یکی از موضوعهایی که دربارهی ایستادگی معترضان زن علیه گروه طالبان همواره قابل بحث است، رویکرد اعتراضی این زنان است. آیا معترضان رفتار و آموزههای طالبان را اسلامی نمیدانند و در پی «نقد» آن اند، یا اینکه آنان «روایت جدید» خود را خلق میکنند و به اینکه دین اسلام دربارهی جایگاه زن و رفتار اجتماعیاش چه دستور داده است کاری ندارند. در واقع، آنان میخواهند جایگاه انسانیشان را در اجتماع تثبیت کنند که اکثراً این خواستها در تضاد با احکام فقهی اسلام اند.
در دو سالی که از تسلط گروه طالبان بر افغانستان میگذرد، زنان معترض گاهی هنگام شعاردادن در خیابانها یا در قطعنامههای اعتراضی خویش خواستار حقوق «اسلامی»شان شده و رفتار گروه طالبان را «غیراسلامی» خواندهاند. این عمل، تصوری را پدید آورده که اگر زنان معترض حقوق انسانیشان را در چارچوب دین تعریف کنند، به خودی خود سلطهی یک حکومت دینی را پذیرفتهاند که در نهایت به حذف تمام و کمال زنان از صحنههای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی منجر میشود. برخی بدین باور اند که دین عامل حکومت مردان بر زنان است، چون تفسیر مردانهی متون دینی و بالتبع تشکیل حکومتهای اسلامی، همواره راه را برای سرکوب زنان باز میکند.
ژولیا پارسی، عضو رهبری جنبش خودجوش زنان معترض افغانستان، از جمع معترضانی است که رویکردشان، نقد عملکرد گروه طالبان است و آنچه را که از گروه طالبان در این دو سال سر زده «اسلامی» نمیداند. به نظر او، در افغانستان همه مسلمان هستند و به همین دلیل آنها هم حرف از اسلام میزنند و حقوقشان را در «چارچوب اسلام» میخواهند.
او میگوید: «ما در شعارهای خود گفتیم که ما اگر آزادی میخواهیم، آزادی اسلامی میخواهیم نه آزادی غربی، حالا گروه طالبان حتا آرایشگاههای زنانه را هم بستند، در صورتی که آرایش کردن زن خلاف شریعت نیست و در هیچ جای اسلام نیامده که زن نباید خودش را زیبا بسازد.»
پارسی به نیمرخ میگوید که «یک زن حق دارد تحصیل کند و در اجتماع کار کند. حالا گروه طالبان در افغانستان از نام اسلام استفاده میکنند و اسلام افراطی را بر جامعه حاکم کردهاند. ما اسلام طالبانی را نمیخواهیم، گروه طالبان با این کارشان باعث میشوند که مردم از اسلام بیزار شوند و به دینهای دیگر بگرایند. گروه طالبان باید این رفتارشان را اصلاح کنند».
عارفه فاطمی، موسس حرکت خودجوش زنان مبارز افغانستان است که گروهشان با رویکرد «خلق روایت جدید» در برابر طالبان مبارزه میکنند.
به گفتهی خانم فاطمی، آنها از اولین روزهای تسلط گروه طالبان بر افغانستان، با هدف تثبیت جایگاه انسانی زن در افغانستان دست به اعتراض زدهاند و میخواهند حقوقشان از موضع انسانیت تعریف شوند، نه از منظر دین.
خانم فاطمی میگوید: «تأکید ما روی پذیرفته شدن زن منحیث انسان آزاد و صاحب اختیار است و هیچگاه ما زنان معترض، حقوق خود را از لابلای آیات و حدیث جستوجو نمیکنیم. ما باورمند هستیم که انسان صرف به خاطر انسانبودن دارای حقوق اساسی و جایگاه انسانی است. هیچ کسی و هیچ دینی نمیتواند بر اساس جنسیت میان آدمها فرق بگذارد».
به باور او، اسلامی که حالا گروه طالبان آن را پیشه کرده و طبق آن عمل میکند، کاملترین نوع اسلام است و اسلام جز این نمیتواند چیزی دیگری باشد. دینی که در آن زن هیچ جایگاهی ندارد و مردان با استفاده از شریعت برای زنان تعیین تکلیف میکنند.
فاطمی میگوید که «ملاها و دینداران قبل از طالبان و طالب امروز همگی جای زنان را در کنج خانه تعریف کرده، پس هر حکومتی که در سایهی دین بر مردم حاکم باشد، زن در آن جایگاهی ندارد. ما زنان معترض و بیشتر مردم افغانستان که باورمند به آزادی و انسانیت اند به دنبال برقرار کردن نظامی هستیم که در آن دین جدا از سیاست باشد و ارزشهای بشری در آن حرف اول را بزند».
در این میان رویکرد اعتراضی «جنبش زنان افغانستان برای عدالت و آزادی» به گونهای است که تلفیقی از ارزشهای «دموکراتیک» و «اسلام میانهرو» را برای زنان میخواهند و تا جایی رفتار گروه طالبان را نقد میکند.
شمایل توانا یکی از اعضای رهبری این گروه در اینباره میگوید:
«ما هیچگاه در پی نهادینهسازی نظامی سکولار در افغانستان نیستیم، چون این نظام در کشورهایی امکانپذیر است که در حالت بحران قرار نداشته باشد و در جامعهی سنتی و اعتقادی افغانستان این موضوع ممکن نیست.»
به گفتهی شمایل، آنها به دنبال ارزشهای «حقوق بشری» و ارزشهایی اند که «اسلام غیرطالبانی» به زنان داده است و جایگاه زن در آن حفظ شده است.
«ما دنبال حفظ دستاوردهای زنان در 20 سال اخیر هستیم، در نظام جمهوریت که قوانین آن مطابق به شریعت اسلامی بود، زنان به جایگاه خوبی دست پیدا کرده بودند. حق تحصیل داشتند و در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی سهم میگرفتند».
او میافزاید که «گروه طالبان دستورهای دین اسلام را نقض میکنند و از اسلام تعریف خاص خودشان را دارند. در دین اسلام به زنان حق کار، حق انتخاب و حق تحصیل داده شدهاست، این به معنایی است که دین اسلام برخلاف آنچه گروه طالبان رفتار میکنند، میباشد و آنچه که آموزههای اسلام است گروه طالبان به آن عمل نمیکنند».
روشن است که هنوز دیدگاه و رویکرد واحدی، میان زنان معترض برای مبارزه علیه رژیم طالبان وجود ندارد. هر گروه، بنابر فهم، موقعیت و شرایط فعالیتشان، شیوههای مبارزه را تعیین کردهاند. از اینرو، معلوم نیست که آیا این چنددستگی میان گروههای مختلف زنان معترض راه به جای درستی میبرد یا خیر؟