نویسنده: ندیم صداقت
مقامات طالبان خبر دادهاند که اعضای حزب آزادی اتریش به کابل سفر کرده و با امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه دیدار کردهاند و همهگی وضعیت افغانستان را بسیار بهتر از آنچه از مطبوعات شنیده بودند، توصیف نموده و از عدم بهرسمیتشناسی حکومت مرکزی کنونی، ابراز تأسف کردهاند. اعضای حزب در پایان این ملاقات، وعده دادهاند که تصویر واقعی از وضعیت موجود افغانستان را با خود به اروپا میبرند و آن را با کشورها و مقامات اروپایی به اشتراک خواهند گذاشت.
این خبر شاید برای بسیاری از مردم افغانستان که نامِ اروپا و جهانغرب در ذهنشان با «آزادی» و «حقوق بشر» مترادف بوده، شوکهآور باشد؛ اما این نیز بخشی از واقعیت اروپا و غرب و از آن مهمتر، بخشی از واقعیت جهانِ سیاست است. اکنون که خبر این ملاقات، با اعتراضاتِ زنان افغانستان علیه سیاست آپارتاید جنسیتی طالبان و اعلام نگرانی برخی کشورها در 78اُمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل از وضعیت حقوق بشری افغانستان مصادف شده، فرصتی غنیمت است که جنبشهای اعتراضی افغانستان شناختشان از جریانهای سیاسی اروپا و جهانغرب و همینطور رویههای جاری در نظام بینالملل را تقویت کنند و بر اساس آن، برای تحقق اهداف انسانیِ خود به لابیگری و سرمایهگذاری بپردازند.
باید گفت که حزب آزادی اتریش، یک حزب راست افراطی است که دفاع از «سنتهای اتریش» را دغدغۀ اصلی خود میداند و از همین رهگذر، نسبت به مهاجران و مسلمانان بدبین است و در برابر آنان به سیاستهای سختگیرانه و حتا خصمانه تمایل دارد. مشابه این نوع حزب و جریان سیاسی در تمام کشورهای اروپایی وجود دارد و متأسفانه به موازات گسترش روند مهاجرت از کشورهای مسلمان بهویژه از منطقۀ خاورمیانه، این جریانها در جوامع اروپایی از اقبال بیشتری برخوردار شدهاند.
در دو سال گذشته، افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان، اروپا را با موج تازهیی از مهاجرتها مواجه کرده و این برای احزاب راستِ افراطی چنان ناخوشایند است که میخواهند به هر قیمتی ـ ولو با رسمیتشناسی طالبان و برقراری مناسبات ـ جلو این روند را بگیرند. استدلالِ آنها این است که مهاجرین، نظم فرهنگی و امنیت اجتماعی در اروپا را مختل کردهاند. چیزی که این روزها در محافل سیاسی آلمان نیز شنیده میشود و قرار است با تلاشهای قانونی، عرصه برای مهاجرت افغانستانیها به این کشور تنگ و تنگتر شود.
اما از اینمیان آنچه برای جنبشهای اعتراضی افغانستان باید مهم تلقی شود، پیوند خطرناکِ جریانهای افراطی اروپا با طالبان است. البته از این نظر که این نوع احزاب و جریانها بر اصالتِ خون و نژاد و فرهنگ و مدنیتِ اروپایی در قالب دفاع از سنتها تأکید دارند، نمیتوانند هیچ پیوندی با گروه بدوی و اسلامگرای طالبان داشته باشند؛ اما از سوی دیگر برای جمع کردن گلیم مهاجرت افغانستانیها از اروپا و به نوعی آزادسازی اروپا از چنگ مهاجرین، میتوانند همانند حزب آزادی اتریش، تطهیرِ یک گروه تروریستی و بهرسمیتشناسی حکومتشان را «مصلحت» پنداشته و برای آن در پارلمانهای خود چانهزنی کنند.
ملاقات اعضای حزب آزادی اتریش، نمیتواند صرفاً یک خبرِ بیپیشینه و مرتبط با خستهگی جامعۀ اصیلِ اتریش از مهاجران باشد، بلکه یک خبر در قاب بزرگِ نگاه جهانغرب به مسایل افغانستان، به شمول مسالۀ حقوق بشری و مهاجرت، است. این خطر و تهدید بهقوت وجود دارد که امریکا و کشورهای اروپایی از سرِ ناچاری و استیصال بخواهند واقعیتهای سیاهِ افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان و مبتلا به آپارتاید جنسیتی و جنایتهای بشری را ماستمالی کنند.
سکوت بایدن در مورد افغانستان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل، ملاقات گلوبلبلِ هیأت اتریشی با امیرخان متقی و حتا بعضی گزارشهای تخصصی مثل گزارش بانک جهانی از برخی فعالیتهای ظاهراً مثبت اقتصادی طالبان، اینها همه میتوانند نشانههای روشنِ این خطر باشند.
اکنون که حزب آزادی اتریش به مقاماتِ طالبان گفته است که شما به چهار دهه مشکلات افغانستان پایان دادهاید و امنیت جهانی را تضمین کردهاید و ما در بازگشت به اروپا در مورد محاسنِ شما با مقامات اروپایی صحبت خواهیم کرد؛ زنان و مردان معترض و جامعۀ در تبعید افغانستان نیز باید بیش از گذشته واقعیتهای تلخ سیاست بینالملل را مدنظر بگیرند و در قالب یک استراتژی مدونِ مبارزاتی اتحاد و انسجام یابند و در برابر اعمالی از نوعِ حزب آزادی اتریش، کنشهای مبتکرانه طرح و اجرا کنند.
اما در غیر این صورت، دولتهای غربییی که نسبت به مطالبات حقوق بشری زنان افغانستان حُسننیت دارند و شخصیتها و جریانهای سیاسییی که خواهان بدیلی برای طالبان نیز هستند، ناچار به تعامل و برقراری مناسبات با طالبان میشوند و در این معادله، اشغال و اسارتِ افغانستان بهدست طالبان تضمین خواهد شد.