نویسنده: طوبا لنگر
۱۵ اگست ۲٠۲۱، سالگرد سقوط افغانستان به دست طالبان است، روزی که در حافظه ملتی که رؤیاها و آرزوهای خود را از دست داده اند، حک شده است. در این دو سال گذشته افغانستان شاهد تحولی تلخ بوده است، دوره ای که حقوق و فرصت های زنان افغان توسط گروهی که به خاطر اعمال سرکوبگرانه اش بدنام بود، به ویژه در مورد زنان، از بین رفت.
به عنوان دختری که هجده سالگیاش را در غربت نفس میکشد، پیامدهای ویرانگر این دوران پرتلاطم را تجربه کرده ام. مجبور شدم کشوری را که برای من خانه امن بود، تحصیلات و آرزو های که در پی بدست آوردن شان شب و روز تلاش میکردم، و محیط آشنای خود را پشت سر بگذارم، و در نهایت خود را در سرزمینی غریب دیدم که از نو شروع کردم. از دست دادن عمیق بود، فرصت هایی که زمانی در دسترس بودند اکنون دور به نظر می رسیدند، و قلب من برای زندگی پر جنب و جوشی که زمانی در افغانستان وجود داشت، درد می کرد.
اما در بقایای رویاهای از هم پاشیده، آتش عزم شعله ور شد. به جای اینکه اجازه بدهم ناامیدی بر من غلبه کند، تصمیم گرفتم با چالش ها رو در رو مقابله کنم تا راهی برای آوردن نور به تاریکی پیدا کنم. بنابراین، من مأموریتی را آغاز کردم تا به هموطنانم امید بخشم، علیرغم فاصله فیزیکی و عاطفی وسیعی که ما را از هم جدا کرده بود.
اولین قدم در این سفر استفاده از قدرت آموزش بود. با بسته شدن راه های سنتی یادگیری در افغانستان، من به تدریس آنلاین به عنوان وسیله ای برای پر کردن شکاف روی آوردم. قلمرو دیجیتال به یک پناهگاه تبدیل شد، فضایی که هنوز میتوان دانش را به اشتراک گذاشت و آرزوها را پرورش داد. این یک گام کوچک بود، اما گامی بود که در میان بسیاری از کسانی که به دنبال راه هایی برای ادامه تحصیل در میان آشفتگی بودند، طنین انداز شد.
با این حال، عزم من برای ایجاد تغییر فراتر از تلاش های شخصی بود. از گام برداشتن برای توسعه فردی «طوبا» تصمیم گرفتم برای تمام همنسلانم تلاش کنم.
با همکاری با انجمن به نام ” ویرا ” من به نیروهای همفکر دیگرم پیوستم تا از حقوق زنان افغانستان برای تحصیل دفاع کنم. در دنیایی که به نظر میرسید روز به روز تاریکتر میشد، ما به چراغ امید تبدیل شدیم و از حفظ جوهر زنان افغانی و پتانسیلهای بکر آنها دفاع میکنیم.
سفری که در این دو سال طی کردم، هم برای خودم و هم برای ملتم سفری برای کشف دوباره بوده است. در مواجهه با ناملایمات، ما مجموعاً با این باور که تغییر حتی در سختترین شرایط ممکن است، به چالش برخاستیم. تلاش های ما برای اطمینان از خاموش نشدن صدای زنان افغان بسیار فراتر از مرزهای ما طنین انداز شده است و بارقه ای از امید را در دل افراد بی شماری روشن کرده و به آنها یادآوری می کند که فراموش نشده اند.
این مقاله فقط بازتابی از تجربیات شخصی من نیست. این ادای احترام به روح تسلیم ناپذیر زنان افغانستان است. این به عنوان گواهی است بر انعطاف پذیری که در رگ های ما جریان دارد و ما را حتی در تاریک ترین زمان ها به جلو می برد. روایت رویاهایی را که از دست دادیم، عزمی که به وجود آمد و وحدتی که ما را در کنار هم نگه داشت را در بر می گیرد. از طریق آشفتگی ها و پیروزی ها، ما متحد می ایستیم و مسیری را به سوی آینده ای روشن تر و امیدوارتر برای افغانستان ترسیم می کنیم.
با نزدیک شدن به سالگرد آن روز سرنوشت ساز، ما به خاطرات از دست رفته احترام می گذاریم و در عین حال از عزم مشترک خود برای پیشبرد نیرو می گیریم. به یاد داشته باشیم که مسیر پیشرفت به ندرت خطی است. این توسط شجاعت تزلزل ناپذیر کسانی شکل می گیرد که از ساکت شدن خودداری می کنند. این سفر نه تنها برای ما بلکه برای نسل های آینده ادامه دارد. با هر قدمی که برمیداریم، با هر کلمهای که به اشتراک میگذاریم، به روزی نزدیکتر میشویم که تابآوری زنان افغان به رسمیت شناخته شود، تجلیل شود، و در تار و پود یک افغانستان نوین تنیده شود.