از روزی که طالبان قدرت را تصرف کردهاند، به صورت هدفمندانه و سیستماتیک، حضور زنان را از اجتماع حذف کردهاند. نخست، آموزش زنان را ممنوع کردند. در مرحلهٔ دوم، زنان را از شغل دولتی محروم کردند. در مرحلهٔ سوم، زنان را از داشتن شغل خصوصی و از داشتن آرایشگری محروم کردند و در مرحلهٔ چهارم، به سیاحت رفتن زنان را حتی در طبیعت ممنوع کردند که منع رفتن زنان به بند امیر بود.
بر این اساس میتوان گفت: زنان را بهصورت کامل از حضور در اجتماع منع کردهاند و زنان فقط میتوانند در خانه باشند و بخشی از اموال مردان شوند. زیرا زنی که سواد نداشته باشد، شغل نداشته باشد، حقوق انسانی، اجتماعی و سیاسی نداشته باشد، تبدیل به انسانی بیهمه چیز و بَرده میشود.
اما سوال این است، هدف طالبان از بازی با سرنوشت زنان چیست و طالبان از این بازی چه میخواهند؟ به برداشت من، طالبان سرنوشت زنان افغانستان را با دو هدف به گروگان گرفتهاند و با این گروگانگیری، تاکتیکی برخورد میکنند.
گروگانگیری برای کنترل احساسات جنگجویان طالب
یکی از آشنایانم که چندی پیش با جمعی به دیدار معاون رئیسالوزاری طالبان رفته بود، در این دیدار به دریافت مهمی دست یافتهاست که روایت آن معنادار است. او گفت: « در این دیدار شخصی از معاون رئیسالوزاری طالبان درخواست کرد که بگذارید دختران درس بخوانند. آموزش دختران هیچ ضرری برای جامعهٔ اسلامی ندارد.»
رئیسالوزرای طالبان در پاسخ میگوید: « ما هم میدانیم آموزش دختران بد نیست، اما یک موضوع را واقعبینانه و صادقانه به شما میگویم و آن، این است که ما در بیست سال گذشته به جنگجویان و طرفداران خود گفتهایم که در مکتبهای دخترانه و در دفترها و ادارات دولتی فحشا است، باید مبارزه کنیم تا دختران را از آموزش و زنان را از شغل ممنوع کنیم و جامعه را اسلامی بسازیم. ما با این شعار جنگجویان خود را بدون معاش و حقوق در صف جنگ نگه داشتهایم و طرفداران خود را بیشتر کردهایم و هنوز به جنگجویان خود آنچنانکه لازم است، معاش و حقوق نمیدهیم، اگر بگذاریم دختران درس بخوانند و زنان شغل داشته باشند، نمیتوانیم احساسات طرفداران و جنگجویان خود را کنترل کنیم. این احتمال وجود دارد که میل تفنگ جنگجویان ما به طرف خود ما (سران طالب) بچرخند.»
اگر دقت کنیم در این سخن معاون رئیسالوزرای طالبان، حقیقت و واقعیت دردآوری نهفته است، اینکه سران طالب برای شعار مصرف داخلی در بین جنگجویان و طرفدارانشان سرنوشت زنان را به گروگان گرفتهاند و از سرنوشت زنان استفادهٔ تاکتیکی میکنند، اما دختران اکثر سران طالبان در کشورهای خارجی از جمله در پاکستان و کشورهای امارات عربی درس میخوانند.
بنابراین سران طالبان میخواهند از احساسات طرفداران نادان و بیسواد خود با ممنوعیت آموزش و شغل زنان استفاده کنند و به آنها بگویند، شما ارادهٔ دین و خدا را تحقق میبخشید و شما مجاهدان اهداف دین و خدا هستید. اگرچه دردآور است که سرنوشت هزاران انسان را به گروگان گرفت و از سرنوشت آنها استفادهٔ تاکتیکی کرد، اما متأسفانه اینهم سیاست ایدئولوژیک و کاربردی است که با استفاده از آن بتوان هزاران جنگجو را بدون مزد، برای جنگ و قدرتطلبی خود استخدام کرد.
گروگانگیری برای معامله با کشورهای خارجی
منظور دیگر گروگانگیری سرنوشت زنان توسط طالبان برای معامله با کشورهای خارجی است و طالبان میخواهند از ممنوعیت آموزش و شغل زنان استفاده کنند و با آزادسازی گزینشی آموزش و شغل زنان از کشورهای خارجی امتیازهایی از جمله امتیاز مشروعیت بگیرند، یعنی کشورهای خارجی امارت طالبان را بهرسمیت بشناسند.
کشورهای خارجی تا اکنون از طالبان خواستهاند که حکومت مشارکتی و فراگیر تشکیل شود تا کشورهای جهان، طالبان را به رسمیت بشناسند، اما طالبان حکومت مشارکتی و فراگیر را قبول ندارند و با استفاده از گروگانگیری سرنوشت زنان با کشورهای خارجی برای بهرسمیت شناخته شدنشان میخواهند معامله کنند. تا جاییکه اطلاعات از گفتوگوی سران طالبان با نمایندههای کشورهای خارجی به بیرون درز کردهاست، طالبان این مورد را با نمایندههای کشورهای خارجی مطرح کردهاند که شما امارت طالبان را بهرسمیت بشناسید، ما دربارهٔ اجازهٔ آموزش و شغل زنان تصمیم میگیریم و زمینهٔ آموزش و شغل زنان را طبق شرایط اسلامی مورد نظر خود فراهم میکنیم.
طالبان برای امتیازگیری و بهرسیمتشناسی امارتشان روی گزینهٔ معاملهٔ سرنوشت زنان با کشورهای خارجی خیلی حساب باز کردهاند و به این دلیل شرایط را بر زنان روزبهروز دشوار و سخت میکنند تا کشورهای خارجی وادار شوند برای حق آموزش و شغل زنان با طالبان معامله کنند. بر این اساس ،طالبان روزبهروز عرصه را برای زنان تنگتر خواهند کرد تا بحث حکومت مشارکتی و فراگیر را بتوانند دور بزنند و حقوق زنان تنها معضلی معرفی شود که در افغانستان وجود دارد و با رفع این معضل دیگر بهانهای برای بهرسمیتشناسی امارت طالبان باقی نماند.
اما مخالفان طالبان کمتر متوجه این تاکتیک طالبان هستند و نتوانستهاند با کشورهای خارجی تأثیرگذار در امور داخلی افغانستان مطرح کنند که طالبان از سرنوشت زنان استفادهٔ تاکتیکی میکنند و معضل زنان کل معضل سیاسی و اجتماعی افغانستان نیست، بلکه معضل زنان بخشی از معضل حقوق بشری، اجتماعی، آموزشی و سیاسی در افغانستانِ زیر سلطهٔ طالبان است.
در برابر این استفاده تاکتیکی طالبان چه میتوان کرد؟
متأسفانه مبارزهٔ زنان معترض و در کل، سیاستمداران مخالف طالبان پراکنده و نسبتاً بدون برنامه و چشمانداز است که این رفتار و عملکرد پراکنده و بدون برنامهٔ نظری، به طالبان بیشتر فرصت میدهد تا سرنوشت زنان را به گیروگان بگیرند و از سرنوشت زنان استفادهٔ تاکتیکی کنند.
اگر طالبان بتوانند فقط سرنوشت زنان را معضل افغانستان معرفی کنند و با کشورهای خارجی برای بهرسمیتشناسیشان با سرنوشت زنان معامله کنند، دیگر بحث حکومت مشارکتی و فراگیر بسته میشود و مهمتر از همه این است که طالبان پس از معامله با کشورهای خارجی برای سرنوشت زنان، اینکه چه اندازه متعهد میشوند به زنان حق آموزش و شغل قائل شوند، چندان روشن نیست و حتی ممکن است طالبان پس از اینکه با خارجیها دربارهٔ سرنوشت زنان معامله کردند و بهرسمیت شناخته شدند، باز هم با حق آموزش و شغل زنان تاکتیکی و طبق مصلحتشان برخورد خواهند کرد.
بنابراین بهتر است جریانهای زنان معترض و سیاسی با دقت و برنامهریزی به اعتراض و مبارزات سیاسی و مدنی بپردازند، زیرا از اعتراضات پراکنده و نسبتاً بدون برنامه نمیتوان بازی سیاسی طالبان را در مناسبات بینالمللی با کشورهای خارجی به چالش کشید.
دیدگاهها 1
طالبان با دیدگاه پلان طرح شده خودشان فعلا در افغانستان حکومت نمیکنند بلکه پلان و استراتیژی کسان را عملی میکنن که آنها را به قدرت رسانده اند کسان که طالبان را به قدرت رسانده اند میفهمند که اگر زنان و مردان یک جامعه فعالیت کند خیلی زود یک جامعه به پیشرفت سوق میدهد و آن جامعه در خواد کسان را پرورش خواد داد که فردا روز دست نشانده قدرت کسی نباشند بلکه خودخواهد قدرت را ساخت و به دست آورد…