کرد، با گسترش فقر و بیکاری میزان امراض گوناگون نیز میان مردم شدت گرفت و بخصوص زنان و دختران در روستاها از خدمات اولیهی صحی محروم شدند و توان تامین هزینههای گزاف دارو و داکتر را از دست دادند.
داکتر سمیه محقق، 33 ساله، مادر دو کودک (یک پسر و یک دختر) و دانشآموختهی طب عمومی دانشگاه طبی کابل برای رسیدگی به مشکلات صحی زنان و دختران، همراه شوهرش تمام دارایی شان را روی هم گذاشته یک دواخانه و معاینهخانهی شخصیاش را در شهر غزنی به راهانداخته است.
او درست در عصری که زنان و دختران افغانستان مانند امروز از تمام حقوق اولیهی شان محروم بودند به دنیا آمد و سالهای سال هر روز با عبور از ریگزارها و درههای دشوارگذر خود را به مکتب رساند و پس از اتمام آن برای فراگیری طبابت وارد دانشگاه طبی کابل شد.
دیدن رفتارهای خشن داکتران با بیماران در شفاخانهها، مرگومیر زنان و کودکان بیپناهی که نمیتوانستند تپهها و درههای صعبالعبور روستاها را بگذرند و خود را به کلینیک برسانند، به سمیه محقق پیام تلاش و امید میداد تا در آینده داکتر شود.
او پس از سالها تلاش و مبارزه با چالشهای زیاد از موانع تحصیلی گرفته تا مشکلات اقتصادی توانست از دانشگاه کابل سند لیسانس طب عمومی و از انستیتوت صحی غضنفر سند قابلگی بگیرد.
سمیه محقق در گفتوگویی با نیمرخ میگوید که برای رسیدن به آرزوهایش، با چالشهای تعلیم و تحصیل دختران در دایکندی مانند راههای دشوارگذر مکتب، ازدواج اجباری، فضای مردسالاری و پدرسالاری، نگاههای جنس دوم به زنان و دختران، عدم آگاهی مردم از حقوق انسانی زنان و اعمال عقاید و رسم و رواجهای ناپسند از پدر و مادر به کودکان، مبارزه کرده است.
او میگوید: «آرزوی کودکیام بود که داکتر شوم، میخواستم داکتر شوم تا به مردم به خصوص به زنان و دخترانی که در روستاهای دوردست زندگی میکنند اندکی رسیدگی کنم و با حمایت خانوادهام تا اینجا رسیدم.»
سمیه اکنون در یکی مناطق حاشیهای شهر غزنی مطب و دواخانه شخصی خودش را به راه انداخته و به شمول جواز فعالیت، تزئین دکان، خریداری وسایل و دارو حدود 900 هزار افغانی هزینه کرده است.
او پس از فراغتش از دانشگاه کابل، مدتی سه سال در یک کلینیک صحی در ولسوالی میرامور ولایت دایکندی کار کرد و پس از آن برای پیدا کردن کار، پشت دروازههای بسیاری از نهادها سرگردان بود تا اینکه برای استقلال مالی و خوداشتغالی، تمام داراییاش را روی هم گذاشت و دواخانهاش را تاسیس کرد.
پس از سقوط نظام جمهوری و روی کار آمدن گروه تروریستی طالبان زنان نمیتوانند در برخی عرصهها جواز فعالیت بگیرند و کار کنند و به سمیه نیز جواز فعالیت دواخانه ندادند؛ امری که باعث شد او جواز فعالیت دواخانهی شخص دیگری را در ازای مبلغ هنگفت خریداری کند.
اکنون که حدود سه ماه از تاسیس دواخانهی سمیه در غزنی میگذرد، مورد استقبال گرم زنان و دخترانی قرار گرفته است که برای مشاوره تنظیم خانواده، تشخیص امراض بخش زنان و زایمان و انجام برخی معاینات نزد او میآیند. در کنار او یک دختر جوان نیز مشغول به کار است که برای آموزش کمکهای اولیه و برخی موارد صحی قرار است دختران را آموزش دهد.
قبل از سقوط کشور به دست طالبان نیز سمیه هر هفته دو روز را به آموزشهای صحی چون تزریق آمپول و سیروم و همچنان آگاهیدهی در مورد امراض زنانه به زنان و دختران اختصاص داده بود و زنان زیادی برای آموزش در خانهی او تجمع میکردند.
سمیه میگوید: «اینکه مردم از طبابت صرف تجارت ساختهاند رنج میبرم مثلا اکثر داروها را دواخانهها و داکتران تا سه برابر قیمت هم به مردم فقیر میفروشند. یکی از اهداف من آگاهسازی مردم در این مورد نیز بود تا از مجبوریت شان سواستفاده نشود.»
خانم محقق در مورد دسترسی زنان روستایی به خدمات صحی میگوید که در ولایت غزنی و دایکندی اکثر زنان به دلیل راههای مواصلاتی دشوارگذر هنوزهم به خدمات صحی دسترسی ندارند.
به گفتهی او زنان در فاصلهدهی میان ولادتها هیچ نقشی ندارند و اکثرا به خواست مردان خانواده در فاصلههای بسیار کم میان ولادتهای شان باید طفل به دنیا بیاورند.
سمیه میگوید: «در مناطق نزدیک به مرکز ولسوالیها زنان تا حدودی میتوانند برای مشاوره و یا مراقبت به داکتر و یا قابله دسترسی پیدا کنند اما در روستاهای اطراف وضعیت زنان و کودکان رضایتبخش نیست. تنها در برخی مناطق آشیانههای صحی وجود دارد که اصلا جوابگوی نیازمندیهای زنان نیست.»
سمیه به دیگر زنان افغانستان نیز پیام «تلاش و امید» دارد و تاکید میکند که زنان نباید تسلیم شرایط بحرانی و دشوار شده و امیدشان را از دست بدهند زیرا تمام این روزهای دشوار گذشتنی است و زنان باید به فکر استقلال مالی باشند و در هر شرایطی از خود مراقبت کنند تا بتوانند بر خودشان متکی باشند.