گوگوش، هنرمند پرآوازۀ موسیقی پاپ ایران، با انتشار پیام ویدیویی به نام «فصل آخر» در حساب انستاگرامش، گفته است؛ پس از 70 سال فعالیت هنری، فصل خداحافظی از سرزمین استعدادیاش یعنی صحنه فرا رسیده و قرار است بعد از تمام شدن تور جهانیاش از صحنۀ موسیقی خداحافظی کند.
گوگوش قرار است تور خداحافظیاش را به تاریخ 23 سپتمبر، از شهر سن خوزۀ کالیفرنیای امریکا بهطور رسمی آغاز کند. او در پیام ویدیویی خود گفته است: «مشتاق، مضطرب ولی همچنان عاشق به دیدارتان میآیم و امیدوارم که ایستگاه آخر همان جایی باشد که باید [ایران]؛ جاییکه من هنوز متولد نشده بودم اما قمر آواز میخواند.»
او در پیـام ویدیویی فصل آخر، به تمام علاقهمندان و دوستدارانش گفته است: «من خودم را از جنس نگاههای شما سنجیدم و شناختم تا بلند و بلندتر پریدم.»
گوگوش با حمایت از زنان ایران و شعار «زن، زندهگی، آزادی» گفته است: «باشد که آخرین ایستگاه ما، فصل آزادی صـدای زن و روز آزادی ایران باشد. هنوز، همیشه و تا خود پیروزی؛ زن، زندهگی، آزادی!»
او بعد از مرگ مهسا امینی و شروع اعتراضات مردم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی، یکی از هنرمندانی بود که مقتدرانه کنار معترضان و مردم ایران ایستاد و از آنها حمایت کرد.
گوگوش را بسیاری بهدلیل تأثیر منحصربهفردی که بر موسیقی پاپ ایرانی برجا گذاشت، «شاهماهی موسیقی ایران» مینامند.
گوگوش دو سال قبل در تور جهانی 21، که به یادبود بیستویکمین سالگرد خواندنِ دوبارهاش بعد از دو دههسکوت اجباری برگزار کرده بود، با یادآوری صداهای خاموش شدۀ زنانی که صدایشان به اجبار خاموش شده و با اشاره به سقوط افغانستان به دست گروه طالبان گفته بود: «افغانستان این روزها درست مانند کشور ما شده، یعنی همانطور که روزهای اول انقلاب بود و تا امروز زجری که مردم ایران میکشند، مردم افغانستان شاید بدتر از آن به سرشان آمده است.»
گوگوش که خودش دو دهه بهصورت اجباری خانهنشین و ساکت شده بود، با آرزوی رهایی زنان و مردم افغانستان، ترانۀ «من آمدهام» را که با الهام از موسیقی محلی افغانستان و با آهنگسازی جلیل زلاند، هنرمند مشهور افغانستانی، ساخته شده بود، اجرا کرد.

گوگوش کیست؟
فایقه آتشین که نام هنریاش «گوگوش» است، در پانزدهم ثور ۱۳۲۹ هجری در تهران متولد شده است. مادرش نسرین و پدرش صابر آتشین از جمله آذربایجانیهایی بودند که زندهگی در شوروی سابق را تحمل نکرده و به ایران آمدند.
گوگوش هنرمندی زاییدۀ رنج است، او از کودکی زمانیکه دوساله بوده و از هنر چیزی نمیفهمیده، ابزار دستِ پدرش برای کسب درآمد میشود. گوگوش در مصاحبههایش گفته است: «تا نیمههای شب بیدار بودم و در روزهای پایان هفته که خیلی پرکار بود، در پشت صحنه میخوابیدم و پدرم به زور بیدارم میکرد تا که برنامه اجرا کنم.»
ادامۀ این رنج، تا سالها به گونههای دیگری او را همراهی کرد؛ از ازدواج اولش گرفته تا زندانی شدنش در زندان «اوین» و 21 سال دوری اجباری از هنر.
او در گفتوگوی بلند ویدیویی که با هما احسان انجام داده است، در مورد سالهای رنج خودش و سالهای اولِ انقلاب در ایران اینگونه روایت میکند: «مدتی قبل از آغاز انقلاب برای دیدن فرزندم به اروپا رفتم، اما حوادث پیدرپی روزهای منتهی به انقلاب سبب شد که در اروپا بمانم و نتوانم به ایران برگردم. سپس به دعوت پوران به لسآنجلس رفتم تا به مناسبت افتتاح یک کلوپ، شبی در آنجا اجرایی داشته باشم. یک شب اجرا به نُه شب تبدیل شد و بر خلاف توافق، هیچ دستمزدی به من داده نشد. سرگردان، بیپول و بدون پاسپورت در لسآنجلس رها شدم، بعد به کمک دوستی به نیویارک آمدم. دو ماه و نیم در نیویارک ماندم. آنهمه سبب شد که با وجود تمام خطراتی که متوجهام بود، به ایران برگردم.»
گوگوش بعد از برگشت از امریکا، که چند وقتی از شروع انقلاب 1357 در ایران میگذشت، بازجویی میشود ویک ماه در زندان اوین به سر میبرد. بعد از آزادی، او و تمام آوازخوانها بهخصوص هنرمندان زن دیگر اجازۀ حضور در هیچ جمعی را نداشتند. اینگونه میشود که او بعد از انقلاب تا سال 1379 بهصورت کل از زندهگی هنریاش فاصله میگیرد.
گوگوش تا قبل از انقلاب نزدیک به ۱۲۰ ترانه را در ۱۱ آلبوم منتشر کرده است و از سال 1379 و پس از سکوت ۲۱ ساله توانسته است ۷۰ ترانه را در ۸ آلبوم منتشر کند. به باور برخیها، بهترین کارهای گوگوش همان آثار و ترانههایی است که قبل از انقلاب منتشر شدهاند. در نظرسنجی شبکۀ «من و تو»، آثاری که بعد از سال 1379 به نشر رسیده است، در میان علاقهمندانش محبوبیت زیادی ندارد.
با اینهمه گوگوش برای تأثیر عمیقی که بر موسیقی پاپ ایران گذاشته، جایگاه ویژه دارد. دوستی و همکاریاش با ترانهسرایان و آهنگسازان برجستهیی از جمله واروژان، منوچهر و ناصر چشمآذر، حسن شماعیزاده، آندرانیک، شهیار قنبری و اردلان سرفراز برایش موفقیت بزرگی را به ارمغان آورده است.
بسیاری بر این باورند که «قصۀ دو ماهی» یا ترانۀ دو ماهی سرودۀ شهیار قنبری با آهنگی از بابک افشار و تنظیم واروژان، از جمله موفقترین ترانههای گوگوش است که آن را سرآغاز ترانهسرایی نوینِ ایران نیز میدانند.
گوگوش ۷۳ ساله از نادر هنرمندانیست که از هفت سالهگی بازیگری در سینما را آغاز کرد و خیلی زود نشان داد که از استعداد درخشانی برخوردار است. او در دهههای ۳۰ تا ۵۰ در چندین فیلم سینمایی ایفای نقش کرد که برای بازی در فیلم «بیتا» در سال ۱۳۵۱ به کارگردانی هژیر داریوش، جایزۀ بهترین بازیگر زن جشنوارۀ سپاس را دریافت کرد.
او در اوج ترانهخوانی و هنرپیشهگی، الگوی زنان ایرانی بود که از سبک لباس پوشیدن و مدل موی او گرفته تا رقص و اجراهای جذابش تقلید میکردند.
گوگوش 28 فلم سینمایی را به عنوان بازیگر نیز در کارنامۀ هنریاش دارد، اما در نهایت گوگوشِ خواننده، چند پله از گوگوشِ بازیگر بالاتر و برتر نشست. او با صدایی در دامنۀ صوتی متوسط، چهرۀ صمیمی، و البته با استفاده از ظرفیتهای خود در اجرا، بهرهگیری از رقص، منظومهیی را شکل داد که او را به خوانندهیی موفق بدل کرد؛ خوانندهیی که این فرصت را داشت تا با بهترین ترانهسرایان و آهنگسازان نسل نوِ موسیقی پاپ ایرانی کارش را آغاز کند.
یکی از مهمترین موارد، نقش «واروژان» به عنوان یکی از استثناییترین آهنگسازان و تنظیمکنندههای موسیقی پاپ در تنظیم ۴۷ ترانۀ گوگوش است، از این میان تعداد ۱۱ تای آن را خود واروژان آهنگسازی کرده است که ترانههای «پل»، « باور کن»، «همسفر» و …، از جمله معروفترین آثار او به شمار میروند.با اینهمه، او قرار است در «فصل آخر» و تور خداحافظیاش به دیدار دوستدارانش در امریکا و اروپا برود و برای کسانی که در ۷۰ سال عمر هنریاش با او همسفر شدهاند و او را دیده و شنیدهاند، برای آخرینبار ترانه بخواند و بعد از آن به حضور 70 سالۀ هنری خودش بر روی صحنه پایان دهد. او در پیام فصل آخرش گفته است: «دوباره به دیدارتان میآیم. به شهرهایی که در این سالها روی صحنه رفتم و در کنار شما خود را ادامه دادم.»