آغاز هفتمین سال نشرات نیمرخ مصادف است با دومین سال سقوط کشور به دست نیروی جهل و ترور و همزمان، دومین سال فعالیت این رسانه در تبعید. این تصادف اگر از یکسو یادآور فاجعۀ غمانگیز و استخوانسوزیست که رنج میلیونها انسان را خاطرنشان میکند؛ از جهت دیگر، تذکر میدهد که بازتاب این رنج و آوارهگی، یادآوری مصیبت و جستوجوی عاملان آن، از اهم مسؤولیتهای ماست.
لابد ابعاد سقوط به قدری گسترده و ویرانگر بود که شمردن آن، حوزههای مختلف دانش انسانی را به پژوهش و تحقیق وادار کند و البته به این زودی میسر هم نیست اما مهمترین و جدیترین ساحتی که تمامقد فرو پاشید، بیهیچ تردیدی ساحت آزادی بود. بالتبع آزادی رسانه و بیان.
دهها رسانه توقیف و مسدود شدند. دههای دیگر ترک خاک کردند و فعالیتهایشان را از کشورهای دور و نزدیک پی گرفتند. دهها خبرنگار و فعال رسانهیی جانهایشان را از دست دادند، بسیاری زندانی و اسیر شدند و بیشمار دیگر نیز وطن را ترک کردند. نیمرخ و همکارانش نیز از آن میان بودند. تبعید و آوارهگی، فرجام آن هفتهنامۀ رنگینی شد که شش سال قبل با هزار امید رنگینتر پا به جهان رسانه گذاشته بود.
شاید تصور شود که واقعۀ فروپاشی به حدی سهمگین و مصیبتآفرین بود که تبعید یک رسانه، آنهم هفتهنامهیی چون نیمرخ که اساساً در بازار فورانی رسانههای پیش از سقوط به چشم نمیآمد، خیلی اهمیتی ندارد و بسیار خوب هم میبود که فعالیتش را توقف میداد، چون مشقت کار در تبعید، به مزدش نمیارزد.
اما چنین نشد، چرا؟ چون نیمرخ یک رسانۀ معمولی نبود. نخستین رسانۀ اختصاصی مسایل زنان در افغانستان بود. رسانۀ زنانی که اساساً ماهیت وجودیشان موجب قهر و خشم بیامان لشکر تروریستی طالب است. هویت این گروه قاتل بر اساس مخالفت با زنان تعریف میشود. دو سال سرکوب بیمحابای زنان که شامل قتل، شکنجه، زندان، تجاوز، ازدواج اجباری، پوشش اجباری، ممنوعیت تحصیل، کار، تفریح، سفر، گشتوگذار میشود، آشکارا ماهیت این گروه زنستیز را به نمایش گذاشتهاست. نیمرخ به عنوان رسانهیی که هویت اصلی آن زنان است، با توجه به این فجایع جاری و غیرانسانی نمیتوانست به محاق برود.
از جانب دیگر، زنان به عنوان یگانه نیروی غیرمسلح و مدنیِ مخالف این لشکر جهل، دو سال تمام است که در خیابانهای کابل و دیگر شهرهای کشور علیه سلطه و ستم طالب مقاومت میکنند. از قیود و قوانین قرون وسطایی گروه تروریستی طالبان سر باز میزنند. خطر مرگ را به جان میخرند و مطالباتشان را با تمام قوت فریاد میکشند. نیمرخ در برابر این مقاومت تاریخساز نمیتوانست بیتفاوت بماند. رسانهیی که فلسفۀ وجودیاش را کار و پیکار زنان تشکیل میدهد، در این شرایط به هیچ قیمتی، سکوت و سقوط را مجاز نمیپندارد.
همین تعهدات باعث میشود که ما به هیچ صورتی از همراهی زنان در مبارزات دادخواهانۀشان عقب نمانیم، از بازتاب مصایب و ستمی که بر آنها میرود، دست نکشیم و از آنچه مکلفیت ما را در این پیکار طولانی شکل میدهد، غافل نشویم.
اکنون که نیمرخ وارد هفتمین سال نشراتیاش میشود؛ در حالی که مشقت و مصیبت تبعید کماکان پابرجاست، گردش اطلاعات در داخل کشور از نفس افتاده و خطر مرگ و زندان مدام خبرنگاران را تهدید میکند، تعهد ما برای آزادی و برابری، برای رهایی زنان از چنگ ترور و تعصب، برای نشان دادن ماهیت شرور و جنایتکار طالبان و برای رسیدن به یک افغانستان آزاد، دموکراتیک و مترقی همچنان بر سر جایش باقیست.