شعار «نان، کار، آزادی» که در برابر سلطه حکومت خون و حشت طالبان از جانب جنبش خودجوش زنان مبارز مطرح شده و در تظاهرات اینروزها از آن استفاده میشود، شعار ناشی از وضعیت واقعی جامعه است که گرسنگی بیداد میکند و قحطی جان انسانها را میگیرد. شرایط طرح این شعار از جانب این زنان در برابر ماشین نظامی و استبداد مذهبی، تکقومی و تکجنسیتی است که تمام آزادیهای مدنی را از مردم گرفته است. این شعار از مطالبات و نیازهای عاجل اکثریت قاطع مردم سرچشمه میگیرد. مردم بیکار اند و گرسنه و شرایط شان آنقدر وحشتناک است که حتا دخترانشان را برای بقای خود و اعضای خانوادهشان در بازارها مانند عصر بردگی به فروش میرسانند.
نان
نخستین بخش این شعار نان است. وقتی صحبت از نان میشود، اینجا حتمن هدف و منظور جنبش خودجوش زنان مبارز از تعریف سادهی دسترسی همگانی به نان خشک نخواهد بود. بلکه نان به مثابه نماد برخورداری برابرانهی تمام افراد جامعه از ثروت اجتماعی و تمام امکانات مادی و معنوی اعضای اجتماع انسانی است. چون شعار نان به صورت نمادین دلالت بر دسترسی همگانی به ثروت میکند که در اثر کار همه اعضای یک جامعه تولید شده است و یا به عنوان ثروت ملی به شکل منابع طبیعی در کشور وجود دارد.
کار
این بخش شعار اگرچه به ظاهر بنا به محدودیتهای سلطهی استبداد طالبانی شعار جنبش خودجوش زنان مبارز را در تظاهرات علیه سلطهی طالبان تشکيل میدهد اما در واقع شعار کل جامعه دینزدهی افغانستان است. اگر شرایط گرسنگی و قحطی همچنان ادامه یابد این شعار مسلماً به صورت بالفعل شعار تمام مردم رنجدیدهی کشور خواهد بود که از درد گرسنگی و فقر به خیابانها سرازیر خواهند شد. این شعارها طبقاتیاند و رابطهی نزدیک با خواست اکثریت کارگران و فقرا دارد که به صورت ظریفی با مبارزات اجتماعی رابطه دارد. این شعارها در واقع مبارزات جنسیتی زنان و برابریطلبانه زنان را با همهی گرسنگان و اقشار اجتماعی گره میزند.
شعار کار برای همه در این مرحلهی معین از مبارزات اجتماعی شعار انقلابی میباشد که میتواند محرک هماهنگی نیروهای متکثر اجتماعی باشد و شعار مترقی و پیشرو است.
اما شعار کار پر از ابهام است و میتواند تفسیر بردار باشد. اگر شعار کار به مفهوم داشتن حق کار برای همگان باشد، یعنی برای تمامی انسانهای ساکن قلمرو سیاسی یک اجتماع، باید از حق داشتن کار به صورت برابر بدون درنظرداشت تفاوتهای جنسیتی، نژادی و غیره نام برد. امکان دسترسی برابر به امکانات همگانی مادى جمعی و فراهمسازی زمینههای رشد استعدادهاى فردى و اجتماعى انسان در جامعه از شروط حق دسترسی به کار به شمار میرود.
شعار برای همه تابع وضعیت دشوار و شرایط امروزی است ولی در روند زمان و ختم دورهی اضطراری باید جنبشهای اجتماعی وادار به بحث روی کار به مفهوم مارکسی آن شود. چون داشتن کار مستلزم شرایط فروش نیروی کار در بازار کار برای سرمایهدار و یا دولت بورژوائی میباشد که سوالهای زیادی را جلو همهی ما قرار میدهد. مسأله کار و بازار نیروی کار و تبعات که شرایط و زمان کار برای کارگران دارد از مسایل اساسی و مهم هستند. فروش نیروی کار، بهای کار در بازار، و شرایط کار مزدی، قوانین کار، ساعات کار، امنیت کاری کارگر، شیوه سازماندهی کار، بیمههای بیکاری، بیمههای بازنشستگی و هزاران سوالیکه در فرایند داشتن کار مطرح میشوند در درون مقوله کار درونی شدهاند.
داشتن حق کار در این مرحله برای مردم و کارگران داشتن حق فروش نیروی کار در بازار برای بقای حیات است تا از گرسنگی نمیرند.
اما اگر ما به مقوله کار از منظر دیگر و نگرش مارکسی نگاه کنیم، کار آزادیبخش نیست و طبق گفته تیری ایگلینتون که در مورد سوسیالیسم مارکس مینویسد: «ما هنگامی آزاد میشویم که بدون انگیزه ضرورت جسمانی تولید کنیم» (ایگلینتن ص۷). کار در واقع زنجیر است که بر دست و پای کارگران زده شده است. “کار” بنا به ماهیت خود فعالیت غیر آزاد، غیر انسانی و غیر اجتماعی است که عامل تعیین کنندهاش مالکیت خصوصی است و خود به وجود آورندهی مالکیت خصوصی است.
از این رو الغای مالکیت خصوصی فقط زمانی به واقعیت بدل میشود که به عنوان الغای “کار” درک شود. (جلد چهارم مجموعه آثار- صفحات ٢٧٨ و ٢٧٩)
آزادی
جنبش خودجوش زنان مبارز در کنار دو شعار دیگر آزادی را نیز افزودهاند. آزادی مانند تمام مقولههای فلسفی و سیاسی ابهام برانگیز است. مقولهی آزادی نیز میتواند تفسیرهای گوناگون داشته باشد اما ماده نخست اعلامیه حقوق بشر تا حدود نگرش خودجوش زنان را تبین میکند: «تمام انسانها آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند.»
آزادی به مفهوم داشتن حقوق کامل در زندگی، بدون دخالت دولت و تولید محدویتها برای فکر کردن، اندیشه و زندگی کردن برای همه در جامعه میباشد. این آزادی در تمام ابعاد باید غیر قابل تعرض از جانب دولت و جامعه باشد.
بحث آزادی یک مبحث پیچيدهی فلسفی و سیاسی است که مکتبهای فکری مختلف تبین متفاوت ازآن دارند. اما در کانتیکست کنونی افغانستان که شرایط ویژه و استثنائی را به وجود آورده است میتوان در رهایی از رژيم و تفکر طالبی ترجمه کرد. بنابراین این شعار میتواند با قید رهایی از سلطهی طالبان به صورت خیلی رادیکال مطرح شود. آزادی در این مقطع، رهایی از سلطهی فکری و حاکمیت طالبانی تنها در ویرانی معنای رادیکال و مقطعی را درخود تداعی میکند. اما هر انسان رادیکال باید مدافع آزادی بیقید و شرط در هر شرایط باید باشد. در عین حال نیز به این امر معترف بود که بدون رهایى کامل از سلطه نظامی سرمایهدارى از کلیت روابط، مناسبات اسارتآور و سازمانهای سرکوبگر و نظام طبقاتی و اپارتاید جهانی آزادی واقعی امکانپذیر نیست.
جهان دیگری ممکن است اگر ما دست به دست هم بدهیم!
دیدگاهها 1
نخست تمام خواست ها و شعار ها را صحیح و منطقی دانسته و تایید میکنم.
قصه ها، حکایات و عکسها نبود سر پناه ( خانه) را نیز بنمایش میگذارند.
در انقلاب فرانسه، المان، روسیه و… این شعار ها حسب دیدگاه و دیده بان آن شرایط خاص مطرح بود.
خلقی ها نیز شعار دودی، کالی، کور ( نان، کالا، خانه) را مطرح مطرح کردند. آن شعا ها نه غلط بود و نه کمونیستی. ولی استبداد سیاه اخوانی انهارا کمونیستی معرفی کرد. اینکه کمونیستهای جهان از کمونار های پاریس و جنبش زنان هشتم مارچ و… در تدوین ای شعار ها سهم داشتند، جای شک و شبه نیست. اگر اینسان نوشته شود: (ازادی، کار، نان، کالا، خانه و برابری) ازیکسو که بافتهاشان را نشان میدهد ، از جانب دیگر همه جانبه و همه گیر است. موفق باشید. حسن سرکش