آفاق

آفاق

از پلاستیک فروشی تا دانشگاه

دختری بودم که برای سیر کردن فامیلم در خیابان‌ها کار می‌کردم. پدرم مریض بود و فامیلم فقیر. آن‌قدر فقیر بودیم که شب‌ها گرسنه می‌خوابیدیم. برای همین مادرم از من خواست که کار کنم.

هر خودکشی‌ یک قتل است

قتل خواهرم! حتا گفتنش دشوار است، ولی فشار روانی ناشی از قتل خواهرم انگار مرا دیوانه کرده است. قتلی که باعث آن فامیلم، به‌خصوص پدر و برادرانم استند.

طالبان خانه‌ی ما

حمیده برایم می‌گفت پدرش از آمدن طالبان خوشحال شده‌ است. او که فقط بیست سالش است و در دانشگاه بلخ درس می‌خواند با بغض و اشک می‌گفت وقتی دانشگاه بسته‌ شد فقط من ناراحت بودم.

روایتی از درون شفاخانه ملکی بلخ

روایتی از چشم‌دیدهای لیلا که نشان می‌دهد دسترسی زنان به خدمات صحی به ویژه در بخش زنان و زایمان به شدت با مشکل‌های جدی همچون بی‌نظمی، کمبود پرسنل، کمبود امکانات و بی‌توجهی مسئولان شفاخانه مواجه است.

صفحه 3 از 3 1 2 3