سوم اسد 1402 خورشیدی روز سیاهی در تقویم خاطرات زنی است که باید بساط زحمات ده سالهاش را جمع میکرد. او در این روز برای آخرین بار به در و دیوار آرایشگاهش نگاه کرد، به عکسهای تزئینی که برای انتخاب هرکدام مدتها فکر کرده بود، به لوازم آرایشی که برای تهیه کردن هرقلم بازار را زیرو رو کرده بود و به چوکیهای مخصوص آرایش عروس که تقریبا همه روزه میزبان عروسهای شاد و خندان بود. اما فضای آرایشگاهش یکبارگی در سکوت مطلق فرو رفته بود. او با چشمان نمناک تمام وسایلش را جمع کرد و در یک ریکشا انداخت و سپس کلید را به مالک مغازه تحویل داد و به خانه رفت.
فرح، نام مستعار این آرایشگر 29 ساله است که نزدیک به یک دهه در شهرنو کابل مشغول آرایشگری و آموزش این حرفه به دختران بود. او اکنون لوازم آرایشگاهش را به خانه برده و تنها به تعداد محدودی از مشتریانش از خانه خدمات ارائه میکند.
او زن مستقلی است که در یک دههی اخیر مسئولیت تأمین نفقهی دو کودک و پدر و مادر سالخوردهاش را به عهده دارد. شرایط دشوار کرونا و سپس سقوط کشور به دست طالبان روی کار او تأثیر گذاشته بود اما به تازگی دوباره سروسامان گرفته بود؛ تا اینکه طالبان برای همیشه کار و منبع درامدش را از او گرفتند.
این زن آرایشگر بعد از آن روز(سوم اسد 1402) دیگر از خانهاش بیرون نرفته است. تمام روز وسایل آرایشگاهش را در خانه زیر و رو میکند تا در آپارتمان کوچکش جابجا کند و کارهای نیمهتمام مشتریانش را در خانه انجام دهد و به نحوی در برابر محدودیتهای طالبان نیز ایستاده است تا منبع درامدش را حفظ کند.
فرح در گفتگویی به نیمرخ میگوید که تا آخرین روز مهلت مسدودشدن آرایشگاهها توسط گروه طالبان، منتظر یک معجزه بود که این فرمان پس گرفته شود. معجزهای در کار نبود و او با ناامیدی محل کارش را برای همیشه ترک کرد.
او میگوید: «وقتی دانهدانه، لوازم آرایشگاهم را جمع میکردم، میخواستم عقربهی ساعتم دیرتر حرکت کند و زمان آهستهتر بگذرد یا یکی بیاید و به من بگوید که وسایلت را جمع نکن همه چیز درست میشود.»
با گذشت ده روز از مسدودشدن آرایشگاههای زنانه توسط گروه تروریستی طالبان، فرح حداقل سه عروس را در خانهی خود آراسته است، اما او نگران است که گروه طالبان حتا در خانه هم مانع کار او شود.
فرح میگوید: «هنوزهم زنان زنگ میزنند که به خانههای شان برای آرایش عروس بروم، اما نرفتهام و فقط در خانهام به یک تعداد مشتری رسیدگی کردم. میترسم که طالبان به دلیل آرایش و پیرایش زنان و دختران خانهام را مهرولاک کنند.»
فرح مانند دهها زن آرایشگر دیگر نمیداند که پس از این چگونه از عهدهی تأمین مصارف زندگی براید، اما تلاش میکند در حد امکان در خانه کار کند.
ظریفه، آرایشگر 30 سالهی دیگر نیز اکنون بساط کارش را در خانه پهن کرده است. او مدت سه سال در شهر کابل مشغول آرایشگری و فروش لوازم بهداشتی و آرایشی زنانه بود. اکنون با فروش نیمی از لوازم آرایشگاهش، با امکانات اندک سعی میکند به مشتریانش از خانه خدمات ارائه کند.
او دانشجوی اقتصاد در یکی از دانشگاههای خصوصی کابل بود و با کسب درامد از آرایشگاه، هزینهی تحصیل خود و سه خواهر و برادرش را میپرداخت.
ظریفه به نیمرخ میگوید: «از ترس اینکه طالبان در خانه هم مانع کارم نشوند، به زنان میگویم به گونهی گروهی نیایند و تنها خدماتی را ارائه میکنم که زمان و امکانات کمتری لازم دارد. همینطور بعضی لوازم آرایشی و بهداشتی را در خانه آوردم تا به مشتریانم بفروشم.»
ساره (نام مستعار) یک آرایشگر 32 سالهای دیگر است که سالها در نهادهای ملی و بینالمللی وظیفه اجرا کرده است. او پس از تسلط طالبان از کار بیکار شده بود و برای حفظ استقلال مالی حرفهی آرایشگری را در یک دورهی شش ماهه در کابل آموزش دید و آرایشگاه خودش را در یکی از نواحی غرب کابل راهاندازی کرد. حداقل سه دختر دیگر در کنار او مشغول به کار بودند، اما مدتی نگذشت که آرایشگاهش بسته شد و اکنون خانهنشین شده است.
او میگوید به عنوان آخرین تلاش برای استقلال مالی و کسب درامد، این آرایشگاه را به راه انداخته بود اما اکنون برای ادامهی زندگیاش به مهاجرت فکر میکند. زیرا در افغانستان فرصت کار و کسب درامد برای او باقی نمانده است؛ مگر اینکه در خیابانها گدایی کند.
ساره میگوید: «تمام داراییام را سر آرایشگاه مصرف کردم و حالا کسی لوازم آرایشی را به یک سوم قیمت هم خریدار نیست. مجبور استم دست چهار اولاد و شوهر مریضم را گرفته به ایران یا پاکستان بروم؛ حداقل آنجا میتوانم کار کنم تا اولادهایم گرسنه نمانند.»
ساره، فرح، ظریفه و صدها زن آرایشگر دیگر که اخیرا به دستور طالبان از کار بیکار شدهاند از وضعیت روانی مناسبی برخوردار نیستند. اما آنان همچنان برای دوام آوردن تقلا میکنند تا زمانی که قامتهای شان زیر دستورات زن ستیزانهی طالبان خم نشده است. آنان سعی میکنند سدهایی را که طالبان برای قطع درامد آنها ایجاد میکنند بشکنند اما گذر زمان پاسخ خواهد داد که زنان در مطالبهی حقوق اساسی خود بر طالبان فایق میآیند یا طالبان مانند گذشته با حذف زنان به سلطهی سرکوبگرایانهی شان ادامه میدهند.