ممانعت خانوادهها باعث شده بود اکثریت اعضای گروه به گونه پنهانی به کارهای شان ادامه دهند. به بهانهی کورس به محل تمرین تیاتر میرفتند. فرشته میگوید نخستین نمایش ما بدون هماهنگی خانوادهها انجام شد. اما برای دومین بار وقتی روی صحنه میرفتیم، خانوادههای ما نیز حضور داشتند. پس از اینکه خانوادهها دختران شان را روی صحنهی تیاتر دیدند، بسیاری از دختران از ادامه کار در گروه محروم شدند ولی تیم تیاتر متوقف نشد.
درک اتفاقهای محیط
همهی ما روزانه از کنار دهها رویداد و صدها صحنهای میگذریم که ممکن تماشای آنها باعث خلق یک ایدهی نو و تولد یک پدیدهی نو در جهان شود. کابل شهر پر از اتفاقها و گنجی از سوژههای بکر است. ما هرروز از کنار اتفاقهایی میگذریم که شاید اذهان کنگاشگر نتواند به سادگی از آن بگذرد. حدود چهار سال قبل، در سال 2016 میلادی، نعیم کریمی، هنرمند جوان افغانستان به این مسأله پی برد که چگونه میشود اتفاقهای امروز شهر را با زبان هنر بیان کرد؟ چگونه میشود راه حلی برای چالشهای جاری در متن زندهگی مردم پیدا کرد؟ و دیگر پرسشهایی که روی هم انبار شدند تا او تصمیم گرفت، چالشها و مشکلات زندهگی مردم را با زبان هنریای بیان کند که خودش در آن تخصص دارد. نعیم کریمی، در سال 1386 خورشیدی در دانشکدهی هنر دانشگاه کابل دورهی کارشناسی کارگردانی تیاتر و سینما را به پایان رسانده است. آقای کریمی میگوید: «تیاتر نخستین چیزی بود که فکر کردم از طریق آن میشود با مردم از اتفاقهای خوب و بد جاری در متن زندهگی شان سخن گفت و برای شان آگاهی داد تا این مشکلات از طریق هنر به یک بحث در سطح محلات و محیط زندهگی ما تبدیل شود. اینگونه است که مردم پس از درک یک معضل به تغییر و راهکارهای بیرونرفت از آن فکر میکنند. اما تشکیل این گروه داستان دیگری دارد.»
تشکیل گروه تیاتر دختران افغان
نعیم کریمی، توانست تا اواخر سال 2016 میلادی یک گروه تیاتر تشکیل دهد. «گروه تیاتر دختران افغان». این گروه متشکل از دانشآموزان مکتبهای خصوصی از ناحیههای مختلف شهر کابل است. همه اعضای این گروه دختر اند. اما تشکیل یک گروه تیاتر از میان دختران دانشآموز مکتب کار راحتی نبود؛ به ویژه در افغانستان که مکتبها روی هنر تمرکز ندارند. تیاتر که بیگانهتر است. «وقتی تصمیم گرفتیم یک سبکی از هنر را برای بازتاب و راهکاریابی چالشهای جامعه انتخاب کنیم، به مکتبها و پارکها و جاهای زیادی سر زدیم، هرکسی یک پیشنهادی داد، سرانجام چند تن از دختران تیاتر را انتخاب کردند. چون کار با تیاتر تأثیر عمیقتری بر مخاطب دارد و از لحاظ مسلکی نیز احساس مسؤولیت میکردم، از سویی هم تا آنزمان چنین نهاد مستقلی در عرصه تیاتر نداشتیم، تیاتر را انتخاب کردیم. در جامعهای که هر روز زنان را بسیار زود قضاوت میکنند، ایجاد گروه تیاتر دختران افغان کار راحتی نبود. ولی گروه ما توانست با تلاش زیادی یک بحث خوبی در بین مردم به راه اندازد؛ بازتاب چالشهای اجتماعی از طریق هنر و ترغیب مخاطب به راهکاریابی برای این مشکلات.»
شکلگیری گروه تیاتر دختران افغان کار راحتی نبوده؛ مخالفت خانوادهها، ناآشنایی با تیاتر و غیرمسلکی بودن اعضای گروه، محدودیتهای جامعه و برخورد مردم با اعضای گروه و عدم امکانات لازم از چالشهای جدی فراروی آغاز کار شان بوده است.
فرشته اکبری، یکی از اعضای گروه تیاتر دختران افغان است. او از نخستین کسانی است که در تأسیس این گروه نقش داشته: «امکانات نبود، صحنههای تیاتر را در زیر خیمه ویا در خانههای مان تمرین میکردیم.»
خانه به خانه
ممانعت خانوادهها باعث شده بود اکثریت اعضای گروه به گونه پنهانی به کارهای شان ادامه دهند. به بهانهی کورس به محل تمرین تیاتر میرفتند. فرشته میگوید نخستین نمایش ما بدون هماهنگی خانوادهها انجام شد. اما برای دومین بار وقتی روی صحنه میرفتیم، خانوادههای ما نیز حضور داشتند. پس از اینکه خانوادهها دختران شان را روی صحنهی تیاتر دیدند، بسیاری از دختران از ادامه کار در گروه محروم شدند ولی تیم تیاتر متوقف نشد.
اعضای گروه به همکاری استاد رهنمای شان، نعیم کریمی، گفتمانی را به راه انداختند. چندین هفته زمان برد تا خانه به خانه رفته خانوادههای اعضای گروه را در مورد تیاتر و اهمیت کار دختران در هنر تیاتر آگاهیدهی کنند. اینگونه بود که کم کم فضای اعتماد ایجاد شد و زنجیر محدودیتهای خانوادهگی نیز از روی کار دختران در گروه برداشته شد.
دردسرهای رفتن روی صحنه
فرشته اکبری میگوید «همهی ما نخست از نقاشی آغاز کردیم. در خانوادههای ما شبیه اکثریت خانوادههای افغانستانی هنر خریداری ندارد، تیاتر بیگانه بود، اما متوجه این زیبایی شدیم. از نقاشی به تصویر و حرکت فکر کردیم. عملن روی صحنه پسرهایی را دیدیم که نقش اجرا میکردند. دختری روی صحنه حضور نداشت. ولی ما خواستیم به طرف این هنر زیبا برویم و ثابت کنیم که زنان هم میتوانند روی صحنهی تیاتر نقش بازی کنند.»
سهیلا که سالها قبل در یک برنامهی فرهنگی-هنری شاهد صحنهی تیاتر بود، سرسخت مشتاق این هنر شد و تحت تاثیر اجرای آن هنرمندان قرار گرفت. به گفتهی خودش، آرزوی داشتن یک چنین تیمی را کرد تا روزی خودش هم روی صحنه رفته مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد.
تا زمان تشکیل این گروه هیچ یک از اعضا در مورد تیاتر آموزش ندیده بودند. یک گروه آماتور در هفته یک بار دور هم جمع میشدند. نعیم کریمی، مسؤولیت رهبری گروه را به عهده داشت و بیشتر در نقش رهنما عمل میکرد. به گفتهی او، نقش اصلی به خود دختران داده شده است. آنان باید رویدادهای محیط شان را درک کنند، بنویسند و روی صحنه به تصویر بکشند. آقای کریمی، اما نمایشنامهها و اجرای آنان را از لحاظ تخنیکی و مسلکی مدیریت میکند و برای آنان کلاسهای آموزش تیاتر میگذارد.
کار رسمی گروه با نمایش مهاجرت آغاز شد. فرشته نخستین بار به نام عضو گروه تیاتر دختران افغان در قصر مرمرین روی صحنه رفت. «تا پا گذاشتم روی ستیج، خواستم برگردم. استرس و هیجان زیادی داشتم بازهم شروع کردم به دیالوگ. وقتی خود را در داخل نقش دریافتم اعتماد به نفس پیدا کردم و ادامه دادم.»
تاهنوز اکثریت نمایشهایی را که اجرا میکنیم داستان زندهگی خودماست. داستان زندهگی خود ما و همه کسانی که در این شهر زندهگی میکنند. ما تجربههای خود را روی کاغذ میآوریم. داستانهای مان را جمع میکنیم. جالبترین موضوعی که تجربه مشترک اکثریت مردم به نظر میرسد ویا میزان تاثیرگذاری آن بالا است انتخاب میشود. نمایشنامه را نوشته روی صحنه اجرا میکنیم. ممکن یک نمایش را در چندین جشنواره یا محفل اجرا کنیم.
زهرا سلطانی، یکی از اعضای گروه است و برای رسیدن تا اینجا سخت مبارزه کرده است. «وقتی تصاویر دختران مکتب را در تلویزیون میدیدم آرزو میکردم کاش میشد من هم به مکتب بروم. اما آموزش دختران هنوزهم در محیط خانواده ما به عنوان یک حق شناخته نمیشد. با کل تلاش اجازه یافتم تا صنف دوم درس بخوانم. باز خانهنشین شدم. در همان زمان بود که با دیگر کودکان نقش بازی میکردیم. از آنچه در سطح شهر رخ میداد بیخبر بودیم. نقش پدر، مادر، فرزند و اعضای یک خانواده را باهم بازی میکردیم. این نوعی تیاتر بوده، ولی من نمیدانستم. بالاخره فضای جامعه هر روز آزادتر و بهتر میشد و من هم در همین اثنای تغییر اجازه یافتم به مکتب بروم. به صنف ششم رسیدم و داشتم قد میکشیدم که باز خانواده مخالفت کرد. ممانعت از آموزش دختران جوان یک عرف بود. ولی من توقف نکردم، دست به هر دری زدم تا از آموزش محروم نشوم. حالا دارم از مکتب فارغ میشوم. اما امروز فقط نقش اعضای یک خانواده را بازی نمیکنیم و دیگر دوستان دوره کودکی ام نیز همرایم نیستند. ما فعلن تجربههای مشترک و مهم مردم را به تصویر میکشیم تا در مورد آن موضوعات فکر کنند.»
این گروه تا حالا بیش از ده نمایش را در جاهای مختلف مثل ارگ ریاست جمهوری، دانشگاه امریکایی افغانستان، دانشگاه کابل، دانشگاه غرجستان و دیگر محافل و جشنوارههای فرهنگی-هنری اجرا کرده است.
اجرای این گروه در ارگ ریاست جمهوری و دیگر جشنوارهها همواره تشویقهای زیادی به همراه داشته و در فضای رسانههای همگانی و شبکههای اجتماعی نیز بازخورد مثبت دریافته است. به گفته اعضای گروه، در ارگ ریاست جمهوری پس از اجرای نمایش همه حاضرین تالار به پا ایستادند ولی برای به پا ایستادن خود گروه و تداوم کار شان طی سه سال هیچ گونه حمایتی از جانب دولت و نهادهای هنری دریافت نکرده اند.
روی صحنه در نقش زامبی

روزانه صدها هزار نفر در شهر کابل از مسیر پل سوخته میگذرد. محل زیست معتادان مواد مخدر. صدها معتاد در وضعیت وحشتناکی زندهگی میکنند. جامعه از آنها متنفر است. مقامهای مسؤول حکومتی همه روزه با کاروانی از موترهای زرهی از روی پلی رد میشوند که معتادان زیر این پل یک مشکل حاد افغانستان به شمار میروند. نه تنها این معتادان، بلکه هزاران فقیر و معلول و درمانده نیز شبیه آنان زبالهدانیهای سطح شهر را هر شب و روز شخم میزنند تا پسماندههای مواد غذایی برای خوردن بیابند. گروه تیاتر دختران افغان در سال 2019 میلادی نمایشی به نام «زامبیها» اجرا کرده است. در این نمایش نمای ظاهری و وضعیت بد معتادان مواد مخدر و زبالهگردهایی را به تصویر کشیده اند که شبیه زامبیهای فلمهایهالیوود عمر شان در جستوجوی خوراک روزمره میگذرد و هرآنچه برای مردم قابل خورد و نوش نیست؛ آنان استفاده میکنند. زامبیها سرانجام همهی جامعه را خواهند خورد. امراضی که ممکن از طریق آنان به مردم انتقال یابد ویا آلوده کردن محیط و… ولی توجهی از سوی مسؤولان براین وضعیت نشده است. فرشته عضو گروه تیاتر دختران افغان بدین باور است که «ترویج خشونت و کاهش صمیمیت در جامعه همهی ما را تبدیل به زامبیها خواهد کرد، نیاز نیست از این قشر معتاد و زبالهگرد بهراسیم. این یک موضوع مهم و سرنوشتساز برای همهی مردم است که ما روی صحنهی تیاتر بازتاب دادیم.»
تیم تیاتر دختران افغان معمولن پس از نمایش ژانرهای غمگین برای مخاطبان شان پرفارمنسهایی مثل موزیک یا رقص و… دارند تا مخاطبانی که خیلی متأثر شده اند وضع شان بهبود یابد. ولی به گفته آنان مشکلهای بازتاب یافته در رسانهها و نمایشهای هنری هنوز در کشور پابرجاست و باید مردم و مسؤولین بدان توجه کنند.
رویای تغییر
دستاوردهای مهم این گروه، نفس تشکیل و تداوم کار شان، ترویج هنر تیاتر در سطح مکتبها و ایجاد یک گفتمان روی مسایل مهم اجتماعی از طریق هنر به شمار میرود. البته که تغییراتی در نوع نگاه خانوادهها هم ایجاد شده است. مثلن خانوادههایی که سه سال قبل دختران شان را اجازهی رفتن روی صحنه تیاتر نمیدادند، امروز نه تنها دیگر لقب کنایهای «دختر فلم» را به آنان خطاب نمیکنند بل افتخار دارند که دختران شان یک گروه هنری تأسیس کرده اند. جامعه نیز تا دو سال قبل با اعضای این گروه رفتار مناسبی نداشته، ولی امروز با تماشای کارهای شان بیشتر تشویق میکنند و نمایشهای آنان را قابل افتخار میدانند.
این گروه فعلن در حال تمرین نمایش «مادر» و «زندانی» است که به زودی با پرفارمنس رقص باله روی صحنه خواهد رفت. تاهنوز برنامههای این گروه کاملن مستقلانه به پیش رفته و تصمیم دارند با دیگر نهادهای هنری داخلی و خارجی ارتباط بگیرند تا در سطح کلانتری دیده شوند.

عاطفه، دانشآموز مکتب و یکی از اعضای گروه تیاتر دختران افغان است. او در مورد انتظار این گروه از جامعه میگوید: «ما بدون هیچ توقعی کار مان را انجام میدهیم، اما انتظار ما از مردم این است که برای بهبود وضعیت جامعه به هنر ارج قایل شوند. دیگر از ورود دختران در عرصه هنر ممانعت نشود. احترام به هنر، احترام به تغییر است. این تغییر در راستای بهبود وضعیت جامعه صورت میگیرد. رویای ما باز احیای هنر تیاتر است. تیاتر در افغانستان وجود داشته، هنرمندان زیادی کار کرده ولی به خاطر وقوع جنگها و گسترش ناامنی هنر تیاتر مثل بسیاری دیگر از امور فرهنگی مختل شده است. ما تلاش داریم این هنر مدفون را دوباره زنده کنیم. دانشگاههای کشور نیز آموزش میدهند، اما کار ما مستقلانه است. آرزو داریم که این هنر در سطح مکتبها و نهادهای فرهنگی-هنری گسترش یابد.»