نویسنده: ندیم صداقت
زمینلرزۀ هرات و پسلرزههایی که شاید تا هفتهها ادامه یابند، یک فاجعۀ تمامعیار بوده که تن و پیکرِ ولایت باستانی هرات را زخمی و روانِ تمام مردم افغانستان را مخدوش کرده است. اما این فاجعه با تمام صحنههای دلخراشی که ضمیمۀ خود داشته، روحیۀ همدردی و نیکوکاری را چنان در کشور تحت اشغالِ تروریستان طالب بالا برده که اکنون با استناد به جلوههای عینی آن و برخی قراین تاریخی، میتوان از رویش مجددِ هرات پس از ویرانی زلزله صحبت کرد.
هرات در گذشتۀ تاریخی خود، نگین تمدنِ خراسان و خاستگاه فرهنگ و مدنیت در قلمرو زبان فارسی بوده است. اما این شهر بهرغم درخششهای فراوان در دل تاریخ، حوادث و توفانهای بسیار تلخ و خونباری را ـ همانند حملۀ مغولان ـ تجربه کرده که هربار گمان به ویرانی و خاموشیِ این شهر برای همیشه رفته، اما هربار فرهنگ و مدنیتِ گشنبیخِ این خطۀ باستانی سر از آوارها برآورده و طلوعی تازه را آغازیده است.
زلزلۀ 15 میزان و ویرانیهای بهجا مانده از آن، یکی از این صفحات تاریخِ هرات خواهد بود که با اشغال افغانستان بهدست طالبان مقارن شده است. اینبار هراتِ زخمخورده از لشکریان جهل، به قهر طبیعت نیز دچار شده و در نبود حاکمیتِ مدنی و مسوول زخمهایش عریانتر گشته است؛ اما این بدحالیها نقطۀ عطفی شده برای جوششِ مجددِ مدنیتی که «همدردی و نیکوکاری» نیروی محرکۀ آن بوده و در نهایت میتواند زخمها را ترمیم، شاخههای زخمی را بارور و آفات و بلایا را محو کند.
تشکیل خودجوشِ تیمهای رضاکارِ امدادرسانی، راهاندازی کارزارهای جمعآوریِ کمک به زلزلهزدگان و پیشاهنگیِ زنان افغانستان در این میدانِ رو به توسعه، چشمنوازترین جلوۀ برخاسته از زمینلرزۀ هرات است. اینکه زنان افغانستان از شهرهای اروپا تا روستاهای هرات بسیج شدهاند و پول و دانش و تخصصِ خود را به میدان آوردهاند تا مرهمی بر زخمهای این خطۀ باستانی بگذارند، نویدبخش رویشِ مجدد و بالندهگی پس از ویرانی است.
هرات زخمیِ امروز که در تیمار و نوازشِ زنان افغانستان قرار گرفته، تلنگریست بر این واقعیتِ تاریخی که تحولات و گسستهای سیاسی، نمیتوانند بر تمدنهای کهن نقطۀ پایان بگذارند مادامی که عواطفِ بشری قدرت ابتکار و زایندگی را از دست نداده باشند. در بحران زلزلۀ هرات خوشبختانه ثابت شد که عواطف زنانِ افغانستان زیر سایۀ حاکمیت لبریز از تعصب و خشونتِ طالبان همچنان مبتکر و زاینده است و میتواند راهِ خود را به حصارها و مشکلاتِ فروبسته بگشاید.
«زن» فراتر از شعر و شعار، به حکم طبیعت خود، نماد زندگی و آبادی و آزادیست و از این رهگذر، پیشتازی زنانِ افغانستان در مدیریت بحران زلزلۀ هرات، تضمین سازندگیِ دوبارۀ این ولایت و آزادی مدنیتِ خراسانی از اسارتِ طالبانیسم است. بهرغم اینکه جهان افغانستان را تنها گذاشته و بهنحوی در معامله با اشغالگرانِ زنستیز قرار گرفته و بهرغم اینکه زلزله نگینِ خراسان را زخمی و منارهای جام را لرزان کرده است، به پایانِ این سیاهی ایمان باید داشت مادامیکه زنانِ افغانستان ریشه در این خاک دارند و چشم از رویش مجددِ شمشادهای زخمی برنداشتهاند.