نویسنده: ندیم صداقت
وزارت داخلۀ طالبان اعلام کرده است که «طرح امنیتی نظارت جمعی بر شهرهای مختلف افغانستان» را با نصب گستردۀ دوربینهای نظارتی و امنیتی در دستور کار دارد. همچنین گفته شده است که این طرح، نسخۀ توسعهیافتۀ نقشۀ امریکا برای ایجاد امنیت در شهرهای افغانستان است که اکنون به کمک کارشناسان چینی طی مدت چهار سال تطبیق خواهد شد.
مسلماً نصب دوربینهای امنیتی، بخشی از زندهگی مُدرن و پیچیدهگیهای رخداده در آن است؛ به حدی که باید اعتراف کرد که بدون دوربینها، چرخ زندهگی، تجارت و سیاست کُند میشود. اما اعلام این طرح و ابتکار از سوی رژیم طالبان، نظر به چهرۀ کریهشان در ستیز با زنان، آزادی و حقوق بشر؛ پیوند ابزارهای مدرن با بدویتِ توتالیتری را هشدار میدهد که بیاختیار ذهنِ شنونده و خواننده را به یاد رمانِ 1984 اثر جورج اورول میاندازد؛ جایی که در آن، نظام تمامیتخواه و برادر بزرگ میخواهد در تمام حوزهها و حریمها حضور داشته باشد تا هیچکسی حتا فکرِ شورش پیدا نکند. اکنون گویا طالبان با سرشتِ سرکوبگرانۀشان میخواهند بهواسطۀ نصب شبکهیی بزرگ از دوربینها، ناظر فعالِ تمام حوزهها و حریمهای خصوصی مردم افغانستان باشند تا رفتار و افکارِ آنان را به نحوِ دلخواه کنترول و سانسور کنند.
دوربین امنیتی به عنوان یک وسیلۀ مدرن، محصول اندیشه و ارزشهای مدرن است و کشورها، نظامها و جوامعِ بازی که اکنون به دوربینهای امنیتی، نظامهای دیجیتال و هوش مصنوعی مجهزند، مدرنیته و مدرنیزاسیون را توامان تجربه کردهاند و شعورشان اجازه نمیدهد که این ابزارها علیه آزادی شهروندانِ زن و مرد استفاده شوند. اما طالبان کجا و ارزشهای مدرن کجا؟!
طالبان به لحاظ استندردهای ذهنی و معرفتی، یک گروه قرن سیزدهمیِ زنستیز محسوب میشوند که بر حیات قرن بیستویکمی مردم افغانستان تحمیل شدهاند. آنها از تکنالوژی مدرن صرفاً در جهت تعقیب خوی و منش استبدادیِ خود استقبال میکنند و هرگز به تاریخ و فرهنگ غنی و پُر از عبرتی که در پسِ فناوریهای روز وجود دارد، التفات و اعتقادی ندارند. آنها نمیدانند و نمیخواهند بدانند که غرب چه آزمونهای اجتماعی و فلسفییی را سپری کرده تا به این نقطه از سازندهگی و پیشرفت رسیده است. آنها فقط مرعوب و مشتاقِ قدرت و ابهتیاند که میتوان با کاربرد ابزارهای مدرنِ به اصطلاح خودشان «کفری» به چنگ آورند. برای آنها، دوربین نظارتی چیزی شبیه سلاح کلاشینکوف است که میتوان آن را بهدست گرفت و مخترعانِ آن را نیز از میان برداشت.
اعلام ابتکار طالبان در توسعۀ نقشۀ امریکاییها برای امنیت شهرهای افغانستان و تطبیق آن طی چهار سال آینده، دغدغههای امنیتی بلندمدتِ طالبان را خاطرنشان میسازد. اما بدون شک این دغدغهها، تأمین امنیت اقتصادی و ارایۀ خدمات رفاهی نیستند. آنها خود را گرفتارِ اعتراضات مدنی زنان و مردانِ افغانستان میبینند و شورشها و جنگهای آینده را پیشبینی کرده و میخواهند به کمکِ دوربینهای نظارتی این تهدیدات را در نطفه خنثا سازند. و البته دیده میشود که برای این کار، دوستان و مشاورانِ منطقهیی هم دارند که حاضرند دانش و تجربۀشان را در این زمینهها در اختیار طالبان قرار دهند.
در دو سال گذشته، طالبان در پهلوی تلاش برای خفه کردنِ صدای مخالفتها و اعتراضهای صریح، علاقۀ زیادی به مداخله در حریمهای خصوصی و کشف اطلاعات از زندهگی خانوادهها نشان دادهاند. پولیس و استخبارات طالبان بسیج شدهاند تا با تهیۀ فورمها و پرسشنامهها و ابداع رویههای جدید اداری، از کیفیت زندهگی مردم سردربیاورند و با طبقهبندی اطلاعاتِ حاصلشده بتوانند در مواقع لزوم عملیات سرکوب بهراه بیندازند.
طالبان بهرغمِ تمام تحجر و ارتجاعی که در سازگاری با دنیای مدرن از خود نشان میدهند، به تمام ابزارهای مادیِ دنیای غرب برای سرکوب مردم و بقای ظالمانۀ خویش احترام و ارزش قایل اند. آنها سلاح روسی و امریکایی و ساعت و موترِ جاپانی را تحسین میکنند و همدم و رفیقِ خود میسازند اما در برابر حقوق انسانی زنانِ افغانستان برای تحصیل و حضور در صحنۀ اجتماع، ذرهیی انعطاف نشان نخواهند داد.
افغانستان تحت حاکمیت این گروه، آیندهیی جز ویرانی و وحشت ندارد. هیچ عمل و کنش این گروه، بنیادی متمدنانه و پیشرو نداشته و نخواهد داشتـ حتا اگر ظاهرش نرم و آراسته باشد. این گروه از گهوارۀ جهل و خشونت سر بلند کرده و هر قدر بیشتر به ابزارهای مدرن مجهز شود، سوداهایِ آخرالزمانیاش بیشتر اوج میگیرد و دردسرهای بزرگتری برای مردم افغانستان و جهان خلق خواهد کرد.