نیمرخ
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
حمایت مالی
نیمرخ

روایت زنان از زندان طالبان؛ از آرزوی مرگ تا کابوسی که هر شب تکرار می‌شود

  • ارزگانی
  • 31 حمل 1402
زنان در زندان طالبان

گروه تروریستی طالبان از زمان تسلط بر افغانستان زنان زیادی را از خانه‌ها و خیابان‌ها گرفتار و زندانی کرده‌اند؛ زنانی‌که به جرم «زن بودن»، «اعتراض خیابانی» و «هویت قومی» شان، گرفتار، زندانی و شکنجه شده‌اند.

آمار دقیقی از شمار زنانی‌که به دست طالبان زندانی شده‌اند و یا اکنون در زندان‌های این گروه به سر می‌برند، وجود ندارد و دسترسی به زنانی‌که تجربه زندان طالبان را پشت سر گذاشته‌اند، نیز دشوار است.

شمار زیادی از زنانی‌که توسط طالبان گرفتار و زندانی شده‌اند، پس از رهایی، به دلیل تهدیدات گسترده امنیتی از سوی این گروه و و ضعیت نامناسب روانی، سکوت اختیار می‌کنند و حاضر به روایت سرگذشت خود در زندان طالبان نمی‌شوند.

اما شماری از زنان معترض که پس از رهایی از زندان گروه طالبان توانسته‌اند از افغانستان خارج شوند و به مکان امن برسند، بارها روایت خود از زندان این گروه را ارائه کرده‌اند و از نقض گسترده حقوق بشر، رفتار تحقیرآمیز و شکنجه در زندان‌های این گروه پرده برداشته‌اند.

نیمرخ در این گزارش با سه زن معترض صحبت کرده است که تجربه وحشتناک زندان طالبان را سپری کرده‌اند و از آن‌ها در مورد نحوه گرفتاری، شکنجه فزیکی و روانی در زندان و وضعیت اکنون شان پرسیده است؛ پروانه ابراهیم‌خیل، وحیده امیری و لینا احمدی.

«ما گروهی هستیم که سر می‌بریم»

گروه تروریستی طالبان شامگاه روز 18 جنوری سال 2022 میلادی موتر حامل پروانه ابراهیم‌خیل و شماری از اعضای خانواده‌اش را در مربوطات حوزه پنجم شهر کابل، متوقف کردند، تلفن‌های همراه آن‌ها را گرفتند، دو جنگجوی طالبان در موتر آن‌ها نشستند و آن‌ها را به یکی از کوچه‌های خلوت این منطقه بردند.

خانم ابراهیم‌خیل به نیمرخ گفت که مادرم در بین راه از آن‌ها پرسید «شما کی هستید؟» یکی از آن‌ها پاسخ داد «ما گروه گروهی هستیم که سر می‌بریم و دخترت این را می‌فهمد.»

او می‌گوید مادرم گفت: «مگر دخترم چه گناهی کرده است که شما سرش را می‌برید؟» و جنگجوی طالبان در پاسخ گفت که «دخترت گناهش را می‌فهمد.»

دو جنگجوی مسلح طالبان، در یکی از کوچه‌های خلوت حوزه پنجم شهر کابل، به کاروانی از ده‌ها جنگجوی مسلح و لباس شخصی دیگر طالبان ملحق شدند و پروانه را از خانواده‌اش جدا کردند در یک موتر شخصی، با خود بردند.

او می‌گوید، وقتی در منطقه «باغ زنانه» کابل رسیدیم، یکی از جنگجویان طالبان گفت که «چشم‌های این کثافت را بسته کنید» و من با بسته شدن چشم‌هایم نفهمیدم که مرا کجا منتقل کردند.

همچنان بخوانید

بنویسید زنان، بعد روی آن خط بکشید

دوحه مکان نامیمون و بستر تلخ‌کامی‌ها برای مردم افغانستان

مدال شجاعت رئیس‌جمهوری کوزوو به زنان افغانستان اهدا شد

پروانه همراه با شوهر خواهرش، مدت یک ماه در زندان طالبان بود و پس از آن، با ضبط اعتراف اجباری، ارائه ضمانت معتبر و ضبط تذکره‌اش و تعهد اجباری مبنی بر این‌که دیگر اعتراض نکند، با رسانه‌ها مصاحبه نکند، از افغانستان خارج نشود و سرگذشت خود در زندان طالبان را روایت نکند، رها شد.

او می‌گوید، زمانی‌که مرا می‌خواستند رها کنند، دوباره چشمانم را بستند و وقتی چشمانم را باز و از موتر پایینم کردند، چهار طرف را دیدم و توانستم تشخیص بدهم که در منطقه «هنگرا» هستم، اما هیچ‌گاه نفهمیدم که در کجا و در کدام زندان گروه طالبان، زندانی بودم.

به تاریخ 22 دلو سال 1400 خورشیدی، جنگجویان طالبان شب هنگام به یک خانه امن در کابل یورش بردند و ده‌ها زن و کودک را از آنجا گرفتار کردند؛ وحیده امیری و لینا احمدی، از زنان معترض، نیز در میان آن‌ها بودند.

لینا احمدی به نیمرخ در مورد آن شب گفت که چهره‌ی جنگجویان طالبان چنان وحشتناک بود که آدم از دیدنش سکته می‌کرد و افزود «اما نمی‌دانم با این حجم از وحشت چرا مغزهای ما از فعالیت باز نماند و سکته نکردیم؟ این اندازه مقاومت در مقابل وحشت طالبانی از کجا سرچشمه می‌گرفت؟»

وحیده امیری نیز آن شب را یکی از وحشتناک‌ترین شب‌های زندگی‌اش توصیف می‌کند و می‌گوید جنگجویان طالبان در دهلیزها راه می‌رفتند و از همدیگر شان می‌پرسیدند که «وحیده هست؟»

جنجگویان طالبان این دو زن معترض را به همراه حدود 40 زن، کودک و مرد دیگر که در خانه امن بودند گرفتار و با کاروانی از موترهای زرهی به وزارت داخله منتقل کردند. آن‌ها حدود بیست روز در کودکستان وزارت داخله زندانی بودند.

این زنان پس از پخش اعترافات اجباری آن‌ها توسط گروه طالبان و ارائه سند خانه به عنوان ضمانت و تعهد اجباری مبنی بر این‌که دیگر علیه این گروه اعتراض نکنند، آزاد شدند.

لینا احمدی می‌گوید که «به‌خاطر نجات از سیاه‌چال، هرچه گفتند قبول کردیم و پایینش شصت گذاشتیم تا زودتر بیرون شویم».

آرزوی مرگ و هراس از تجاوز جنسی

بر اساس روایت‌هایی که این سه زن معترض از زندان گروه طالبان به نیمرخ ارائه کرده‌اند، آن‌ها در زندان گروه طالبان با شکنجه فزیکی، روانی، توهین و تحقیر مواجه بوده‌اند؛ اما بزرگترین ترس آن‌ها، ترس از تجاوز جنسی بوده است؛ ترسی که باعث شده بود بارها آرزوی مرگ کنند.

پروانه ابراهیم‌خیل می گوید که جنگجویان گروه طالبان شکنجه او را از همان لحظه گرفتاری آغاز کردند و زمانی‌که به نزدیکی لیسه نادریه کابل رسیدند «اولین سیلی را به رویم زدند، با سیلی دوم خون از دهانم آمد، بعدش با قندان تفنگ و تفنگچه به پشتم کوبیدند.»

او می‌گوید وقتی‌که در زندان بودم، هربار که برای تحقیق و پرس‌و‌جو می‌آمدند، با سیلی به صورتم می‌زدند و «با کیبل و پیپ» تهدیدم می‌کردند.

خانم ابراهیم‌خیل می‌گوید زمانی‌که طالبان تصمیم گرفتند که مرا آزاد کنند، پس از گرفتن ضمانت و ضبط ویدیوی اعتراف اجباری «دوباره زیر مشت و لگد افتادم و شکنجه شدم».

او می‌گوید که طالبان به پدر و مادرش دشنام می‌دادند و او را «روسپی» و «فاحشه» خطاب می‌کردند و می‌گفتند که تو «عیسوی» شده‌ای.

وحیده امیری و لینا احمدی اما تجربه شکنجه فزیکی را در زندان طالبان نداشته‌اند، ولی با شکنجه روانی شدید، توهین و دشنام از سوی گروه طالبان مواجه بوده‌اند.

خانم امیری می‌گوید که جنگجویان طالبان آن‌ها را بسیار دشنام می‌دادند و «فاحشه‌های آمریکایی»، «جاسوس آمریکا»،«جاسوس جبهه مقاومت ملی» و «نجس» خطاب می‌کردند و می‌گفتند «به کی کار می‌کنی؟ چرا اعتراض می‌کنی؟ چند پروژه گرفتی؟»

او می‌گوید من گفتم که به خاطر وضعیتی را که شما به وجود آورده‌اید اعتراض می‌کنیم، گفتند «صدایت را نکش نجس، گپ زدنش را سیل کو».

این سه زن معترض می‌گویند که آن‌ها در زندان طالبان از مرگ نمی‌ترسیدند، اما بزرگترین هراس آن‌ها «تجاوز جنسی»بود.

وحیده امیری می‌گوید، در اولین روزی که آن‌ها در زندان بودند، ساعت پنج صبح دروازه زد شد و از بین همه، گفتند «وحیده امیری را بگو بیا».

او می‌گوید: «وقتی برآمدم، می‌گفتم زمین و آسمان سرم چپه می‌شود، مرا کجا می‌برند، چه می‌کنند با من، همان ترس، ترس تجاوز جنسی بود، ترس مرگ نبود، می‌گفتم ایکاش مرا از بین ببرند.»

پروانه ابراهیم‌خیل نیز می‌گوید که بزرگترین ترس او در زندان طالبان، ترس از تجاوز جنسی بود و بارها جنجگویان این گروه او را به صورت غیر مستقیم به تجاوز جنسی تهدید می‌کردند.

او می گوید آن‌ها می‌گفتند که «اگر به دست گروه دیگر می‌افتادی، بالایت تجاوز می‌کردند یا تو را به زور نکاح می‌کردند و این خودش تهدید غیر مستقیم به تجاوز جنسی بود».

خانم ابراهیم‌خیل می‌گوید که«مرگ بزرگترین آرزویم شده بود، تلاش به این داشتم که خود را از بین ببرم و خودکشی کنم».

لینا احمدی می‌گوید، برای این‌که در زندان گروه طالبان از تجاوز جنسی نجات یافته است، خرسند است و می‌افزاید «چون زندگی بعد از آن قابل تحمل برایم نمی‌بود و شاید حالی لینا وجود نمی‌داشت».

کابوسی که تکرار می‌شود

بیش از یک سال می‌شود که این سه زن معترض از زندان گروه تروریستی طالبان آزاد شده‌اند و توانسته‌اند که از افغانستان خارج شوند؛ اما هنوز با آثار و پیامدهای روانی شکنجه در زندان طالبان دست و پنجه نرم می‌کنند.

وحیده امیری بعد از آزادی از زندان گروه طالبان، دو ماه در کابل زندگی کرد، اما پس از دو ماه مجبور شد که افغانستان را ترک کند و به پاکستان برود. در مسیر راه یکی از پاهای او آسیب دیده که هنوز به صورت کامل مداوا نشده است.

او می‌گوید که در پاکستان وضعیت روانی‌ام به شدت بد بود و «دائما گریه می‌کردم، می‌خواستم یک جای گوشه باشم و با کسی صحبت نکنم.»

او هنوز هم در وضعیت مناسب روانی و جسمی قرار ندارد و زمان طولانی را در بر گرفت تا توانست به سوالات نیمرخ پاسخ بدهد. او می‌گوید حتا روایت کردن آنچه که بر او در زندان طالبان گذشته است، باعث می‌شود که وضعیت روانی‌اش خراب شود و فشارش پایین بیاید.

پروانه ابراهیم‌خیل می‌گوید: «وقتی‌که از زندان و شکنجه طالبان می‌گویم جلو اشک‌هایم را گرفته نمی‌توانم، واقعا دردی است که هیچ هضم نمی‌توانم، بیش از یک سال است که کنار آمده نتوانستم و نمی‌توانم هم کنار بیایم».

او می‌گوید: «این‌که در اوج جوانی یک انسان آرزویش مرگ باشد و برای آزادی خود در زندان طالبان دعا نکند و برای مرگ خود دعا کند که زودتر بمیرد، واقعا خیلی دشوار است که با این بتوانم کنار بیایم».

خانم ابراهیم‌خیل می‌گوید که «شکنجه شدن توسط طالبان به یک کابوس مبدل شده که آن را هر شب در خواب می‌بینم و با جیغ و فریاد از خواب بلند می‌شوم و حالم بد می‌شود».

مشخص نیست که کابوس شکنجه در زندان طالبان تا چه زمانی برای این زنان تکرار می‌شود، اما آن‌ها با روایت‌های خود، بخشی از جنایت‌هایی را که در زندان‌های طالبان جریان دارد، افشا کردند و در مقابل تهدید و شکنجه این گروه سر تسلیم فرود نیاوردند و هنوز علیه آن‌ها اعتراض می‌کنند و می‌گویند که «تا سرنگونی این گروه» اعتراض خود را ادامه خواهند داد.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: اعتراض زنان علیه طالبانخشونت طالبان با زنانگروه تروریستی طالبان
به دیگران بفرستید
Share on facebook
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on twitter
حمایت مالی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
روایت

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
زن؛ به مثابه موجودی تماماً بدن!
تحلیل و ترجمه

زن؛ به مثابه موجودی تماماً بدن!

20 ثور 1404

نویسنده: سائمه سلطانی در تاریخ بشر، نگاه به زن، همواره نگاه تحقیرآمیز و فروافتاده‌ای بوده‌است؛ نگاهی که زن را موجودی زبون، پست، بی‌ارزش و تهی از عقل و خرد معرفی می‌کند. زن، نه به مثابه...

بیشتر بخوانید
ازدواج بیرون‌قومی و نفرت مضاعف علیه زنان!
زنان و مهاجرت

ازدواج بیرون‌قومی و نفرت مضاعف علیه زنان!

23 ثور 1404

نویسنده: سائمه سلطانی وژمه زن جوان ۳۴ ساله‌ای است که از ازدواجش حدود پانزده سال می‌گذرد. همسر او سه سال قبل وفات کرد و وژمه را با پنج فرزند تنها گذاشت. وژمه حدود دو سال...

بیشتر بخوانید

فراخوان همکاری؛
رسانه نیمرخ بستر برای روایت زندگی، چالش‌ها و مبارزات زنان و جامعه +LGBTQ است.
ما به دنبال مطالب هستیم که بازتاب‌دهنده واقعیت‌های تلخ، امیدها و جریان‌های مقاومت و مبارزات آزدی‌بخش شما از زندگی تحت حاکمیت طالبان باشد.
نوشته‌ها و آثار خود را در قالب متن، صدا، تصویر و ویدیو برای ما ارسال کنید. ارسال مطالب

  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Menu
  • درباره ما
  • تماس باما
  • حمایت مالی
Facebook Youtube Instagram Telegram

۲۰۲۴ نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • روایت
  • گفت‌وگو
  • تحلیل و ترجمه
  • چندرسانه‌ای
    • ویدیو
    • عکس
    • پادکست
  • بیشتر
    • زنان و مهاجرت
    • روایت‌رنگین‌کمانی‌ها​
    • صلح و امنیت
    • ترجمه
    • فرهنگ و هنر
    • نخستین‌ها
EN