در محوطۀ شفاخانههای صحت طفل، انستیتوت طبی فرانسه و شفاخانۀ کیور شهر کابل، روزانه دهها زن و کودک انتطار میکشند تا کودکان زیر تیغ جراحی بروند؛ کودکانی که مادرزاد با نواقصاتی چون فقدان کام و لب و یا بیمقعد به دنیا میآیند.
مادران این کودکان نمیدانند که چرا کودکانشان اینگونه متولد میشوند اما شماری از این زنان به خاطر تولد کودکان ناقص، از سوی خانوادۀشان سرزنش و شکنجه میشوند.
فریده (مستعار) را در صحن شفاخانه ملاقات کردم. زن 38 سالهیی که با دو کودک ناقص از ولایت دایکندی برای جراحی کودکانش به شفاخانۀ کیور کابل آمده بود. او کودکانش را از شدت گرمی هوا، زیر سایۀ درختان کاجِ صحنِ شفاخانه خوابانده بود.
کودکان ششمی و هفتمی فریده (یک پسر دوساله و یک دختر سهماهه) به گونۀ مادرزادی، بدون کام و لب به دنیا آمدهاند. پسرش تا حالا دوبار زیر تیغ جراحی رفته و گلو و کامش بخیه زده شدهاست. اکنون برای جراحی لب و قسمت دیگری از کامش باید دوباره زیر تیغ برود. دختر سهماههاش برای اولینبار، برای پیوند لب زیر تیغ جراحی میرود.
مراقبت از کودکان و رسیدهگی به آنان که هر بار زیر تیغ جراحی میروند، تنها رنج فریده نیست. او بارها به خاطر وضعیت بدنی این کودکان، از سوی شوهر و خانوادۀ شوهرش مورد ضربوشتم قرار گرفتهاست. زیرا از نظر آنها، مقصر اصلی فریدهاست.
فریده میگوید: «از روزی که پسرم کامچاک تولد شده، حق و ناحق شکنجه میشوم. شوهرم میگوید به خاطر گناههای تو خداوند ما را جزا داده. اما از وقتی دخترم هم بدون لب تولد شده، شوهرم گفته به خانه نمیآیم».
شوهر او هشت ماه قبل برای کارگری به ایران رفته است و قرار بود پسرش را نیز برای عملیات به ایران ببرد، اما از وقتی که دخترش نیز بدون لب متولد شده، او تصمیم گرفته است به خانه نیاید و اکنون فریده در نبود شوهرش، بابت این موضوع از سوی خانوادۀ شوهر شکنجه میشود.
او میگوید: «یک روز پیش از اینکه به خاطر جراحی پسرم ما را کابل بیاورند، برادر شوهرم مرا با سیم برق و چوب خشک، آنقدر زده که بازوهایم هنوز کبود است. او به من میگوید که کاش تو و طفلهایت بمیرید که ما از غم شما خلاص شویم».
به گفتۀ فریده، خانوادۀ شوهرش به دلیل نداشتن هزینۀ رفتوآمد برای تداوی کودکانش از او بیزار اند و اورا مدام سرزنش و شکنجه میکنند.
وقتی از فریده در مورد فاصلهگذاری میان ولادتها و یا وسایل پیشگیری از بارداری پرسیدم با تعجب گفت: «مردان ما اجازه نمیدهند از این وسایل استفاده کنیم. میگویند هر چه در توان ما باشد به دنیا بیاوریم که بعداً پیر میشویم».
فریده تنها زنی نیست که دربارۀ عوامل سوءشکل کودکانش چیزی نمیداند و به سبب آن شکنجه میشود. ضمیره (مستعار)، زن 25 سالهیی دیگریست که کودک یکسالهاش با سوراخ کوچکی در لب، متولد شده و پس از سپری کردن یک جراحی، باید برای بار دوم عملیات شود.
ضمیره نیز میگوید که احساس میکند، چون دخترش ناقص است، در خانواده مورد بیمهری قرار میگیرد.
«دیگر اولادها را همهگی دوست دارند اما این دخترم در بین ما تنهاست».
ضمیره همچنان میگوید که گاهی در خانواده، دخترش را با القاب آزاردهنده صدا میزنند.
سپیده (مستعار) یکی از پرستاران زن در شفاخانۀ کیور میگوید که روزانه، دهها کودک برای پیوندزدن کام و یا لب به این شفاخانه میآیند.
این پرستار، خشونت علیه زنان و حتا کودکان را از سوی خانوادههایشان تأیید میکند و میگوید که او هنگام پرستاری از بیمارانش، بارها شاهد سرزنش زنان و کودکان بودهاست اما برای جلوگیری از خشونت علیه آنان، کاری از دستش برنیامدهاست.
سپیده میگوید: «اکثر پدران کودکانشان را به خاطری جراحی میکنند که در بین فامیل مسخره نشوند. به کودکان اهمیت نمیدهند. من بارها دیدم که پدر عصبانی، کودک سه چهارسالهاش را با سیلی زدهاست که چرا گریه میکند».
این درحالیست که اخیراً مسؤولان شماری از شفاخانهها در شهر کابل از افزایش تولد کودکان سوءشکل، ناقص و نوزادان مبتلا به آنومالی (نوزادان بدون مقعد) خبر دادهاند.
محمد حنیف تسل، متخصص جراحی عمومی در شفاخانۀ کودکان در شهر کابل به خبرنگاران گفتهاست که روزانه حداقل یک تا دو کودک مبتلا به آنومالی زیر تیغ جراحی میرود.
طارق رحیمی متخصص جراحی اطفال در انستیتوت طبی فرانسه در شهر کابل نیز به خبرنگاران گفتهاست که به طور میانگین در هر هفته، هشت کودک در این شفاخانه جراحی میشود.
از نظر داکتران ازدواجهای خانوادهگی یا خویشاوندی، کمخونی، نگرانی و عدم دسترسی زنان به غذای کافی، سبب افزایش کودکان سوءشکل و آنامولی شدهاست.